شوکدرماني به عنوان يکي از راههاي خلاص شدن از اثرات ذهني موادمخدر جديد معرفي شده. جايي که شوک ميدهند تا توهمها دست از سر شيشهايها و کراکيها بردارد
تيترآنلاين - توهم! اين يکي از سوغاتيهايي است که موادمخدر و محرکهاي جديد به مصرفکنندههايشان ميدهند. موادي که با شايعه اعتيادآور نبودن، خيليها را اسير خودشان کردند و حالا آنها بهدنبال راهي هستند که از شر اين مواد و توهمهايش خلاص شوند. افکار عجيب و غريب، پرخاشگري، خشونت و ميل به کشتن، چيزهايي نيست که به همين راحتي از بين برود. راهحلهايش هم آسان نيست. شوکدرماني به عنوان يکي از راههاي خلاص شدن از اثرات ذهني موادمخدر جديد معرفي شده. جايي که شوک ميدهند تا توهمها دست از سر شيشهايها و کراکيها بردارد. تيترآنلاين توجه شما را به گزارشي كه در همشهري سر نخ شماره 56 ارائه شده جلب مي نمايد.
*** براي ديدن کلينيک اعصاب و روان و ترک اعتياد «دي» و معتاداني که آنجا ترک ميکنند به يکي از مناطق شمالي تهران ميرويم. بيشتر تختهاي کلينيک پر هستند. دو اتاق اختصاصي و يک اتاق عمومي با شش تخت؛ جايي شبيه بيمارستانها و درمانگاههاي خصوصي.
صداي موسيقي که يکي از ساکنان اتاقهاي اختصاصي گوش ميدهد، کلينيک را پر کرده و بقيه هم يا خوابند و يا با هم حرف ميزنند و هر از گاهي بهانهاي پيدا ميکنند براي خنديدن.
البته اينجا فقط معتادان بستري نميشوند و کساني که با بيماريهاي اعصاب و روان دست و پنجه نرم ميکنند هم ساکن کلينيک هستند. بيشتر معتادان اينجا اسيران موادمخدر جديد هستند. شيشه، کراک و البته کوکائين يا به قول خودشان کوک. کلينيک خصوصي است و مکانش هم بالاي شهر. پس عجيب نيست که معتادان ماده مخدر گراني مثل کوکائين را هم اينجا ببيني. هزينه بستري شدن اينجا کم نيست اما بيشتر خانوادهها حاضرند اين هزينه را بپردازند تا بار ديگر، عضو خانوادهشان را سرحال و سالم ببينند.
بيماران معمولا هفت تا 10روز اينجا ميمانند و اگر درمانها جواب داد راهي خانه ميشوند. اين مرکز با دو روش سريع و تدريجي معتادان را ترک ميدهد. در ترک سريع، ماده ضدمخدر به بيماران تزريق ميشود و پس از شش ساعت موادمخدر از بدن بيمار دفع ميشود؛ روشي براي سمزدايي. اما در ترک تدريجي داروي ضدمخدر خوراکي هر روز به بيماران داده ميشود و روزانه هم مشاورههاي فردي و گروهي دارند تا از شر مواد خلاص شوند. مشاورهها بعد از ترخيص هم تا 12 هفته ادامه دارد. هرچند که به گفته مسوولان کلينيک کساني هستند که با گذشت چند سال و با اينکه ديگر مصرفکننده نيستند، هنوز در جلسات مشاوره گروهي شرکت ميکنند. اما اين تمام مراحل نيست. اينجا براي آنهايي که بعد از مصرف موادمخدر جديد و روانگردانها دچار مشکلات عصبي و توهم شدهاند، شوک درماني تجويز ميشود؛ درماني که مسوولان کلينيک معتقدند جواب ميدهد.
چيزي شبيه تشنج
«براي شوکدرماني ميزاني از جريان الکتريسيته را به مغز ميدهيم که باعث تنظيم عملکرد يکسري از سلولهاي مغز ميشود». اين را دکتر شهرام حسام بختياري، مدير کلينيک ميگويد و معتقد است که اين روش توهمهاي ناشي از مصرف موادمخدر جديد را از بين ميبرد. يکي از کارمندان کلينيک ميگويد که يادش هست يکي از معتادان به شيشه صدايي ميشنيد که به او ميگفت همسرش را بکشد. بيشترشان صدا ميشنوند، بدبين هستند، خواب منظم ندارند و بسيار عصبي و پرخاشگر ميشوند.
هر بيماري يک روز درميان شوک ميگيرد و ما توانستيم اجازه بگيريم و در يکي از جلسههاي شوک درماني شرکت کنيم. امروز دومين جلسه بيماري است که ما بالاي سرش ميرويم. بيماري که با مصرف طولانيمدت موادمخدر دچار مشکلات عصبي شده. همانجا روي تخت ميگويد که دو تا بچه دارد و همسرش آنها را ترک کرده و به خانه پدرش رفته. دکتر قبل از آغاز کار به بيمارش ميگويد برود دستشويي و برگردد. همه هماتاقيهايش را هم خارج ميکند تا کسي شاهد شوکدرماني نباشد. وسايل را حاضر ميکنند. آمپولهايي که بايد تزريق شوند، دستگاه اکسيژن و دستگاه شوک.
