علی دایی بیرون فوتبال با علی دایی داخل فوتبال فرق می کند. من به زندگی شخصی ام از زاویه دیگری نگاه می کنم.
تاريخ انتشار: دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۵۰
تيترآنلاين - علی دایی به همان اندازه که در چارچوب فوتبال چهره ای جدی است، احساسی نیز به نظر می رسد؛ حداقل دوستان نزدیک او می دانند وقتی احساسات دایی غلیان می کند، چه حال و هوایی دارد. حميد ترابپور خبرنگار برنا، گفتگويي متفاوت با علي دايي انجام داده كه نظر خوانندگان سايت تيترآنلاين را به اين گفتگو جلب مي كنيم.
در حاشیه یکی از تمرینات آرام و بی دردسر پرسپولیس فرصتی دست داد تا دقایقی سرمربی سرخپوشان را به حال و هوای متفاوتی ببریم. دایی آرام تر از همیشه بود و این موضوع به جستجو در افکار او کمک می کرد.
*اگر طبقه بندی تازه ای از انسان ها داشته باشیم و گروه اول را آنهایی بدانیم که در زندگی شان به سقف اهداف خود رسیده اند و گروه دوم را کسانی بدانیم که نتوانستند به آن سقف برسند، علی دایی در کدام گروه جا می گیرد؟ - شاید علی دایی چیزی باشد بین این دو گروه !
*اما شاید ذهنیت بیرونی متفاوت باشد. - من هم مثل خیلی ها به هر آنچه که دوست داشتم نرسیدم. همه آمال و آرزوهای انسان دست یافتنی نیست ولی نباید دست از تلاش برداشت؛ همیشه برای چیزهایی که خواسته ام تلاش کردم و باقی اش را به خداوند سپرده ام. مطمئناً اگر او بخواهد می شود و اگر نخواهد نمی شود. مطمئناً من هم آمال و آرزوهای زیادی دارم که به خیلی از آنها نرسیدم.
*یک سوال کلیشه ای؛ به نظر شما علی دایی چه جور آدمی است؟ - هیچوقت به این سوال پاسخ نداده ام؛ اصلا خوشم نمی آید درباره خودم حرف بزنم.
*پاسخ شما هم که کلیشه ای بود. - اشکالی ندارد.
*شنیدیم که در حاشیه تمرین روز گذشته وقتی یک فرد شهرستانی از شما جهت تهیه جهیزیه خواهرش درخواست یاری می کند، پاسخی به وی می دهید که از خوشحالی می خواسته بال درآورد و ... - (حرف ما را قطع می کند)ببنید، راجع به این مسائل اصلا نمی خواهم حرف بزنم.
*اما به زعم ما طرح این مسائل بیش از آنکه چهره علی دایی را برای مردم برجسته کند، می تواند به احیای فرهنگ جوانمردی یاری رساند. - هر کسی کاری انجام می دهد برای خدای خودش است. خیلی ها می آیند اینجا و به من مراجعه می کنند تا کمک شان کنم؛ نامه می دهند، حرف می زنند و ... اما متاسفانه علی دایی تا یک حدی می تواند کمک کند. گاهی اوقات فقط شرمندگی برای من می ماند. مشکلات مردم آنقدر زیاد است که اگر میلیون ها نفر مثل علی دایی دنبال حل مشکلات آنها باشند باز هم کم است. باور کنید اگر همین الان کل اموال و دارایی ام را برای این کار بگذارم،نمی توانم به نامه هایی که فقط طی سه روزه به دستم می رسد ترتیب اثر دهم و از این بابت همیشه متاسف بوده ام.
*لابد خودتان هم طی ماه های اخیر این جمله که؛ علی دایی تغییر کرده است را شنیده اید. - به این تغییر کاری ندارم. همه باید تغییر کنیم البته در جهت مثبت. باید از اشتباهات خود درس بگیریم. آدم ها باید حریم خودشان را بشناسند.
