بنا بر اعلام وزارت علوم، 80 درصد دانشجويان ايراني در دوره كارشناسي ترجيح ميدهند در دانشگاههاي خارج تحصيل كنند.
تاريخ انتشار: شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۱
براساس آمارهاي رسمي كشور 80 هزار دانشجوي ايراني در دانشگاههاي خارج تحصيل ميكنند، در حالي كه ظرفيت دانشگاههاي دولتي و آزاد در چند سال اخير 2 يا 3 برابر رشد كرده و حتي گفته ميشود امسال 200 هزار صندلي دانشگاهها خالي ماندهاند، اما هر سال تعداد زيادي از دانشجويان ايراني ـكه آمار مشخصي از آنان در دست نيست ـ براي تحصيل در مقاطع كارشناسي و سپس كارشناسي ارشد و دكتري به هزينه خودشان از ايران خارج ميشوند.
بنا بر اعلام وزارت علوم، 80 درصد دانشجويان ايراني در دوره كارشناسي ترجيح ميدهند در دانشگاههاي خارج تحصيل كنند. اين مساله و نيز وضعيت دانشجويان بورس وزارت علوم زمينه گفتوگوي «جامجم» با حسن مسلمي ناييني، مديركل بورس و امور دانشجويان خارج شد كه در ادامه ميخوانيد.
آقاي دكتر آمارها نشان ميدهد كه تمايل دانشجويان ايراني براي ادامه تحصيل در خارج از كشور زياد شده، نظر شما چيست؟ در بين ايرانيها تمايل به رشد در حوزه علم همواره زياد بوده، ولي در گذشته با ممانعتهايي همراه بوده است، ولي به علت محدوديتهاي خاص دانشگاهي پيش از انقلاب اين امكان آن طور كه بايد فراهم نبود، اما بعد از انقلاب بلافاصله كه درها باز شد و اجازه دادند تا علم فراگير شود و همه بتوانند از اين فرصت استفاده كنند، بشدت مورد توجه جوانان قرار گرفت چون ايرانيها عاشقانه در پي علم هستند. از طرفي جمعيت كشور هم 2 برابر شده و الان متقاضي زيادي براي تحصيلات دانشگاهي داريم.
فكر ميكنم بيشتر منظور شما، افزايش تمايل به ادامه تحصيل در داخل است، ولي منظورم افزايش تعداد دانشجويان ايراني در خارج است. خب، وقتي در داخل براي تحصيل برخي محدوديتها وجود داشته باشد، مشاهده اين تمايلات عجيب نيست، ما هم محدوديت در رشته داريم، يعني متقاضيان براي 5 ـ4 رشته در دانشگاهها بسيار بالاست، مثلا معماري، كامپيوتر، حسابداري از جمله اين رشتههاست. زماني كه در بخش اداره كل دانشجويان داخل بودم، زماني كه كار انتقال دانشجو از خارج به داخل را انجام ميداديم، از هر 3 دانشجو يكي معماري، يكي كامپيوتر بود كه در خارج تحصيل ميكردند يك علت همين محدوديتها در رشته و ظرفيت پايين است و به نظر من ورود به اين رشتهها در بسياري از دانشگاههاي خارج راحتتر است. از طرفي در مقاطع تحصيلات تكميلي ميبينيم كه ما شاهد رشد جمعيت بالايي بوديم كه تعداد زيادي از آنها خواستار تحصيل در مقاطع بالاتر از ليسانس هستند، ولي به نظر ميرسد ما بايد عليرغم افزايش ظرفيتها كه حالا 3 يا 4 برابر شده و حتي مقاطع دكتري كه الان سالانه 7 هزار نفر وارد ميشوند، ولي درصد قبوليها نسبت به آمار داوطلبان بسيار كم است. مثلا در مقطع فوقليسانس آمار قبوليها فقط 9 درصد است يا در دكتري تنها 3 تا 4 درصد ا ست و اين بسيار كم است. بايد يك فكر اساسي كرد. به نظر من براحتي ميتوانيم اين مشكل را حل كنيم.
يعني شما ميفرماييد بيشتر اشتياق جوانان براي تحصيل در خارج بيشتر در دورههاي تحصيلات تكميلي ديده ميشود. شما چندي پيش اشاره كرديد كه 200 هزار صندلي در دانشگاههاي ما خالي مانده است، از آن سو بحث افزايش اشتياق دانشجويان براي ادامه تحصيل در خارج ـ حتي در مقاطع تحصيلي ليسانس ـ بسيار جدي است، اين امر به نظر ميرسد ناشي از عدم برنامهريزي صحيح در وزارت علوم باشد كه به رغم سرمايهگذاري دچار يك زيان دروني شده، نظر شما چيست؟ اين امر به طور ناگهاني ايجاد نشده، من تاييد ميكنم كه بسياري از متقاضيان تحصيل در خارج در مقطع ليسانس هستند، اما بايد بپذيريم كه اين تمايل در رشتههاي خاص بيشتر ديده ميشود.
