این تصمیم در حالی گرفته میشود که مجسمهها برای قرار گرفتن در شهر ساخته شدهاند، انتقال آنها به موزه توجیهی منطقی ندارد
تاريخ انتشار: سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۴
نويسنده : امير گودرزي
تيترآنلاين - روزنامه وطن امروز در پي سرقت سريالي مجسمه هاي تهران نوشت: روزی نیست که خبر عجیب و غریبی درباره مجسمههای شهری پایتخت بر خروجی خبرگزاریها قرار نگیرد. روز گذشته هم طبق این رویه مسؤولان شهرداری تصمیم گرفتند مجسمهها را در موزه نگهداری کنند،حتی مجسمه فردوسی را. این تصمیم را شهرداری در پی ناتوان بودن پلیس در دستگیری سارقان مجسمهها اتخاذ کرد.
هر چند مهدی کوچکزاده در جایگاه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی اعتقاد دارد دزدی مجسمههای شهر اقدامی احمقانه است، اما به نظر میرسد احمقانهتر از آن انتقال مجسمههای شهری به موزه است. این تصمیمگیری شهرداری را روز گذشته رئیس اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران چنین در بوق و کرنا کرد: در پی سرقت سریالی مجسمههای تهران مطرح شده است که تعدادی از مجسمههای فاخر تهران در موزه نگهداری شود.
مجتبی موسوی به فارس گفت: مطرح شده است مجسمههای فاخری که امکان تکرار ندارند را در موزه نگهداری کنیم. رئیس اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران ادامه داد: مجسمههایی مانند فردوسی، خیام و غیره را میتوان در موزه نگهداری کرد. این درحالی است که پس از مدتها سکوت، نمایندههای مجلس درباره این موضوع حرف زدند.
مصطفی کواکبیان هم در این باره گفته است: انگیزه سرقت مجسمههای تهران اقتصادی نیست. کواکبیان به پلیس هم انتقاد کرد: این امر با اقتدار نیروی انتظامی و امنیتی سازگار نیست و باید هرچه سریعتر عوامل آن شناسایی، دستگیر و معرفی شوند. این موضع گیریها به حرفهای محمدحسین نژادفلاح هم گرهخورد و این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: بهطور حتم این اقدام که مقابل چشم مردم، نیروی انتظامی و عوامل شهرداری تهران انجام شده، توسط مجموعهای منسجم و مطلع انجام شده است. وی ادامه داد: برای بنده نیز جای پرسش است که چه عاملی میتواند باعث وقوع این اتفاق باشد.
در حال حاضر نه افکار عمومی توان شنیدن خبر سرقت مجسمه جدیدی را دارند و نه پلیس توان متوقف کردن این دزدیها را و شاید به همین دلیل شهرداری چنین تصمیمی را گرفته است.این تصمیم در حالی گرفته میشود که مجسمهها برای قرار گرفتن در شهر ساخته شدهاند، انتقال آنها به موزه توجیهی منطقی ندارد بویژه اینکه این کار در مقابل ناتوانی حفظ امنیت آنها صورت گرفته باشد.
چنین رفتاری حکایت مردی را یادآوری میکند که پس از رفتن به روستایی جدید با حمله سگی رو به رو شد. او دست بر زمین برد تا سنگی بردارد و از خود دفاع کند اما سنگ در زمین فرو رفته بود. مرد با خود گفت مردم این روستا جماعت عجیبی هستند که سنگ را میبندند و سگ را رها میکنند!