برخی افراطیون معتقدند که همه به جز چند نفر باید از صحنه انقلاب حذف شوند
علي مطهري: گاهی در قضاوتها جانبداری شد و فقط یک طرف مجرم دانسته شد و طرف دیگر بری از هر خطا، که سبب شد بحران طولانی شود
تاريخ انتشار: سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۲۵
- ریاست آیتالله مهدویکنی از نگاه علی مطهری به منزله شکست تندروها و پیروزی اعتدالیون است. در اين خصوص مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با علی مطهری درباره نقشآفرینیهای آتی آیتالله مهدویکنی و آیتالله هاشمی رفسنجانی ارائه شده است.
در چند هفته اخیر از دو سو تلاش شد که رقابت برای انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری را یک رقابت سیاسی جلوه داده و به واسطه آن به برخی تسویه حسابها دامن بزنند. اما اعلام انصراف آیتالله هاشمی رفسنجانی برای حضور در این رقابت، نشان داد که فضای مجلس خبرگان جایی برای رقابت سیاسی نیست. نظر شما چیست؟ اعضای مجلس خبرگان رهبری معمولا بر اساس تکلیف شرعی عمل میکنند و این رقابتهایی که بین سیاسیون مرسوم است در مجلس خبرگان معنی ندارد. آیتالله هاشمی هم خیلی خوب عمل کردند و یکپارچگی خبرگان را حفظ کردند. آیتالله مهدویکنی هم اهل اعتدال هستند.
من فکر میکنم ایشان بخاطر اینکه ریاست مجلس خبرگان رهبری به دست افراد تندرو نیفتد، کاندیدا شدند و از این پس نیز مسیر آقای هاشمی را ادامه خواهند
” وظیفه خبرگان رهبری بررسی مسائل مربوط به رهبری است که باید رصد کنند ببینند شرایط رهبری هنوز موجود هست یا نه؟ “
داد. به این ترتیب، تندروها به هدف خودشان نرسیدند. چون روحیه آیتالله مهدویکنی این است که در مقابل افراط گریها به شدت میایستند.
هدف تندروهایی که به آنها اشاره کردید چه بود؟ آنها از انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری چه میخواستند؟ اهمیت مجلس خبرگان رهبری به انتخاب رهبر است و الا آثار اجتماعی زیادی ندارد و تفاوت زیادی نمیکند که چه کسی رئیس آنجا باشد. تندروها بیشتر برای ضربه زدن به آقای هاشمی تلاش میکردند و فکر میکردند که اگر ایشان را از ریاست مجلس خبرگان ساقط کنند، یک پیروزی برای آنها است. در حالیکه ریاست مجلس خبرگان رهبری تاثیر چندانی در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور ندارد و آقای هاشمی با شخصیت ویژه خود، مثل گذشته در فضای سیاسی اجتماعی کشور تاثیر گذار خواهند بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سخنرانی امروز خود گفتند که «تفرقه دارد جدی میشود و باید تلاش کنیم مردم را منسجم نگه داریم». به نظرتان برای ایجاد این انسجام و رفع تفرقه چه باید کرد؟ آقایان هاشمی رفسنجانی و مهدویکنی چه نقشی در این زمینه دارند؟ بهترین راه این است که ما انصاف و عدالت را مبنا قرار دهیم و به تخلفات خودیها هم توجه کنیم و نسبت به گروه خودمان تعصب نداشته باشیم. وقتی مردم احساس کنند که معیار عدالت است، آنوقت وجدان
” برخی افراطیون معتقدند که همه به جز چند نفر باید از صحنه انقلاب حذف شوند. آنها ملاک نیستند “
عمومی آرام میگیرد و دل ها به هم نزدیک شده و خود به خود وحدت اجتماعی پیدا میشود.
بحران اخیر باعث شد که دلها تا حد زیادی از هم دور شود. علتش هم تخلفاتی از هر دو طرف بود. گاهی در قضاوتها جانبداری شد و فقط یک طرف مجرم دانسته شد و طرف دیگر بری از هر خطا، که سبب شد بحران طولانی شود.
ولی اگر کاری کنیم که مردم احساس عدالت کنند و هم کسانی که مردم را به خیابانها کشاندند و هم آنها که در مناظرهها اتهام زنی کردند به تخلفاتشان رسیدگی شود، ریشه بحران خشک خواهد شد و وحدت مثل قبل از انتخابات به فضای سیاسی اجتماعی کشور باز میگردد.