بيمار روي تخت ميخوابد و معلوم است که اضطراب هم دارد. دفعه قبل کمي دچار مشکل شده. شوک درماني هر بار با حضور يک متخصص بيهوشي انجام ميشود. پرستار از آنژوکتي که روي دست بيمار است داروي بيهوشي را تزريق ميکند. دکتر بختياري ميگويد اين دارو کمک ميکند بيمار به خواب کوتاهي فرو برود و شوک را احساس نکند. دکتر بيهوشي بالاي سر بيمار ايستاده و سؤال ميپرسد تا سطح هوشيارياش را بسنجد:«گفتي کجا کار ميکردي؟ ماشين وارد ميکردي؟» بيمار ميگويد:«آره، خودروهاي مدل بالا وارد ميکردم». دکتر همينطور ميپرسد و هر از گاهي نگاهي به پشت پلکهاي بيمار مياندازد و آخرين سؤال را که ميپرسد بيمار ديگر جواب نميدهد. دستگاه تنفس را مقابل دهانش ميگيرند. سطح بيهوشي زياد نيست و بيمار بيقرار سعي ميکند دستگاه تنفس را بردارد و تکان ميخورد. پرستار دست و پاهاش را ميگيرد.
قبلا دو دايره فلزي را به بند مخصوص دو طرف شقيقه بيمار بستهاند و حالا الکترود به آنها وصل ميشود. يک، دو، سه... ولتاژ لازم را ميدهند و بيمار ميلرزد. تا به حال کسي را ديدهايد تشنج کند يا صرع داشته باشد؟ چيزي شبيه همان، با ميزان کمتر. دست و پاهايش ميلرزند. بدنش صاف شده و رنگش پريده. سرش کمي به عقب رفته و با اينکه دکتر بيهوشي آن را گرفته، تکان ميخورد. از قبل يک پلاستيک مخصوص در دهانش گذاشتهاند تا زبانش را گاز نگيرد. خيلي طول نميکشد و ولتاژ قطع ميشود. دکتر بختياري و متخصص بيهوشي با هم راجع به ميزان ولتاژ و بيهوشي صحبت ميکنند و بيمار کمکم وارد مرحله هوشياري ميشود. بيقرار است و با دستهايش ميخواهد دستگاه اکسيژن را از روي صورت بردارد. گاهي ميخواهد از تخت پايين بيايد که پرستار نميگذارد. ناله ميکند و تلاش ميکند تا بيدار شود. صدايي از گلويش ميآيد و دکتر بيهوشي با صداي بلند ميگويد: «آب دهانت را قورت بده پسرم». و بيمار که حالا هوشيارتر شده همين کار را ميکند و صدايش کمتر ميشود. بيقراريها کمتر و کمتر ميشود تا بالاخره به هوش ميآيد اما با آرامبخشي که به او تزريق شده، ميخوابد تا بدنش دوباره به حالت عادي بگردد.
فراموشي موقتي
نميشود با بيماري که تازه شوک گرفته حرف زد. ميخوابد و اگر هم بيدار شود حالت چندان طبيعي ندارد. براي همين بايد سراغ آنهايي رفت که يکي، دو روز پيش شوک گرفتهاند. مجيد يکي از آنهاست. سه سال کراک و شيشه مصرف کرده و قبل از آن هم ترياک و شيره. ازدواج کرده و يک دختر شش ساله دارد و همسرش 10، 12روزي است او را به اينجا آورده تا ترک کند. به نظر او شوک برايش تاثير داشته و حالش را بهتر کرده. وقتي از حالتهاي بعد از شوک ميپرسيم ميگويد: «بعد از شوک خواب کاذب داريم. وقتي به هوش ميآييم مسائل قبل از شوک را از ياد ميبريم. يک مدت طول ميکشد تا همه چيز ياد آدم بيايد. بستگي به آدمش دارد و اينکه کسي کمک کند. همسرم در اين چند بار، بعد از شوک آمده و کمکم کرده تا همه چيز يادم بيايد». به عقيده خودش او حالا ترک کرده و از ما هم ميخواهد دعا کنيم تا همينطور در ترک بماند. شهاب بيمار بعدي کلينيک است. 25ساله است و به نظر ميرسد جوانترين کسي است که فعلا در کلينيک بستري است. شلوغ ميکند و امان پرستارها را هم بريده. دو سال شيشه زده و قبل از آن هم به قول خودش همه چيز. خودش ميگويد: «در کار ساختوساز بودم. کارم زياد بود و فکر ميکردم شيشه مغزم را باز ميکند. احساس خستگي نميکردم و هميشه شاد بودم اما حالا ميبينم همهاش الکي بوده».
