اگر جمعیت ایران باید دو برابر جمعیت کنونی باشد(آنگونه که خود گفته بود) و کشور ظرفیت جمعیتی بیشتر را دارد چرا دولت توان تامین نیازهای همین جمعیت کنونی را هم ندارد؟
تاريخ انتشار: شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۰۵
نويسنده : حميدرضا شكوهي
مجموع اظهاراتی که دولتمردان از شخص رئیس جمهور گرفته تا سایر مقامات دولتی به ویژه در مورد مسایل اقتصادی مطرح میکنند در نوع خود جالب توجه و در عین حال عجیب است. به عنوان مثال
1-روز پنجشنبه آقای احمدینژاد بار دیگر از کاهش ضریب رشد جمعیت انتقاد کرد و با اشاره به سرشماری اخیر در کشور، کاهش رشد جمعیت را خطری برای ملت دانست. این اظهارات احمدی نژاد که در ماههای گذشته هم به مناسبتهای مختلف مطرح شده بود، در شرایطی بیان میشود که او هنوز به این پرسش پاسخ نداده که اگر جمعیت ایران باید دو برابر جمعیت کنونی باشد (آنگونه که خود گفته بود) و کشور ظرفیت جمعیتی بیشتر را دارد چرا دولت فعلی توان تامین نیازهای همین جمعیت کنونی را هم ندارد؟ این سوال به حدی بدیهی و پیش پا افتاده است که نمیدانم چرا باید هر بار آن را تکرار کرد و در عین حال برای آن پاسخی نگرفت؟ آقای احمدینژاد! لطفا ابتدا به نیازهای روز افزون اقتصادی همین جمعیت فعلی- از مسکن و اشتغال و...- پاسخ مناسب و قانعکننده بدهید و بعد به فکر افزایش جمعیت باشید.
باور کنید اغلب مشکلات سالهای اخیر ما، حاصل رشد بیرویه جمعیت در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی است. هر چند که باور دارم مشکلات اقتصادی به حدی به مردم فشار وارد کرده که خودشان هم تمایلی به افزایش جمعیت ندارند؛ به ویژه وقتی که وعده دولت پرداخت یک میلیون تومان به هر نوزاد هم رنگ باخت و پولها از حساب مردم بیرون کشیده شد.
2- آقای ثمره هاشمی دستیار ویژه رئیس جمهور که بعید میدانم در سوابق ایشان بتوان تخصص اقتصادی مهمی پیدا کرد در گفتوگو با روزنامه یومیوری ژاپن گفته اگر در خیابانهای تهران قدم بزنید هیچ آثاری از تحریمهای غرب پیدا نمیکنید. من نمیدانم چگونه میتوان با قدم زدن در خیابان، درک کرد که آیا تحریمها علیه ایران اثرگذار است یا نه. اما از آن مهمتر، سخن ایشان درباره بهبود وضعیت اقتصادی مردم در دولت احمدی نژاد است. در حالی که همه شاخصهای اقتصادی، از نرخ تورم تا بیکاری و رشد اقتصادی، نشان میدهد که در حال حاضر وضعیت اقتصادی مردم نسبت به 7 سال پیش، بدتر شده، آقای ثمره هاشمی تمام شاخصها را رها کرده و گفته چون در زمان آغاز به کار دولت احمدینژاد مردم 6میلیون خودرو داشتهاند والان این رقم به 13میلیون رسیده، پس وضع اقتصادی مردم بهتر شده است. من در مقابل این استدلال فقط میتوانم سکوت کنم.
3- آقای حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی، هفته گذشته در مجلس، اقتصاد ایران را هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا توصیف کرد اما این سوال همچنان بیپاسخ مانده است که آثار تبدیل شدن ایران به هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا چیست؟ تورم 25 درصدی که رئیس کل بانک مرکزی هم اعتراف میکند زیاد نیست؟ آن هم در شرایطی که نرخ تورم در کشورهای اطراف ما تک رقمی است؟ نرخ رشد اقتصادی 3 درصدی- البته در خوشبینانهترین حالت- در حالی که قرار بود نرخ رشد اقتصادی ما در برنامه پنجم به 8 درصد برسد؟ نرخ بیکاری بالای 20 درصد در حالی که سالهاست وعده نرخ بیکاری تک رقمی داده میشود؟ افزایش نجومی قیمت مسکن به ویژه اجاره بها که هر سال بخش اعظم درآمد مردم را میبلعد و به بزرگترین دغدغه مردم تبدیل شده است؟
من نمیدانم آثار تبدیل ایران به هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا برای زندگی و معیشت مردم چیست؟ و نکته آخر، این روزها انتقاد از دولت کار چندان سختی نیست چرا که طیفهای مختلف اصولگرایان به خاطر اختلافاتی که با دولت دارند، در رسانههای رنگارنگ خود، به شدت از دولت انتقاد میکنند و زحمت ما اندک روزنامهنگاران اصلاحطلب همچان فعال در داخل کشور را کم میکنند. به همین خاطر قصد ندارم من هم علیه دولت انتقاد کنم. اما واقعا وقتی بعضی حرفها را میشنوم«نمیتوانم» از کنار آن با سکوت عبور کنم. این چند سطر را هم بگذارید به حساب همین «نتوانستن»؛ حداقل آیندگان بگویند که اگر کسی کاری نکرد، لااقل حرفی زد.