از میراث های سنگین (نه به معنای وزین و ارزشمند بل به معنی بار سنگین و جانفرسا)، بروکراسی یا قرطاس بازی رژیم سابق، جلسه بازی، کمیسیون بازی، گذاردن مردم بخت برگشته سرکار، تلف کردن وقت آنها، آزار دادن مردم که آنها را به ادارات کشیده اند، تضییع اوقات اداری که هر ساعت آن میلیونها تومان برای مردم تمام می شود و در حقیقت، بی احترامی به مردم است که متأسفانه دیوان سالاری کنونی با وجود برائتی که در ظاهر، از گذشته ها می جوید، وفادارانه آن را مو به مو اجرا می کند! در ماه مبارک رمضان امسال، آنچه دیده شد، حالت نیمه تعطیل ادارات بود. هر جا کاری داشتم و زنگ می زدم می گفتند، فلان مقام (باور کنید، نه تراز اول و دوم و سوم، بلکه تراز هفتم و هشتم) سر کار تشریف ندارند، دیشب سرگرم عبادت بوده اند، نیامده اند؛ شاید حدود ظهر تشریف بیاورند! ما ملت عجیبی هستیم از هر فرصت برای طفره رفتن و کارنکردن استفاده می کنیم. حتی به بهانه عبادت خداوند و نیایش. بازی دیگر بروکراسی، جلسه بازی است. در بخش خصوصی، جلسه بازی معنی ندارد، در روزنامه ها جلسه بازی نامفهوم است و تنها ممکن است، روزنامه هایی که صبح ها منتشر می شوند؛ حدود ساعت هفت هر شب شورای تیتر داشته باشند که مدت آن از نیم ساعت و حداکثر سه ربع ساعت تجاور نمی کند. به جز این زمان، تقریباً دیدن یا مکالمه با سردبیر کار سختی نیست. در صنایع و کارخانه های بزرگ بخش خصوصی نیز جلسه بازی چندان رایج نیست. چند روز پیش با مدیرعامل یک کارخانه بزرگ و خوشنام وسایل خانگی که چند دهه پدرش و خودش وسایل خانگی می سازند، کاری داشتم. بی درنگ تلفن وصل شد و من مشکلی را که درباره یکی از تولیدات کارخانه او داشتم، گفتم و خیلی هم خوشحال شد. اما در بخش دولتی که میراث خوار «بروکراسی هویدایی» است، این وضعیت تفاوت می کند. شما اگر بخواهید با رئیس قسمت پیچ و مهره کارخانه خودروهای معیوب داخلی تلفنی سخن بگویید، منشی او منشی دیگری دارد که او به شما جواب می دهد: جلسه دارند. گاهی عدد منشی ها به چهار نفر هم می رسد! چند روز پیش در کارهایم دیدم، خانمی - که رئیس یک سازمان کوچک است- چند جلد کتاب درباره جمعیت برای من فرستاده و به همراه یادداشت محبت آمیزی، خواهان اعلام وصول شده است.از آنجا که وقت مکاتبه ندارم، تلفن کردم تشکر کنم. منشی او، منشی دومی داشت و منشی دوم هم منشی سومی داشت. من نمی دانستم اداره او اینقدر طول و تفصیل دارد. گفتم: خانم فلانی! رئیس آن مؤسسه تشریف دارند؟ گفت: جنابعالی؟ گفتم: فلانی! منشی گویا تازه از مناطق دوردست قطبی و یا بیابانی آمده بود. مرا نمی شناخت. گفت: جلسه دارند. تشکر کردم. یک هفته بعد، باز نامه آن خانم روی میزم به نظرم رسید. دیدم دور از انسانیت است. زحمت کشیده و چند کتاب برایم فرستاده، تشکر نکنم. پس دوباره تلفن کردم. این منشی از آن یکی، بیشتر از مرحله پرت بود. گفت: جنابعالی؟ گفتم: فلانی! گفت: جلسه دارند. طاقت نیاوردم و گفتم: موش چیست که کله پاچه اش باشد؟ اداره کوچولوی شما که حتی مکانش هم چند هفته، یک بار تغییر می کند، چیست که این قدر جلسه دارد؟ معلوم شد به او دستور داده اند فقط خودمانی ها را وصل کند و برای نخودیها بهانه «جلسه دارند» بیاورد. با توپ و تشر من مثل اینکه تازه دو هزاریش افتاد و گفت: آهان! شما هستین؟ آقای فلانی! عذر می خواهم، نشناختم، الساعه وصل می کنم.گفتم: نخواستم خانم جان! عطای رئیسه جنابعالی را به لقای شما بخشیدم. خواستم تشکر کنم که کتاب برایم فرستاده است. حالا فهمیدم، در محیطی که هر تازه به دوران رسیده ای خود را والی ولایت و رئیس الوزراء و صدراعظم می داند این ابراز نزاکت ها و احترام و ادب، ابلهانه و بی فایده است و از سفاهت و نادانی انسان حکایت می کند.در هر حال این روزها همه یا جلسه دارند، یا در سفر تحقیقاتی در جابلقا و جابلسا تشریف دارند یا تازه یادشان آمده تحصیلات کافی ندارند، ساعات اداری را یا در اکابر، یا در دبیرستان، یا در دانشگاه های پولی می گذرانند و پول بیت المال را می گیرند و برای خود می چرخند. و اما خنده دارترین کارها در ادارات کنونی، مهمان داشتن است. وقتی تلفن می کنید، برای نمونه: مدیر مربوطه اگر جلسه نداشته باشد منشی مربوطه برای از سر باز کردن جنابعالی، غمزه مردانه ای می آید و می گوید: میهمان دارند، نمی توانم اتصال بدهم، برنمی دارند! من از شنیدن این جواب احمقانه بسیار خنده ام می گیرد و از خود می پرسم: مگر به یک کارمند دولت پول می دهند تا در اداره مهمان داری کند؟ مگر اداره، رستوران یا چلوکبابی نایب یا شاطرعباس است که یک مدیر از میهمانان خود در آنجا پذیرایی می کند؟آخر میهمان دار بودن یعنی چه؟ این جمله، معنا و مفهوم خوبی ندارد. پدرجان! اداره دولتی که کافه تریا و قهوه خانه مش قنبر نیست. بنده متأسفانه از نسل قدیم هستم. روزی ده بیست سی نفر ارباب رجوع تلفنی دارم. منشی و رئیس دفتر و حاجب و پرده دار هم ندارم. سالها پیش داشتم، اما دیدم وجودشان زاید است و عذرشان را خواستم.در حال مصاحبه با یک تلفن، شخصی تلفن می کند. درخواست می کنم، ده دقیقه دیگر زنگ بزند. هیچ هم بد نیست در هر حال، میهمان داشتن در اداره، کار بی جایی است و خلاف شرع و عرف و نباید به این بهانه، مردم را سرکار گذاشت.
مرجع : روزنامه قدس
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
فاطمه
۱۳۹۰-۰۷-۲۸ ۲۲:۵۰:۴۷
به نام خدا
شما رو به عظمت حقیقت قسم یک بار هم وقت بگذارید و بیایید واقعیت تلخ بعضی از مقامات را از ما زخم خوردگان و شاهدان ماجرا بپرسید شاید قدمی برداشته شود. (4115)