يک هفته است که برادرش او را به کلينيک آورده. وقتي ميپرسيم خودت ميخواستي بيايي، ميگويد: «اگر دروغش را بخواهي بله اما راستش اين است که نه اما الان خودم ميخواهم بمانم».
او هم يک روز در ميان شوک گرفته و تجربههايش شبيه مجيد است ولي ميگويد که بعد از شوک فقط چيزهاي کلي را فراموش ميکند و بعد از مدتي همه چيز يادش ميآيد. وقتي ميپرسيم حالا فکر ميکند ترک کرده، خيلي روراست ميگويد: «نميدانم. بايد بروم بيرون ببينم بازم ميزنم يا نه!» تجربههاي همه آنها که شوک ميگيرند شبيه هم است. يک خواب کاذب و مدتي فراموشي که به گفته دکتر بختياري يکي از عوارض شوکدرماني است.
فردا خوب ميشود
در واقع آنطور که به اشتباه جا افتاده، شوک درمان اعتياد نيست بلکه کمک ميکند تا بيماريها و حالتهاي عصبي و روانياي که با مصرف مواد ايجاد شده از بين برود که البته اين حالتها بيشتر مربوط به موادمخدر جديد و روانگردان است. اين درمان براي بيماران عادي اعصاب و روان که معتاد هم نيستند در اين کلينيک اجرا ميشود. دکتر بختياري ميگويد: «تحقيقات نشان داده افرادي که صرع دارند بعد از هر حمله صرع و تشنج، مشکلات روحي و روانيشان کمتر ميشود. براي همين ما از اين وسيله استفاده و تشنج مصنوعي ايجاد ميکنيم تا مشکلات اين افراد از بين برود». هزينه هر بار شوکدرماني در اين کلينيک 70هزار تومان است و بسياري از خانوادهها اول ديدگاه بدي نسبت به اين درمان دارند اما با توضيحات دکترها قانع ميشوند. اما واقعا کساني که از اين کلينيک بيرون ميروند و درمان ميشوند ديگر به مواد برنميگردند؟ دکتر بختياري ميگويد: «ما ميگوييم که درصد برگشت اعتياد هميشه صددرصد است. چون اعتياد در ذهن اين افراد از پيش وجود داشته و عود ميکند. اصلا نام اعتياد از عود کردن ميآيد. حالا ما تلاش ميکنيم که فاصله بين اين عود کردنها را زياد کنيم و دفعاتش را کم. گاهي فاصله بين عود کردن اعتياد در يک نفر دو سال است و گاهي يک عمر که باعث ميشود فرد هيچ وقت ديگر مواد مصرف نکند. ما فقط ميتوانيم فاصله بين عود کردن را زياد کنيم اما هميشه اين امکان هست که افراد برگردند و معتاد شوند».
اينجاست که پاي خانوادهها به ميان ميآيد. دکتر بختياري هم معتقد است که خانوادهها بسيار تاثيرگذار هستند هرچند که اين را هم ميگويد که خيلي چيزها را نميشود تغيير داد و روابط بعضي خانوادهها هم همينطور است. او ميگويد: «رفتار خانواده بهخصوص بعد از ترک خيلي مهم است. اينکه نه خيلي طرف را لوس کنند و نه بيتفاوت باشند. رفت و آمدهايش، دوستهايش و رفتارهايش را کنترل کنند و حمايتش کنند. هرچقدر روابط بين افراد خانواده سالمتر و مستحکمتر باشد بازگشت کمتر ميشود. اصلا اگر از ابتدا به اين شکل باشد کمتر پيش ميآيد کسي در اين خانواده معتاد شود». اما خيلي وقتها اينطور نيست و براي همين در اين کلينيک و بسياري از مراکز ترک اعتياد، افراد مختلف و با هر سني ميشود ديد که معتاد شدهاند. پسري 16 ساله کم سن و سالترين کسي بوده که به اين کلينيک براي ترک آمده و مردي 56 ساله هم مسنترينشان. الان هم براي ترک مواد جديد و شوکدرماني جوانترها بستري هستند. چون آمار مصرف مواد جديد در اين سنين بيشتر است.
ساعت از شش بعد از ظهر گذشته که از کلينيک بيرون ميآييم. هنوز يک نفر ديگر بايد شوک بگيرد اما مدتي طول ميکشد. بيمار اول آرامتر شده و روي تخت خوابيده. کسي نميداند خواب ميبيند يا نه. وقتي بيدار ميشود هم کمکش ميکنند تا فراموشي موقتي از بين برود. ميگويند که فردا صبح حالش خوب ميشود.
نظرات بينندگان: ۲ نظر انتشار يافته ۳ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۹۲-۰۸-۱۲ ۱۹:۴۱:۰۹
خیلی سخته که یه معتاد داشته باشی وبراش تواینترنت جستجوکنی که کدوم راه براترکش بهتره... (15143)