*و این تغییر شما، در مواجهه تان با سوالات خبرنگاران بخوبی محسوس است. - در طول زندگی فوتبالی ام هیچوقت به حیطه خبرنگاران ورود پیدا نکردم و دوست هم نداشتم آنها به حریم خصوصی من وارد شوند. شما یک خبرنگار را پیدا نمی کنید که علی دایی به او گفته باشد؛ «این را برایم بنویس یا آن را ننویس!». هیچ خبرنگاری نمی تواند بگوید «من علی دایی، به او بی احترامی کرده ام اما همیشه گفته ام و باز هم می گویم که؛ آدمی که دنبال احترام ديگران است اول بايد خودش احترام خودش را نگه دارد . موضوع احترام يك بحث دو طرفه است
*حدود دو هفته قبل در برنامه نود حاضر شدید و پیرامون اختلاف خود با فدراسیون فوتبال صحبتی نسبتا طولانی داشتید، جالب بود که با وجود فشارها ، هرگز به سیم آخر نزدید و اعصاب خود را کنترل کردید، آن شب خیلی ها متوجه شدند که علی دایی دیگر به راحتی عصبانی نمی شود و چهره ای عصیانگر به خود نمی گیرد. - مطمئنا همینطور است و سعی می کنم خودم را کنترل کنم؛ وقتی خودم را کنترل می کنم راحت تر به سوالات پاسخ می دهم. آن شب حرف هایی زدم که آقایان درصدد تکذیب آن حرف ها برآمدند ولی شما کار خدا را ببینید که دو هفته بعد یعنی در همین برنامه دوشنبه شب آقای تاج روی خط آمد و جملاتی را بر زبان آورد که نه تنها حرفهای مرا تایید کرد بلکه رای کمیته استیناف فدراسیون فوتبال را از پایه و اساس باطل نمود. خداوند خیلی بزرگ است؛ اگر بخواهد کاری می کند که مخالفان شما خودشان حرف تان را تایید می کنند و ادعاهای خود را نقض. دوشنبه شب آقای تاج برای پاسخگویی به سوال دیگری روی خط برنامه آمده بود اما در حین حرفهایش اعلام کرد که ما با آقای دایی با همان مبلغ 600 میلیون تومان برای سال بعد به توافق رسیدیم که همین جمله حقانیت بنده را ثابت کرد و رای کمیته استیناف را زیر سوال برد. بنده از روز اولی که این پرونده مطرح شد به خدا توکل کردم. حالا هم نمی دانم اعضای کمیته استیناف چگونه شبها سرشان را زمین می گذارند و می خوابند. همه شاهد بودند که چگونه حق را ناحق کردند .مطمئن باشید که این ماجرا را تا آخر دنبال می کنم و حقم را می گیریم؛ اگر در مملکت خودم و از طریق مراجع غیر وابسته به فدراسیون فوتبال بتوانم که هیچ و اگرنه، از طریق فیفا اقدام می کنم. دیدید که یک جمله، چگونه دروغ های عده ای را بر ملا کرد. گذشت زمان به زیبایی دست شان را رو کرد و همه اینها را لطف خداوند می دانم.
*چه فعل و انفعالاتی رخ داد که «دایی» این همه تغییر کرد؟ - من قبلا هم همینطوری بودم اما موضوع مهم به آستانه تحملم بر می گردد. شاید آستانه تحملم کم بود. یکدفعه فکر کردم و دیدم هرچه دیرتر عصبانی شوم، تصمیماتم درست خواهد بود.
*بیرون از حومه فوتبال چطور؟ آیا به این آستانه تحمل رسیده اید؟ - علی دایی بیرون فوتبال با علی دایی داخل فوتبال فرق می کند. من به زندگی شخصی ام از زاویه دیگری نگاه می کنم. خوشبختانه دوستانم می دانند که بیرون فوتبال چه شخصیتی دارم. این یک واقعیت است که فوتبال گاهی اوقات آدم را پرخاشگر می کند.
*آقای دایی شما مشاوران زیادی دارید؟ - صد در صد مشاوران خوبی دارم .
*اگر امکان دارد از مشاوران خود نام ببرید و یا حداقل بگوئید بهترین مشاور علی دایی که در این «استحاله» سهم زیادی داشته چه کسی است؟ - دوستان خوبی دارم که همیشه در سختی ها کنارم بوده اند و به جرات می گویم آنهادر مواقع پیروزی و در خوشی ها و وقتی که کارها رو به راه بوده زیاد دور و برم نیستند اما بهترین مشاورم همسرم است که جا دارد از او تشکر کنم.
*ورود به عرصه مربیگری قطعا در این بهتر شدن نقش داشته است؛درسته؟ - اگر از همبازیان من بپرسید که علی دایی آن زمان چگونه بود به شما خواهند گفت که من حتی زمانی که بازی می کردم و کاپیتان تیم بودم هوای بازیکنان جوانتر و کوچکتر از خودم را داشتم و آنها با من احساس راحتی می کردند. پیش می آمد که بازیکنان تیم مسایلی که به صمیمی ترین دوستان خود نگفته بودند را با من مطرح می کردند، حالا هم که مربی شده ام همان روش را دنبال مي كنم
*برای خیلی ها جالب خواهد بود که بدانند علی دایی قبل از رسیدن به شهرت و زمانی که دانشجویی زندگی می کرد چه کاراکتری داشت؟ - این مقایسه دشوار است. من آن زمان هم مثل حالا آرام بودم.
