دولت چه بپذيرد يا نپذيرد واقعيتي در كشور حك شده است و آن گراني و بدتر از آن رها بودن نرخ كالاها است كه مردم هر روز مشاهده ميكنند و كنترلي هم وجود ندارد.
تاريخ انتشار: سه شنبه ۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۴۱
نويسنده : ابوالقاسم قاسم زاده
سوژهيابي حرفه روزنامه نگاران است. چه آنها كه صفحات خبري را بايد از اخبار سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي پر كنند، چه آنان كه مسئوليت نوشتن مقاله و يادداشت روزانه را دارند.
حاشيه نويسي بايد با متن خبرها همخواني داشته باشد. گراني كه سوژه خبري نيست، گرفتاري مستمر مردم است! گراني اجاره بهاي مسكن، يا هزينههاي ثبت نام مدارس و دانشگاهها، يا باران رحمت خدا كه باريد، زحمت مردم در آبگرفتگي خيابانها و مرگ در سيلاب يا آلودگي هوا و تنگي نفس مردم و افزايش ايست قلبي، يا نرخ بيكاري يا چينيزدگي بازار كالاها و واردات بيرويه و يا افزايش قيمت نان و سير نزولي كيفيت آن تا بررسي ميوههاي رنگارنگ خارجي كه از شرق و غرب عالم رسيده است.
وقتي تنوع ميوههاي وارداتي را بر پيشخوان ميوه فروشيها نظاره ميكني، ياد سازمان ملل ميافتي كه از هر كشوري و ملتي ميوهاي به نمايندگي و البته با هزينه دلارهاي نفتي ما در سركوچه شما حضور بهم رسانيدهاند!! ***
دوستي نهيب زد كه چرا ديگر درباره گراني نمينويسي؟ گفتم چه بنويسم كه گراني ديگر سوژه نيست. پاسخ داد، بله سوژه نيست اما گرفتاري دائمي من كارمند و حقوق بگيران ثابت كه هست!
راست ميگفت، در همين چند سال اخير چقدر خبر
” آقاي بهمني رئيس كل بانك مركزي همين ديروز در مصاحبه خود گفت «با توجه به اجراي قانون هدفمندي يارانهها نرخ تورم بالا رفته است.» مردم ميپرسند مگر قرار اين بود كه در مسير اجرايي اين طرح، هرچه زمان بگذرد، نرخ تورم بالاتر برود؟ “
و نوشته در روزنامهها آمده است و به نقل از گفتههاي همه، از مراجع تقليد گرفته تا اغلب مسئولين كشور كه «گراني بيداد ميكند» اما هر روز گراني افزايش پيدا كرده است.
همكار كارمند من گفت: نميخواهم درباره گراني قيمت گوشت و مرغ و برنج و روغن، كه بهقول دولتيها كالاهاي اساسي است، بنويسي، نه، از قيمت يك عدد تخممرغ هم كه از مرز سيصد تومان گذشته، گذشتم، بنويس، اين پياز و سيبزميني، اين پنير و هندوانه، اين لپه، عدس و نخود، اصلاً اينها را هم ولكن، اين نرخ آب و برق و گاز، لابد ديگر سوژه نيست.
پس بگذار تا برايت نقل كنم كه بنويسي ديروز سوار اتوبوس شدم، از سرويس اداره جامانده بودم، دويست تومان دادم، راننده كه قيافهام را رصد كرد، گفت: كارمندي، نه؟ گفتم آره، اما ميداني زماني با دويست تومان چند نفر سوار همين اتوبوس ميشدند؟ پرسيد: چند نفر؟ پاسخ دادم: هزار نفر، با تعجب گفت: خالي ميبندي!؟ گفتم: دويست تومان را تقسيم بر 2 ريال كن، رقم همان هزار نفر ميشود!
***
دولت چه بپذيرد يا نپذيرد واقعيتي در كشور حك شده است و آن گراني و بدتر از آن رها بودن نرخ كالاها است كه مردم هر روز مشاهده ميكنند و كنترلي هم وجود ندارد. بلبشوي قيمتها آزاردهندهتر از گراني كالاها شده است. گراني اگر نرخ ثابتي داشته باشد. مردم تكليف خود را ميدانند و براي هزينه و درآمد و مصرف خود ميتوانند برنامهريزي كنند. آنچه كه امروز مردم شاهد آنند تنها گراني نيست، بلكه گراني بيضابطه و هرج و مرج نرخ كالاها در بازار است. ظاهراً صنوف گوناگون داراي تشكيلات رسمي وجود دارند اما پرسش اين است از جانب دولت يا همين تشكل هاي صنفي چه كنترلي وجود دارد؟ منظور شعار نيست، منظور اين است كه مردم احساس كنند
” همين هفته گذشته مسئولي خبر داد كه نرخ آب و برق و گاز تا پايان امسال افزايش نمييابد. چند روز بعد مسئول ديگري بر آن تبصره زد و خبر داد حداقل 20درصد تا پايان سال جاري افزايش نرخ خواهيم داشت. “
ضوابطي حاكم است و هر روز با هر تمايلي فردي و يا جمعي نرخها تغيير نميكند. روزي روزگاري به خواربار فروشي محل ميرفتيم، علت افزايش قيمتها را با نرخ افزايش دلار در روز مقايسه ميكرد، روزي هم با نرخ سكه و طلا در بازار، حالا رسيدهايم به نرخ يك عدد تخممرغ!
آقاي بهمني رئيس كل بانك مركزي همين ديروز در مصاحبه خود گفت «با توجه به اجراي قانون هدفمندي يارانهها نرخ تورم بالا رفته است.» مردم ميپرسند مگر قرار اين بود كه در مسير اجرايي اين طرح، هرچه زمان بگذرد، نرخ تورم بالاتر برود؟ ثانياً كنترل اين محاسبه با كيست؟ ثالثاً چرا آمار واقعي نرخ تورم را به اطلاع مردم نميرسانيد تا حداقل براي زندگي خود برنامهريزي كنند.
همين هفته گذشته مسئولي خبر داد كه نرخ آب و برق و گاز تا پايان امسال افزايش نمييابد. چند روز بعد مسئول ديگري بر آن تبصره زد و خبر داد حداقل 20درصد تا پايان سال جاري افزايش نرخ خواهيم داشت. هر روز اعلام نظر و خبري و روز بعد انتشار خبري متفاوت! و محصول آن بلبشوي قيمتها است. اين جامعهشناسان فرهنگي ما كه هر روز در پي علتيابي پديده خشونت در جامعهاند و از چرايي پرخاشگري در جامعه روايتهاي بسيار در ستون روزنامهها دارند. يكبار هم نظري به وعدههاي بيثمر و هر روز به نرخ روز سخن گفتن مسئولان بيندازند كه گراني سوژه نيست نه براي مسئولين و نه براي روزنگاران، روال زندگي مردم شده است و از نمودهاي آن كلنجار با يكديگر است در صف نان و شير و تخممرغ. ميتوانيد هر روز ببينيد كه آستانه تحمل جامعه را فرو پاشيده است زيرا كسي پاسخگو نيست و براي مجلس و نمايندگان مردم هم در پايان دوره فعلاً انتخابات سوژه روز است.