فرار علي عبدالله صالح، رئيسجمهور خونخوار يمن، به عربستان اين كشور را به "پناهگاه ديكتاتورها" تبديل كرده است. پيش از اين "بن علي" رئيس رژيم تونس به عربستان گريخته و در آنجا پناه گرفته بود. دربار پادشاهي عربستان، ورود ديكتاتور يمن و برخي از همراهانش را تأييد كرده و گزارشهاي ضد و نقيضي پيرامون اهداف و برنامههاي وي منتشر شده است. گفته ميشود وي تحت عمل جراحي يكساعته قرار گرفته و در يك بيمارستان نظامي بستري است. گزارشهاي رسيده حاكيست كه وي در حمله خمپارهاي به كاخ رياست جمهوري آسيب ديده و سريعاً به عربستان گريخته چون اعتمادي به پزشكان و كادر درماني يمن نداشته است.
حزب حاكم از بازگشت قريب الوقوع ديكتاتور به يمن خبر داده و مقامات عربستان ميگويند وي دو هفته بعد برخواهد گشت ولي كاملاً بعيد به نظر ميرسد اين اطلاع رساني صادقانه باشد و رژيم حاكم بخواهد بر روي آتش، بنزين بريزد. بلكه به عكس، شادماني و پايكوبي مردم يمن پس از انتشار خبر فرار ديكتاتور، از پايان حكومت پرننگ و نكبت وي خبر ميدهد. ديكتاتور يمن ميتوانست بسيار زودتر از اين، با ژست مسألمت جويانه، با پرهيز از قتل عام مردم و ويران ساختن كشور با كمي عزت و آبرو كناره گيري كند ولي لجبازيهاي او نتايج معكوسي به بار آورده است. واقعيت امر هرچه باشد، در اين نكته كمتر ميتوان ترديد نمود كه ديكتاتور يمن، از اين پس حتي اگر خود نيز بخواهد، كاملاً بعيد است كه به وي اجازه بازگشت به قدرت داده شود. اكنون "عبداله منصور هادي" معاون رئيس جمهور، زمام قدرت را دردست گرفته و در ديدار با سفير آمريكا در صنعا، وعده داده كه اوضاع را مطابق دستورات واشنگتن مهار خواهد كرد.
علاوه بر اين، دربار رياض با اطلاع رساني درخصوص تحولات يمن سعي دارد در پوشش يك "ميانجي"، اوضاع يمن را مديريت كند. رياض ادعا ميكند كه با "شيخ صادق الاحمر" رئيس قبيله "حاشد" به منظور دستيابي به "توافقات جديد آتشبس" در تماس مستمر قرار دارد و به رايزنيها ادامه ميدهد، درحالي كه رياض در جريان تحولات يمن، از موضع انفعالي عمل كرده و هميشه چند گام بزرگ از تحولات بنيادي، عقبتر بوده است.
تا آنجا كه به طرف سعودي مربوط ميشود، دربار رياض اميدوار بود مسائل مرتبط با بحران يمن و ساير كشورهاي عرب را مديريت نمايد ولي سير تحولات پرشتاب منطقه، چنين اميدهائي را براي رياض مبدل به يأس نموده و آل سعود، شكست كامل خود را شاهد است. فرار خفت بار ديكتاتور يمن، آنهم به عربستان، سيلي محكمي بود كه بر اثر قيام در يمن بر چهره فرتوت آل سعود نواخته شد.
بدين ترتيب اگر موضوع حملات خمپارهاي به مخفي گاه ديكتاتور يمن و زخمي شدن وي صحيح باشد، شرط اصلي مخالفين براي اخراج وي، نه با پا در مياني رياض، كه با حملات خمپارهاي تأمين شده و دليلي ندارد كه رياض عليرغم احساس شكست و ناكامي، همچنان از "آتش بس" سخن بگويد. در واقع رياض همچنان سعي دارد مخالفين ديكتاتور يمن را مهار كند تا بلكه بقاياي رژيم يمن در غياب ديكتاتور بتوانند همان نقشي را كه با حضور وي نتوانستند ايفا كنند، از اين پس به اجرا در آورند. در واقع، هدف اصلي اينست كه شكست رژيم به حساب ديكتاتور گذاشته شود و با اعلام همبستگي فريبكارانه، بقاياي رژيم و در غياب ديكتاتور به "مهار يمن" بپردازند.
ناگفته پيداست كه دربار رياض نگران آينده يمن نيست بلكه با اصرار خود توانست حتي به قيمت قتل عام مردم و ويراني يمن، ديكتاتور را 3 ماه در صنعا حفظ كند و شتاب حركت قيام در پشت مرزهاي خود را، كند سازد. اين بدان معني است كه امروز هم رياض ميخواهد چنين وانمود كند كه "مديريت بحران يمن" را دردست گرفته و گويا اوضاع تحت كنترل رياض است! حال آنكه شكست ارتش عربستان در تقابل با حوادث صعده و به اسارت در آمدن نظاميان سعودي توسط نيروهاي "حوثي" به خوبي مراتب ضعف و ناتواني عربستان در قلمرو سياسي - امنيتي و نظامي را ثابت نمود. اين امر در مقياس وسيعتري در جريان حوادث اخير بحرين و يمن، قطعيت يافت و اساس نگراني آل سعود از همين بابت است كه بحران مهار نشدني در پشت مرزهاي عربستان، براي آل سعود يك بحران عظيم با پيامدهاي گسترده خواهد بود.
رياض اميدوار است و اصرار دارد كه اساس رژيم ديكتاتوري يمن حفظ گردد و در عين حال امتياز خاصي از اين طريق نصيب مردم يمن نشود چرا كه در مرحله بعدي، پيامدهاي تحولات عظيم در پشت مرزهاي عربستان، درون مرزهاي جغرافيائي اين كشور، غيرقابل پيشبيني و به كلي غيرمنتظره است. به عبارت بهتر، هدف مشترك آمريكا و آل سعود اينست كه مردم يمن را نوميد و سرخورده كنند و به آنها بفهمانند آنهمه خون و مبارزه و تلاش آنها به هدر رفته و فقط نام ديكتاتور عوض شده است. البته اين آرزوي آل سعود باز هم بر باد خواهد رفت.
اگر قرار بود اوضاع به ميل آل سعود به پيش برود، هنوز هم ميبايست صدام، مبارك و بن علي بر سر كار باشند و طرح اشغال بحرين مطابق ميل آل سعود به پيش رود، ولي ميبينيم كه آنها قدم به قدم ناچار به عقب نشيني هستند و با فريبكاري، هنوز هم خود را "طراح و برنامه ريز و مدير بحران" معرفي ميكنند. كاملاً بعيد به نظر ميرسد كه مردم يمن حاضر به قبول استمرار وضعيت جهنمي حاكم باشند. بعيد است كه ننگ حاكميت مشتي رذل و آدمكش را بپذيرند كه براي سركوب قيام درصدد عقيم كردن مردان و هتك نواميس زنان بودند. اين پديده يكبار ديگر ثابت نمود كه سران بيافتخار عرب نميتوانند در كاخهاي شيشه اي، براي هميشه فرمان قتل و جنايت صادر كنند و به ملتها خيانت نمايند. هر چند اكنون شاه عربستان، عنوان ميزبان ديكتاتورهاي سرنگون شده را به خود اختصاص داده لكن روزي نوبت خود ميزبان نيز فرا خواهد رسيد.