۱ |
جام جهاني 2010 هم مانند ساير جام هاي جهاني به پايان رسيد و سرانجام تيم ملي اسپانيا در عين شايستگي از گردونه رقابتها حذف نشد و بر تارک فوتبال جهان تکيه زد. از سوي ديگر اين جام هم درسهاي زيادي به اهل تعقل داد که گوشه اي از اين درسها در ادامه مي آيد تا مگر عبرت گيريم:
*پيروز اصلي جام جهاني
باز هم مانند هميشه پيروز اصلي اين رويداد، مردم شريف و بزرگ ايران بودند که با ديدي کارشناسانه و بدون توجه به کارهاي بيهوده اي مانند درس خواندن، مطالعه، کار و... يک ماه از عمر پر برکت خود را صرف تماشاي اين رقابتهاي معلوم الحال کردند و شاهکار آقاي کامراني فرد هم چون نگيني تابناک در سپهر داوري جام درخشيد تا امثال کوليناها، کرک و پرشان بريزد.
*شکست مستکبرين
اساساً مستکبرين به دو گروهک شرقي و غربي تقسيم مي شوند. شرقي ها از جمله چين و روسيه و... که اصلاً به جام جهاني راه پيدا نکردند- راهشان ندادند- و کره به اصطلاح شمالي هم با خوردن هفت گل از يک پرتغال گنديده و آخر شدن در جمع 32 تيم حاضر، آبروي رفته مارکسيسم لنينيسم را بيش از پيش برد! در بلوک غرب هم آمريکا و انگلستان در يک هشتم نهايي حذف شدند تا اوباما دريابد که در اين دوره نيز همچون هميشه مستکبرين جايي و جامي ندارند.
فرانسه هم که در گروهش در مقابل مشتي لنگ و لوک حذف شد تا سارکوزي حسابي نقره داغ و بل مس داغ شود و مصداق بارز ميانسال ناکام! خب، از گروهک 1 + 5 تنها آلمان فاشيستي کمي بالا رفت که البته آن هم دستش از جام کوتاه ماند.
*افزايش خطر به اصطلاح انقلابهاي به اصطلاح مخملي
هر چند که تيمهاي سبز پوشي چون نيجريه و مکزيک از ناکامان بزرگ جام به شمار مي آيند و با هوشياري مسؤولان برگزاري و درايت تماشاگران خيلي زود از گردونه رقابتها کنار رفتند، اما رسيدن دو تيم نارنجي پوش به فينال بازي ها که با حمايتهاي آشکار و پنهان آمريکاي جنايتکار همراه بود، زنگ خطر رشد و تسري انقلابهاي مخملي را در عرصه فوتبال به نمايش گذاشت. لذا بر عموم مسؤولان برگزار کننده رقابتهاي اين چنيني از جمله مرد و زن و کودک فرض است تا با هوشياري کامل مانع تحقق اهداف شوم و پليد استکبار جهاني شوند و البته مستکبرين هيچ گاه پيروز نخواهند شد.
*سيطره مافيا و لزوم تغيير آيين نامه فيفا
اين جام جهاني محل ظهور و بروز نادآوري هاي واضح و آشکاري بود که از تماشايش ديگ سينه مي زد جوش! سخنان بودار رئيس فيفا مبني بر علاقه اش به ديدن يک قهرمان جديد در اين دوره از رقابتها در کنار کمک داوري هاي داوران براي اسپانيا در بازيهايش با پرتغال و پاراگوئه و ده ها مورد ريز و درشت ديگر، دلايلي آشکار و محکم در اثبات دخالت پر رنگ و تعيين کننده عوامل بيروني در نتيجه بازيها بود. پيش بيني هاي صحيح و بي اشکال يک اختاپوس- دقت کنيد، يک اختاپوس! - اصلاً بي ربط و بي مفهوم نيست. آري! اين مافياست که چونان اختاپوسي بر عرصه هاي مختلف فوتبال چنگ انداخته و به تنهايي نتايج بازيها را رقم مي زند. اکنون بجاست که مسؤولان محترم فدراسيون فوتبال کشور با تکيه بر مخازن عظيم تجارب و توفيقات گران سنگ خود در اين عرضه و بر سبيل خير خواهي، به اصلاح ساختار پوسيده و فرسوده فيفا بپردازند و با پيشنهادهاي راهگشاي خود چراغ راه آينده فوتبال را بر افروزند.
*پاره اي عقب ماندگي هاي خيلي جزيي
يک کشور آفريقايي در شرايطي ميزباني بزرگترين آوردگاه ورزشي جهان را به جا آورد که ما مدتهاست در عطش برگزاري بازيهاي آسيايي و جام ملتهاي آسيا مي سوزيم. اين نکته نشان مي دهد، نعوذ با... در برخي موارد از کشورهاي آفريقايي هم عقبيم. البته عقب و جلو ندارد و آنچه مهم است برگزاري سالم اين رقابتهاست. اما انصافاً حيف نيست اکنون که در بيشتر زمينه ها جزو 10 کشور برتر جهان هستيم، با مواردي اين چنيني خود را بر خلاف واقع، عقب مانده جلوه دهيم؟! آيا روا نيست با برگزاري آبرومندانه يک دوره جام جهاني از شرايط ميزباني حسن استفاده کرده و حداقل قهرمان جام جهاني شويم؟ ويترين افتخارات ما تنها همين يکي را کم دارد.