آیتالله مهدوی کنی پس از حوادث بعد از انتخابات هم قصد داشتند که میانجیگری کرده و به حکمیت میان طرفین دعوی بپردازند. اما این اتفاق نهایتا حاصل نشد. حال که ایشان رئیسمجلس خبرگان رهبری شدهاند، بنظرتان میتوانند از این جایگاه بیش از گذشته درپی ایجاد وحدت باشند؟ بله آیتالله مهدوی کنی الان با این جایگاه قانونی جدید می توانند موثرتر باشند اما همه چیز بستگی به اراده ایشان دارد. آن زمان ایشان خواستار برخی تضمینها بودند که دو طرف، حرف ایشان را فصل الخطاب بدانند. ممکن است امروز هم همین تضمین را برای حکمیت بخواهند. البته الان شرایط بهتری برای ریش سفیدی
” اهمیت مجلس خبرگان رهبری به انتخاب رهبر است و الا آثار اجتماعی زیادی ندارد و تفاوت زیادی نمیکند که چه کسی رئیس آنجا باشد “
ایشان وجود دارد و هر وقت بخواهند میتوانند وارد عرصه شوند.
فکر می کنید انتخاب آیتالله مهدوی کنی با توجه به همان مشی معتدلی که از آن سخن گفتید، میتواند تاثیری در بازگرداندن اعتدال به فضای کشور و دوری از افراطی گری داشته باشد؟ فکر می کنم همین طور است. نسبت به آقای هاشمی، عدهای حساسیت داشتند ولی آقای مهدوی کنی از این نظر جایگاه بهتری دارند و تندروها هم حرف ایشان را بهتر قبول میکنند و ایشان قادر به تعدیل فضای سیاسی کشور هستند.
به نظرتان همین جریانات تندرو چقدر حاضر به ترک تندرویهایشان با وساطت آیتالله مهدوی کنی هستند و چقدر از ایشان حرف شنوی دارند؟ برخی افراطیون معتقدند که همه به جز چند نفر باید از صحنه انقلاب حذف شوند. آنها ملاک نیستند. اما کسان دیگری هستند که افراد مخلصی هستند و به عنوان دفاع از ولایت، فکر میکنند که هر کس انتقادی به نظام دارد، باید از صحنه خارج شود. این افراد در واقع برداشت درستی از ولایت ندارند اما چون حسن نیت دارند، قابل جذب هستند.
ولی کسانی که با پروژه وارد عرصه شدند و از زمان مناظرههای انتخاباتی با پروژه حذف هاشمی وارد شدند، بازیگر صحنه سیاسی هستند و به صورت پروژهای اقدام میکنند. این افراد تا به اهداف خودشان نرسند، دست بردار نیستند.
نقش آقای مهدویکنی و آگاهی بخشی به مردم، میتواند در مایوس کردن
” اعضای مجلس خبرگان رهبری معمولا بر اساس تکلیف شرعی عمل میکنند و این رقابتهایی که بین سیاسیون مرسوم است در مجلس خبرگان معنی ندارد “
این افراد بسیار موثر باشد.
کناره گیری آقای هاشمی از رقابت برای انتخابات خبرگان و استعفای پسر ایشان از مدیرعاملی مترو تهران در یک هفته، ممکن است از سوی منتقدان ایشان، یک گام رو به سوی پیروزی تلقی شود. اینگونه نیست؟ زمانی این موارد میتواند پیروزی برای تندروها باشد که آقای هاشمی از دل مردم بیرون رفته باشد. در حالیکه آقای هاشمی از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار است و علیرغم فضاسازی شدید و تخریب و تهمت فراوانی که در یکی دو سال اخیر علیه ایشان انجام شد، همچنان پایگاه اجتماعی موثری دارند.
پستها و مقامها در تاثیرگذاری افراد چندان موثر نیست. شخصیت و محبوبیت اجتماعی افراد است که در تاثیرگذاری افراد، نقش دارد و آقای هاشمی از محبوبیت خوبی برخوردار است.
انتظاری که نخبگان و عقلای سیاسی از خبرگان رهبری و چهرههایی چون آیتالله مهدوی کنی و آیتالله هاشمی دارند، چیست؟ وظیفه خبرگان رهبری بررسی مسائل مربوط به رهبری است که باید رصد کنند ببینند شرایط رهبری هنوز موجود هست یا نه؟ و باید مسائل مهم اجتماع را رصد کنند و نوع برخورد رهبری با آن را بسنجند و ارزیابی کنند. کار اصلی خبرگان همین است. البته اعضای مجلس خبرگان به دلیل جایگاه علمی و مذهبیشان مورد احترام مردمند و اگر یک موضعگیری اجتماعی سیاسی داشته باشند، در نگاه مردم تاثیر دارد. از این رو خوب است که درباره حوادث اخیر موضع گیری عادلانه و منصفانهای داشته باشند تا ریشه بحران اخیر خشک شود.