می آیند اینجا چند روز کنگر می خورند، لنگر می اندازند
این آقایان که تصویب می کنند، به بلاروس چهارصد میلیون دلار وام بدهند، که معلوم نیست، عوض دارد یا نه! بروند کمی تاریخ بخوانند
تاريخ انتشار: جمعه ۲۲ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۲۸
نويسنده : خسرو معتضد
رئیس سازمان توسعه صادرات و تجارت کنیا «EPC» در بازدید از منطقه آزاد چابهار خواهان همکاری منطقه آزاد چابهار در تأسیس منطقه آزاد «مومباسا» و صادرات دام، چای، قهوه و نارگیل از کنیا به چابهار و ایجاد صنایع بسته بندی شده است. هرچند ما نفهمیدیم آنها می آیند اینجا برای ما صنایع بسته بندی درست می کنند یا ما باید برویم آنجا برای ایجاد منطقه آزاد مومباسا سرمایه گذاری کنیم؟مگر فراموش کرده ایم، از آن سعد حریری پسر مرحوم رفیق حریری آن قدر پذیرایی کردیم، آن قدر "چاکرم و ارادتمندم" بارش کردیم، اما بی معرفت تا بازگشت به کشورش، دهان مبارکش را گشود و از دخالتهای ایران در لبنان ناله ها کرد! چشم سفید با اینکه سوییچ طلایی اتومبیل سمند خودمان را هم به او داده بودیم، آن قدر پیگیر شد تا سمند را کادوپیچی شده، برایش به بیروت بفرستیم. ترسید شاید توی اتومبیلش شنودی باشد، پاچه خیزکی باشد! صحبت از سرمایه گذاری کنیا در چابهار بود. باور کنید توقعی از ما دارند. می آیند اینجا چند روز کنگر می خورند، لنگر می اندازند، حرفهایی می زنند که خوشبختانه فراموش می شود و اگر قرار باشد همه اجرا شود از هستی ساقط خواهیم شد.آن آقا آمده اند قول داده اند، دام، چای، قهوه، نارگیل از کنیا به اینجا صادر کنند. لپ کلام اینجاست. دام را که خودمان، خوبش را داریم. اما بلد نیستیم گاوهای شیری مان را خوب نگهداری کنیم. شیر هم طوری گران می شود که مردم نمی خرند و روی دست بقالی ها می ماند. علوفه دام گران می شود. گاوهای شیری را به گاوهای گوشتی تبدیل می کنند می فرستند کشتارگاه، حالا دام کنیایی بیاوریم که چه بشود؟! اما چای؟ صدها هزار تن چای در انبارهای سازمان چای کشور در حال پوسیدن است. این ماهواره های شریک دزد و رفیق قافله هم پشت سر هم، چای احمد و چای ویکتوریا را تبلیغ می کنند. چای کنیایی هم که سر و کله اش پیدا شود، فاتحه مزارع چای کشور خوانده خواهد شد. قهوه؟ قهوه هم به حد کافی وارد می شود و ایرانی ها هم خیلی قهوه خور نیستند. بیشتر تازه به دوران رسیده ها ژست قهوه خوردن را می گیرند تا مردم فکر کنند، آنها جزو متجددین و با کلاس ها هستند. دیگر چه بود؟ آهان! نارگیل؟ فکر می کنید نارگیل چه محصول حیاتی است که باید از کنیا وارد شود؟!به هر ترتیب، اینها همه حرف مفت است. این کنیایی ها هم که شنیده اند یک بچه حاجی پولدار در خاورمیانه پیدا شده که ثروت پدری را بدجوری خرج می کند و اگر تنها به او لبخندکی بزنید و اندکی تعارف و هندوانه زیر بغلش بگذارید، سر از پا نمی شناسد، به فکر افتاده اند، ما را تیغ بزنند.