خسارتهاي ناشي از عملكرد مميزي در هشت سال گذشته را به نويسندگان و ناشران، چه كسي پرداخت خواهد كرد؟
تاريخ انتشار: جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۵
هر كسي كه با قلم و نوشتن سر و كار داشته باشد، آشناي ديرينه «مميزي» است. آشنا چه عرض كنم، بهتر است بنويسم يك يا چند بار از كوچه تنگ مميزي عبور داده شده و در زندگي فرهنگياش گرفتار آن شده است. مثل سرماخوردگي! شايد اين نوع از سرماخوردگي براي اهالي قلم و ناشران، تنها تب و آب ريزش بيني به همراه نداشته، بلكه اشك و آه و دمار از زندگي آنها نيز درآورده است. «مميزي» داراي تاريخ است؛ تاريخي طولاني از همسايگي دو كلمه فكر و امنيت در برابر هم. لابد خواهيد فرمود كه فكر و امنيت اگر با يكديگر ارتباطي هم داشته باشند، اين رابطه تقابلي نيست بلكه مكمل يكديگرند. برداشت فلسفي و نظري شما را نقد نميكنم، اما در ميدان عمل و در وادي سياست، حكومتها از امنيت تعريفي دارند كه مميزي را چتر حفاظتي آن ميشمارند. تا آنجا كه حراست از امنيت، اخلاق و قانون را وابسته به مميزي ميدانند كه بخش مهمي از قدرت نظارتي دولت بر جامعه است. مسئوليت و وظيفهاي بس خطير و حساس، بخصوص اگر دولتي خود را «پدرخوانده» همه ملت بداند!
پرونده مميزي را در مسير وقايع تاريخي، اگر شنيده يا بخشهايي از آن را خوانده باشيد، آن را بخشي از تاريخ طنز در سير اقتدار دولتها ميخوانيد. طنزي كه گريه و لبخند، شوخي و حيرت را با هم يكجا دارد! از همان اوايل پيروزي مشروطيت كه نسبت سواد خواندن و نوشتن در ايران، شايد يك به هزار بود تا امروز كه اين نسبت هزار به يك شده است، مميزي همراه و همگام با كشور و جامعه بوده و همچنان پابرجاي و مستحكم با تاريخ سياسي ـ اجتماعي اين سرزمين پيش آمده است.
به طنز يا واقعيت، دوست اهل قلم و طنزپرداز من روزي گفت: در اين تاريخ، سياههاي از كلمات ممنوعه را ميتواني بخواني كه همواره اسلحه مميزي بوده است و با شليك آن بسياري از نوشتهها، قلمها و كتابها اصلاح شدهاند. از او پرسيدم نمونه و مثالي بياور كه زمينه «اصلاح» بنده هم فراهم آيد. به كلمات و جملاتي قبل و بعد از مميزي اشارههايي كرد؛ از آن جمله در زمان خودمان كه «شراب» از خطرناكترين كلمه ضد اخلاق، امنيت و ديانت تشخيص داده شده است و مميزي در سياهه كلمات ممنوعه به جاي «شراب»، شربت را حك كرده است. نويسندهاي كه ويار عرفاني داشت، در نوشتهاش آورده بود «شراب طهور» كه چاپ نوشته او را به استفاده از «شربت طهور» منوط كردند! پرسيدم اخوي، در قرآن مجيد هم كه اين كلمه آمده است و علماي ما در بيان پاداش مومنين در قيامت بارها از «شراباً طهورا» ياد كردهاند؟ پاسخ داد، چه اشكالي دارد، شربت طهور كه هم شيرينتر است و شايد شفابخشتر هم باشد. ديدم نشد، گفتم، «حافظ»، لسانالغيب را چه ميكني كه جابهجا در غزلهايش از ساقي تقاضاي شراب روحاني دارد: «ساقيا بده آن شراب روحاني». خب اگر بشود شربت روحاني كه پدر وزن شعر و شاعر را درميآورد! نگاهي عاقلانه كرد و گفت: «مثل اينكه چيزيت ميشود!» صلاح مميزي براي من و دوستم اگرچه «خاموشي» شد، اما بعد فهميدم كه همين «خاموشي» هم مشكل مميزي دارد. بستگي دارد كدام شاعري يا نويسندهاي در كدام جملهاي آنرا بهكار گرفته باشد!
امروز وزير ارشاد اسلامي با سخنراني خود به نگراني بسياري از مميزي چنين اشاره كرد و گفت كه: «اگر قرآن وحي منزل نبود، مميزان آن را هم رد ميكردند.»