*شنیده ایم که« علی دایی دانشجو» خیلی سربه زیر بوده است. - خب الان هم آرام هستم. شما باید همه چیز را بسته به شرایط بسنجید. وقتی آدم بزرگتر می شود، گرفتاری هایش و دشمنانش هم بزرگ تر می شوند. زمان دانشجویی همه فکر من این بودکه درس بخوانم و کار کنم. آن روزها جوابگوی کسی نبودم اما الان هم باید در فوتبال مدیریت کنم و بیرون فوتبال. کار کردن در باشگاه بزرگی چون پرسپولیس فشارهای زیادی برایم دارد. امروز باید پاسخگوی خیلی از مسائل باشم.
*دل تان برای آن روزها که همه دغدغه تان امتحانات پایان ترم و دروس نخوانده بود تنگ شده است؟ - آدم ها برای خیلی از روزهای قدیم دلشان تنگ می شود، من هم همینطور، ولی باید بپذیریم که آن روزها به خاطره ها پیوسته اما علی دایی همیشه سعی کرده آن روزها را فراموش نکند. من اگر شدم علی دایی، خیلی سختی کشیدم، خیلی مسائل و ناملایمی ها را دیدم پس امکان ندارد گذشته را فراموشی کنم. اما بیشتر از آن که دلتنگ آن روزها شوم سعی می کنم به حال و آینده فکر کنم و دنبال این باشم که بهتر شوم.
*شخصیت محبوب درون جوانی علی دایی چه کسی بود؛ کسی که دنباله رو او بودید؟ - آن روزها آقای «حمید علیدوستی» برایم شخصیتی ویژه بود وبازی های او را با دقت تماشا می کردم.
*منظورمان شخصیتی فرا فوتبالی بود. - زیاد دنبال این چیزها نبودم، در حوزه سیاست و مبارزه دنبال پیدا کردن الگو نمی رفتم اما برخی از افرادی که باعث شده بودند در کشورشان تحولاتی ایجاد شود را می شناختم و علاقه مند شان بودم.
*امروز چطور؟ - امروز هم اصلا و ابدا دنبال سیاست و سیاسی بازی نیستم و فقط عاشق مملکتم هستم و دوست دارم مردم کشورم در شرایط خوبی زندگی کنند.
*در میان همدوره های خود، فردی بودید که همواره در مقابله با افراد مختلف بوده و به معنای ساده تر همواره در حال جدال بسر برده اید؛ آخرین نمونه اش هم همین داستان پردامنه شما و فدراسیون است؛ این روند تا کی ادامه دارد؟ - حق گرفتنی است ، دادنی نیست. یاد گرفته ام که برای گرفتن حقم مبارزه کنم و تا وقتی هم که زنده ام مبارزه می کنم. متاسفانه در مملکت ما هر قدر که بزرگتر شوی، دشمنانت هم بزرگ تر می شوند. ما سعی نمی کنیم خودمان را بالا ببریم و تلاش می کنیم کسی که آن بالا است را پایین بکشیم تا هم قد خودتان شود، این یک درد است. علی دایی این درد را با گوشت و استخوان حس کرده.
*تا به حال شده که بخواهید قید فوتبال را بزنید؟ مثلا بعد از جام جهانی آلمان و یا پس از هجمه ناشی از شکست مقابل عربستان این فکر به مخیله تان نرسید؟ - شاید این اتفاق افتاده باشد ما آنی بوده؛ برای خیلی ها این حالت بوجود آمده اما اگر شما عاشق و وابسته کارتان باشید و به آن اعتقاد داشته باشید میدان را خالی نمی کنید .این فکر که برای همیشه بروم و پشت سرم را نگاه نکنم شاید به ذهن من هم رسیده باشد. مثلا بعد از همان اتفاقاتی که شما گفتید اما خیلی زود از ذهنم خارج شد زیرا هرگز خودم را در بن بست ندیم.
*فلسفه علی دایی تا امروز در زندگی چه بوده است؟ - توکل به خدا برای رسیدن موفقیت و تلاش خالصانه.
