تيترآنلاين - زندگی در غرب هرچند که با غربت و مسئوليتهای خاص همراه است، اما دارای ویژگیهایی نظیر زندگی مسالمتآمیز انسانها و دوستی و رفتوآمد بدون پیشداوریهای متعصبانه نسبت به یکدیگر است.
در سالهای دانشجویی در گرونوبل با انجمنی آشنا شدم به نام انجمن دانشجویان مسلمان فرانسه. محفل مناسبی است برای برگزاری مناسبتهای مذهبی يا غیرمذهبی، دانشگاهی يا غیردانشگاهی، گرد هم جمع شدن و دیدن و گپ و گفتگو.
جمع دانشجویان ترکیبی است از عربتبارهایی که در فرانسه به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند و تربیتی فرانسوی دارند، و دانشجویانی که اکثرا از کشورهای عربی برای تحصیل به فرانسه آمدهاند. فضای شاد و دوستانه و درعینحال مذهبی این انجمن در کشوری که کمتر میتوان نشانه آشکاری از مذهب در آن پیدا کرد همیشه برایم دلنشین بوده است.
طیفهای مختلف دختر و پسر مسلمان در این مجالس شرکت میکنند. از بسیار متشرع تا کسانی که اهمیت چندانی به ظواهر اسلامی نمیدهند. نکتهای که همیشه توجه مرا جلب کرده روحیه مدارا و دوستی است که بین این دانشجویان و از هر نوع اندیشه و مرام و پوشش رواج دارد. و در این بین، احتمالا به لحاظ جنسیتم، رفتار دختران بیشتر مرا به خود خوانده است.
در این جمعها دخترانی هستند که با مقنعههای بلند تا زیرزانو وارد میشوند و دخترانی که بیحجاب و با آستین کوتاه و يقهای باز میآیند. اما همگی در کنار هم گل میگویند و گل میشنوند. بین این دو نوع پوشش، يكي کاملا محجبه و دیگر کاملا بیحجاب دسته دیگری هم هست که البته کمتر پیدا میشود: آنهایی که موهایشان را کامل میپوشانند اما گوشهای گوشواره به گوششان را بیرون میگذارند.
يا کسانی که تا بعدازظهر بیحجاب بودهاند، چون حجاب داشتن هنگام کار ممنوع بوده، اما بیرون که میآیند حجاب میکنند. دوستانشان هم مطلعند و چه پسر و چه دختر او را در وضعیت قبلی دیدهاند اما کسی به دیگری کاری ندارد. خرده نمیگیرد. پوزخند نمیزند. به رخ نمیکشد. برچسب نمیزند.
من همیشه این روحیه را تحسین کردهام و به آن غبطه خوردهام که هر دو دسته میتوانند اینچنین دوستانه تفاوتها را نادیده بگیرند و به اشتراکات که در رأس آنها انسان بودن واقع است تکیه کنند.
افطاریهای ماه رمضان را گاه با هم سر میکنیم. خانوادههای عرب رسم دارند که ماه رمضان برای روزهداران غذا بپزند و به مسجد ببرند. ما هم این غذاها را از طرف انجمن دانشجویان فرانسه مسلمان از مسجد به جمع صد- صد و بیست نفره دانشجویان میبریم.
اینجا تعداد و نوع پوششها بیشتر مشخص میشود. در افطارهای ماه رمضان فضای محفلمان معنوی و روحانی است و مراسم دعا و نماز برقرار، اما این باعث نمیشود که دختران بیحجاب از آمدن پرهیز کنند.
میآیند و اتفاقا روسریشان را از کیفشان بیرون میکشند و نماز میخوانند و بعد از نماز برش میدارند. باحجاب و بیحجاب در کنار هم به افطارکنندگان -آنها هم متشکل از هر دو طیف- غذا میدهند و در کنار هم افطار میکنند و میگویند و میخندند تا هیچکس احساس غریبی نکند.
همیشه در این افطارها ياد نثری از ابوالحسن خرقانی میافتم: «هر کس که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش ميپرسید، چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد بر خوان بوالحسن به نان ارزد .»
این مشاهدات من را به این فکر انداخته که آدمها برای اینکه احساس خوبی از بودنشان داشته باشند قبل از هر چیز نیاز دارند که رابطه خوبی با همنوعشان داشته باشند. حس دوستی و آشتی و صلح با دیگری در درجه اول برای خود آدم نشاطآور است. این هم که ممکن نیست همه عین هم فکر و عمل کنند.
چه بهتر است که با تفاوتهای هم کنار بیاییم و به آنها احترام بگذاریم و به خودمان يادآوری کنیم که دیگری هم پیش از هر چیز دیگر مثل ما انسان و آفریده خداست و به همین لحاظ اشتراکاتمان با او عموما خیلی بیشتر از افتراقاتمان است. حس صلح و دوستی و آشتی به نفع همه ماست. تفاوتها را روا بداریم و با هم مدارا کنیم.