الگوي گول زدن و فروختن امروز به مهمترين اصل و رويکردي تبديل شده است که بعضي از سينماگران به آن توجه دارند
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۳۶
نويسنده : آي سان نوروزي
تيترآنلاين - عمر سينماي ايران، با همه افت و خيزهايش تنها چند سال از صد سالگي تجاوز مي کند، اما همين سينما چنان فراز و فرودهايي را پشت سرگذاشته و تجربه کرده است که نمونه هاي مشابه آن را در تاريخ سينماي جهان در محدوده زماني مشابه کمتر مي توان سراغ گرفت. روزنامه قدس در بخشي از تحليل خود نوشته است:
گيشه در تسخير چشم و ابرو در حال حاضر همه گير شدن سريال هاي تلويزيوني و عادت کردن عامه مردم به بازيگران و موضوعهاي تلويزيوني، سينما را ناگزير به انطباق الگوها با قالب هاي تلويزيوني کرد، اما در عين حال در تلويزيون محدوديت هايي هم وجود داشت که در مورد سينما چندان مصداق پيدا نمي کرد، بنابراين برخي جذابيت هاي کاذب هم بودند که سينما مي توانست در رقابت با تلويزيون از آنها به عنوان يک برگ برنده استفاده کند. بازيگران جوان و زيبا و مدلهاي مو و لباس آنها مي توانستند بسياري از جوانان را به سالن هاي سينما بکشانند و سؤ استفاده از اين مؤلفه هاي کاذب ابزار ديگري بود که سينماي دهه اخير از آن استفاده کرد، پول بيشتري را جذب گيشه کند. ستاره هاي جوان سينما و ظاهر و لباسهاي متفاوت آنها و خانه هاي لوکس و ماشين هاي مدل بالا و تفريح هايشان آنقدر با اغراق و بزرگنمايي پا به صحنه فيلمها گذاشتند که ديگر نه تنها مانکن بازي را در سينما رواج دادند، بلکه کليت آثار را هم تحت تأثير هنر بي مايه شان از هر نوع کيفيت و هنرخالي کردند. در کنار ظاهر و شکل و تصويري که از زيبايي هاي کاذب و شاهزاده هاي شيک پوش و جوان در سينماي اين روزها ديده مي شود، داستانها و ساختارهاي قصه هم ارزش و اهميت خود را از دست داده اند. حالا مي توان قصه هايي را در سينما ديد که ده ها بار با رنگ و لعاب هاي مختلف و متفاوت تکرار شده اند.
مضامين پوچ، چرا؟ سينماي امروز ايران متأسفانه در بسياري از موارد، بيش از آنکه هنر و رسانه اي فرهنگي و اجتماعي باشد و خوراک فرهنگي مخاطبانش را تأمين کند، به دنبال جذب و پرداخت مؤلفه
” داستانهاي آبکي و قصه هاي تکراري، رنگ و لعاب ظاهري و ويلاها و ماشين شيک و آرايش و لباس و چشم و ابروي مانکن ها شايد بتواند به طور مقطعي برخي از مشکلات اقتصادي سينما را حل کند، اما بدون شک اين ترفندهاي کاذب رفته رفته فاصله ميان مخاطب و اين رسانه را بيشتر خواهند کرد “
ها و مضامين پوسيده و پوچ جذابيت است و تماشاگرش را با ظواهر توخالي گول مي زند تا بفروشد. شايد اين سينما اگر با همه تلاشها، دست کم در حوزه پردازش موضوع و انتخاب مضامين و کيفيت توليد کمي صادقانه تر با مخاطب مواجه مي شد، مي توانستيم بر روي بسياري از ضعف هاي آن چشم بپوشيم، اما در حال حاضر بخش مهمي از سطحي نگري در سينما متوجه مضمون و ساخت است. در حقيقت اين موضوع از آنجايي وارد سينما شده که بعضي از تهيه کنندگان و کارگردانان بيش از هر چيز به فکر ايجاد و جذابيت کاذب، فرار از صرف وقت و هزينه و جذب مخاطب با هر هزينه و به هر قيمتي هستند. الگوي گول زدن و فروختن امروز به مهمترين اصل و رويکردي تبديل شده است که بعضي از سينماگران به آن توجه دارند و البته مسيري که راه هاي رسيدن به اين مرحله را هموار کرده است هم طبيعتاً متأثر از شرايط اجتماعي- فرهنگي و نيز نيازها و خواست هاي مخاطب است.
رقابت و کيفيت سينماي امروز تفاوتهاي زيادي با سينماي چندين سال پيش دارد. تا همين دو دهه پيش سينماي ايران رسانه اي جذاب و بي رقيب بود که بسيار آسان تر و سريع تر از حالا مي توانست انبوهي از مخاطبان را جلب و جذب خود کند، اما امروز سينما در رقابت با رسانه هاي قدرتمند و جذاب ديگري چون تلويزيون که مدام در حال گسترش برنامه هاي سرگرمي ساز و ساخت سريالهاي داستاني است، يا ماهواره که هر روز انواع و اقسام فيلمهاي سينمايي بدون زير نويس و زيرنويس دار را پخش مي کند، قرار گرفته است. اين رقابت اگر چه مي تواند شرايط و سهولت ارتباط با مخاطبان را در مورد ماهواره و تلويزيون به عنوان يک مؤلفه نابرابر در مقايسه با سينما مطرح کند، اما منطقي و ناگزير به نظر مي رسد. اين رقابت، جرياني است که بسياري از سينمادارهاي کشورهاي مختلف دنيا نيز با آن درگير بوده اند و ابزارها و مؤلفه هايي را در رابطه با آن مورد استفاده قرار داده اند که سينمايشان را تقويت کرده است. سينماي امروز ايران متأسفانه در تمام حوزه ها دچار مشکل است و البته بسياري از اين مشکلات را مي توان پذيرفت و درصدد رفع آن برآمد، اما اينکه فيلمها خودشان را تا سطح آثار عامه پسند و سطحي نزول ببخشند و به بهانه جذب مخاطب از هر ترفندي استفاده کنند و بخواهند مخاطب را گول بزنند، سرانجامي جز سقوط نخواهد داشت. داستانهاي آبکي و قصه هاي تکراري، رنگ و لعاب ظاهري و ويلاها و ماشين شيک و آرايش و لباس و چشم و ابروي مانکن ها شايد بتواند به طور مقطعي برخي از مشکلات اقتصادي سينما را حل کند، اما بدون شک اين ترفندهاي کاذب رفته رفته فاصله ميان مخاطب و اين رسانه را بيشتر خواهند کرد.