*و در مربیگری؟ - روز به روز بهتر شدن و تلاش برای یاد گرفتن نکات جديد
*چقدر به این فلسفه پایبند بوده اید؟ - خیلی زیاد. البته این هم جزو پایه های زندگی ورزشی من است که در کارم منافع جمع را در نظر بگیرم، هر کسی شکستی خورد دلیلش این بودکه فقط خودش را دید.
*چه کسی در زندگی تان بیشترین تاثیر را گذاشته، و لو با یک پند کوتاه؟ - دوستان خوبی در ایران و خارج از ایران داشته ام که اگر بخواهم فقط اسم یک نفرشان را بیاورم بی انصافی است اما بیشترین تاثیر را در زندگی ام مرحوم پدرم گذاشت.
*جمله، شعری و یا تصویری بوده که شما را بلرزاند و حتی مسیر زندگی تان را تغییر دهد؟ - پدرم همیشه به من می گفت «روزی سقوط می کنی که گذشته ات را ازیاد ببری، روزی که فکر کردی همه چیز را می دانی، آن روز وقت سقوط تو است.» این حرف او همیشه در گوشم است. درباره مربیانم نیز باید بگویم، آنها طی این سالها خیلی برایم زحمت کشیدندو دست شان را می بوسم اما دو نفر هستند که خیلی گردن من حق دارند اولی آقای «جابر نعمتی» است که در اردبیل خیلی روی من کار کرد و بعدی آقای «ناصر حجازی» که هیچوقت فراموشش نمی کنم.
*در زندگی تان اشتباه تاثیر گذاری بوده که حسرت آن را بخورید؟ - بله، گاهی اوقات شده بود که می خواستم تصمیمی بگیرم اما نگرفتم و از آن بابت لطمه خوردم. مثلا بازی ایران- کره جنوبی در تهران یکی از تعویض ها مسعود شجاعی بود که تصمیم خودم نبود و تحت تاثیر نیمکت آن تعویض را انجام دادم و متاسفانه اشتباه کردم.
*دیروز که تمرین پرسپولیس را از نزدیک تماشا می کردیم، دیدیم که با بازیکنان خیلی صمیمی هستید، جالب بود که حتی برای آنها کری هم می خواندیم. - ولی همیشه حد و مرز را رعایت می کنم، نه بیش از حد به آنها نزدیک می شویم و نه برای آنها قیافه می گیرم. تمرین دیروز بیشتر حالت ریکاوری داشت و به همین دلیل من مربی آنها نبودم و مثل یک رقیب «تنیس فوتبال» بازی کردیم ،اما امروز خودتان دیدید که شوخی در کار نبود.
*یکی از بازیکنان مطرح کشور چندی قبل در مصاحبه ای تلویزیونی گفت که مصطفی دنیزلی در رختکن به او سیلی زده است، آیا امکان دارد که علی دایی هم به بازیکن خود سیلی بزند؟ - هیچوقت چنین کاری نمی کنم؛ البته شاید آقای دنیزلی حس پدرانه داشته وچنین کاری کرده است.
*علی دایی اهل کتاب خواندن است ؟اگر هست چه سبک کتابی را دوست دارد؟ - قبلا و بویژه در دوران دانشجویی می خواندم، بویژه کتاب های داستایوفسکی، ولی اگر واقعیت را بخواهید این روزها فرصت کتاب خواندن ندارم.
*روزنامه و مجله چطور؟ -(این سوال داغ دل دایی را تازه می کند)می خوانم ولی بعضی مواقع آنها مطالبی می نویسند که خودم هم از خواندشان تعجب می کنم. مثلا در یک مجله نوشته اند که دایی در کلاردشت ویلایی دارد به شکل توپ فوتبال و با اینکه اینقدر سرمایه دارد و .. آخر وقتی من یک تکه زمین هم در کلاردشت ندارم و با آن اتومبیلی که آنها می گویند را ندارم، چه واکنشی باید نشان دهم. مثلا حرف هایی از قول من می نویسند که روحم از آنها بی خبر است؛ گاهی اوقات روزنامه می خوانم تا ببنیم چه گفته ام.
*قصد ندارید داستان زندگی تان را بنویسید؟ - اتفاقاً چند وقتی است که نوشتن کتابم را آغار کرده ام.
*حدس می زنیم که یکی از پر سر و صداترین کتاب های سالهای اخیر باشد. - فعلا که تازه شروع کرده ام.
* بعنوان سوال پایانی؛ آخرین بار کی از ته دل گریه کردید؟ - گریه که زیاد می کنم اما آخرین بار همین چند روز پیش بود که با پرسپولیس در مشهد اردو زده بودیم در حرم امام رضا (ع) یک دل سیر گریه کردم.