آقاي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در مراسم توديع و معارفه معاونين قديم و جديد اين وزارتخانه، نسبت به مميزيهاي غلط كه طي سالهاي اخير اعمال شده است، گفت: «متأسفانه در بررسي برخي از كتابهايي كه اداره كتاب به آنها مجوز نشر نداده بود، دريافتم بسياري از ايرادهاي وارد شده، بر حسب سليقه بوده است. مثلاً رأي بر جايگزين كردن كلمهاي با كلمهاي ديگر. من فكر ميكنم اگر قرآن وحي منزل نبود و آن را به مميزان اداره كتاب ميسپرديم، مجوز انتشار براي آن صادر نميكردند و ميگفتند برخي از كلمات آن با عفت عمومي در تناقص است!»
وزير ارشاد در اين سخنراني به نامه سرگشادهاي كه چندي قبل تعدادي از نويسندگان به او نوشته بودند و در آن تقاضاي حذف كامل سانسور و مميزي را كرده بودند، اشاره كرد و گفت: «ما نميتوانيم به طور كلي مميزي را برداريم، زيرا موظف به اجراي مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجلس شوراي اسلامي هستيم. از اينها گذشته چطور ميشود اجازه داد برخي از كتابهاي مشكلدار، ذهن مخاطبان را در جامعه مسموم كنند؟»
در اين دوره از دولت جديد، سه نظر درباره مميزي عيان شده است.
1ـ اغلب نويسندگان و ناشران ميگويند كه مميزي را بهطور كلي حذف كنيد. هر نويسنده يا ناشري مسئوليت كامل نوشته و نشر را خود به عهده بگيرد و پاسخگو باشد. روش كنوني مميزي پاسخ نميدهد. بخصوص در زمانهاي كه تكنولوژي ارتباطي گسترده، فراگير و پيچيده شده است. با استفاده از وسيله رايانه در بخشهاي اينترنتي و سايتهاي گوناگون، دريافت هر نوشتهاي از اين سوي عالم در آن سوي عالم، همه مرزها را در شكسته و به هم ريخته است.
2ـ نظر وزير ارشاد و بسياري از مسئولين اين است كه حذف كامل مميزي، اولاً مشكل قانوني دارد و ثانياً، وظيفه نظارتي وزارت ارشاد در ساحت فرهنگي كشور را مخدوش ميسازد. مميزي را در روش بايد اصلاح كرد و با معيارهاي روشن اخلاقي و تخصصي بهكار گرفت و آنرا با موارد مشخص و تعريف شده انجام داد.
3ـ برخي هم هشدار ميدهند كه به مميزي دست نزنيد كه اوضاع و احوال فرهنگ عمومي، نويسندگي و نشر از اين هم كه هست، بدتر خواهد شد.
در اين نوشته كوتاه قصد نقد پيشنهادها نيست. تنها پيشنهاد و پرسشي را به ميان ميآورم و نوشته را با آن پايان ميدهم. پيشنهاد به وزير ارشاد اين است كه فهرست كامل كلماتي كه عصاي دست مميزي است و گويا كامپيوتري نيز شده است تا سرعت و دقت كار مميزي كامل گردد، منتشر كنند. اين كلمات چند تا و چگونه است؟ همچنين اسامي كتب و نويسندگاني كه در دولتهاي نهم و دهم دچار مميزي شدهاند و مميزي مانع انتشار آثار آنها شده است، به جامعه معرفي شوند.
اما پرسش اينكه، آيا ميشود شخصيتهاي بارز فرهنگي و نويسندگاني كه برخي از آنها را به عنوان «چهرههاي ماندگار» انتخاب كردهايم، دچار مميزي كرد؟ از ميان بسياري از اسامي آنها تنها سه شخصيت نامآور فرهنگي را ياد ميكنم.
استاد باستانيپاريزي كه انتشار بيش از 80 جلد كتاب، بخشي از حاصل تلاشهاي او براي كيان فرهنگي كشور است و در سطح بينالمللي از چهرههاي ميراثدار فرهنگ و تاريخ ايران شناخته شده است.
استاد شفيعي كدكني، محقق، اديب و شاعري كه هر فارسي زباني در همه كشورهاي فارسي زبان به نام و نامآوري او افتخار ميكند و در مجامع علمي، ادبي و هنري جهان، معياري از بازشناسي ايران است.
استاد اسلامي ندوشن كه از كتابها و آثار قلمي او در بيش از نيم قرن، بسياري آموزش ديدهاند و دانشآموختهاند و گهر و حكمت شاهنامه حكيم فردوسي را نگين انگشتري فرهنگ و ادب ايران كرد. جناب وزير! آيا برخي از نوشتهها و كتب اين سه شخصيت شناخته شده فرهنگي در مميزي متوقف نشد و از انتشار باز نماند؟
خسارتهاي ناشي از عملكرد مميزي در هشت سال گذشته را به نويسندگان و ناشران، چه كسي پرداخت خواهد كرد؟