آنها دیده اند و شنیده اند، آمریکا 18 میلیارد دلار پول پیش فروش سلاحهای ایران( از زمان پیش از انقلاب) را بالا کشیده و یک قوطی ماءالشعیر فرنگی هم رویش بالا رفته است. آنها هم شنیده اند انگلیسیها پیش بهای خرید تانکهای چیفتین ایران را خوردند و به بهانه تحریم پس ندادند. شنیده اند، این پسر حاجی بی تدبیر، 167 میلیون دلار پول بی زبان را بابت اقلام دفاعی به روسیه داد و روسهای دودره باز پس از ده سال بدون بهره پس دادند.آنها گ همان کنیایی های بلا(!) - می گویند چه عیبی دارد ما هم در این میان، لقمه حرام یا حلالی بخوریم و کیفور شویم.یاد سالهای 1330 افتادم و اهدای خرهای قبرسی از سوی اداره اصل چهار ترومن رئیس جمهوری آمریکا به ایران. در آن زمان درآمدهای نفت ایران قطع شده بود. ایران هر ماه 400 میلیون تومان کسر مالی داشت و بودجه نداشت حقوق کارمندان دولت و نیروهای مسلح را بپردازد. ایران پول نداشت روغن اتومبیل، شکر و قند بخرد، از دولت آمریکا تقاضای کمک مالی کرد. مصدق به ترومن گفت 120 میلیون دلار یکساله به ما وام بدهید، ماهی 10 میلیون دلار. سر سال پس می دهیم. ترومن با تکبر گفت: فکری می کنم.تعدادی تانک و هواپیمای کهنه و مستعمل و فرسوده که از جبهه های جنگ در اروپا و خاور دور عودت شده و به قول مرحوم "مکی"، دندانهای جوخوری این اسبها تخت شده بود، برای ایران فرستادند. در قبرس که مستعمره انگلستان بود، مردم شورش کرده بودند. انگلستان از آمریکا خواست، به قبرس کمکی بکند که مردمش آرام شوند. قبرس روغن زیتون داشته و سنگ و اشجار و معادن. خر هم زیاد داشت. خرهای درشت. دولت آمریکا 105 رأس خر از مردم قبرس خرید، از آن خرهای گردن کلفت و به ایران فرستاد تا به اصطلاح، نژاد خرهای ایرانی اصلاح شود.در همان زمان، مصدق گفت: بهترین خرهای بندری در ایران وجود دارند، شما به جای کمکهای نقدی برای ما تانک و طیاره شکسته و خر قبرسی می فرستید؟ ! این داستان، همان ماجرای دولت کنیاست که می خواهد برای ما دام و چای و قهوه و نارگیل صادر کند!آخرین خبر مسرت بخش هم اینکه کنیا تا حدودی محجوب و ماخوذ به حیا بوده، رویش نشده با صراحت طلب کمک مالی کند، اما این دولت بلاروس خواستار دریافت 400 میلیون دلار وام از ایران شده و گویا تهران هم با این درخواست به طور کلی موافقت کرده است.این آقایان که تصویب می کنند، به بلاروس چهارصد میلیون دلار وام بدهند، بروند کمی تاریخ بخوانند. ببینید این آمریکای مولتی تریلیاردر در زمان پس از جنگ از 1325 تا 1332 ، هفت سال ایرانی ها از دولت قوام السلطنه و حکیمی و هژیر و ساعد و منصور و رزم آرا و مصدق را سرکار گذاشت، اما حاضر نشد 100 میلیون دلار وام بدهد. آخر سر هم مقداری تانک کهنه و طیاره مستعمل و بذر گندم و خر قبرسی داد.حالا هم دولت در شش و بش پرداخت یارانه ها مانده است. مملکت هزار مشکلی در تولید و صنعت و بازرگانی دارد آن وقت کنیا می خواهد برای ما نارگیل و موز و چای و قهوه و شاید هم میمون و فیل و شیر بفرستد، شادان شویم!بلاروسی ها هم که از همان تخم و ترکه روس ها هستند، در این معرکه می آیند و از ما 400 میلیون دلار وام می خواهند که معلوم نیست، عوض دارد یا نه!