مثلا چه رشتههايي؟ مثل مهندسي برق، معماري، پزشكي، حقوق و مديريت و حسابداري كه بايد برنامهريزي كنيم، آن صندليهايي كه خالي است عمدتا هم در دانشگاههاي غيرانتفاعي است به اين رشتهها اختصاص يابد. بخصوص اين كه خيلي از والدين ما، تمايل دارند تا قبل از سن سربازي بچهها را به خارج بفرستند و اين امر باعث شده تا 80 درصد دانشجويان ايراني كه در خارج در مقطع ليسانس هستند و اصولا قبل از سن سربازي به خارج رفتهاند. يعني اگر 74 يا 75 هزار دانشجوي ايراني در خارج كه از رايزنهاي علمي دريافت كردهايم، 50 هزار نفرشان در مقطع ليسانس هستند كه عمدتا هم در چند رشتهاي است كه عرض كردم يعني مهندسي، حقوق، حسابداري و معماري. در تحصيلات تكميلي هم وضعيت به همين عنوان است، 90 تا 91 درصد از داوطلبان قبول نميشوند يعني امسال از حدود 800 هزار متقاضي ورود به دوره فوقليسانس، به نظر ميرسد فقط 75 هزار نفر قبول شده باشند يعني چيزي حدود 9 درصد، كه اين هم دليلي است كه منجربه خروج جوانان براي تحصيل در خارج ميشود. كه البته اين موضوع بايد بررسي شود.
ما ظرفيتها را افزايش داديم، خيليها هم به خارج نميروند، اما 200 هزار تا صندلي خالي مانده چرا؟ اين صندليها بعضا در رشتههايي است كه شايد كمتر متقاضي دارد. بخصوص در مقاطع كارشناسي قرار دارد يا مناطق خاصي هستند يا تعداد زياد دانشگاههاي غيرانتفاعي در يك منطقه يعني توزيع نامناسب اين دانشگاهها در سطح مناطق مختلف باشد كه با آمايش سرزمين به پيشنهاد مقام وزارت در حال انجام است، اميدواريم اين مشكلات حل شود. ولي من فكر ميكنم بايد مجوز رشتههاي پرمتقاضي بيشتر به دانشگاهها داده شود تا به تقاضاي همه پاسخ داده شود.
از رويكرد شما اين طور برداشت ميشود كه دانشگاهها رشتههايي را كه متقاضي دارند، توسعه بدهند و برخي رشتهها كه طرفداران كمتري دارند به تدريج حذف شوند يا ظرفيتشان كاهش داده شود، اين نگاه به مجموع رشتههاي دانشگاهي در آموزش عالي به نظر شما توجيهپذير است. خير. من چنين نكتهاي را نگفتم. من از حذف صحبت نميكنم، اگر دانشجويان ميخواهند در معماري و برق و حسابداري و حقوق تحصيل كنند بايد توسعه داده شوند، در حال حاضر دانشگاههاي غيرانتفاعي ما، ظرفيت و استادان خوبي دارد. به جاي اين كه كارداني تاسيسات به اين دانشگاهها داده شود، فوقليسانس رشتههاي پر متقاضي داده شود، تا به اين ترتيب دانشجويان مشتاق و جذب اين دانشگاهها بشوند.
با اين رويكرد شما، ميتوانيم آمار دانشجويان متقاضي تحصيل در خارج را هم كم كنيم. يعني افراد به صرف داشتن رشته معماري در دانشگاه غيرانتفاعي، از تحصيل در يك دانشگاه معتبر خارجي منصرف شوند؟ البته يك علت اين علاقه اين است كه پسرها ميخواهند از سد نظام وظيفه بگذرند، براي تحصيل در دورههاي پايينتر از كشور خارج ميشوند، من فكر ميكنم بايد براي اين كار با مجلس همفكري كرد. اين كه يك نفر پس از اخذ پيشدانشگاهي 6 ماه فرصت دارد مثل مدرك كارشناسي كه بعد از گرفتن ليسانس هم افراد براي خروج از كشور 6 ماه فرصت دارند، اگر ما براي ديپلم يا پيشدانشگاهي فرجه بيشتري بگذاريم تا اين افراد كنكور خودمان را بدهند و چه بسا از رفتن منصرف شوند، خيليها از ترس كنكور و نظام وظيفه، زودتر از ايران ميروند كه البته صدمات جبرانناپذيري دارد.
شما چه راهحل مشخصي داريد؟ به نظر من در ابتدا بايد ظرفيت رشتههاي پرطرفدار را به دانشگاههاي كوچكتر داد و دوم مشكل نظاموظيفه داوطلبان ورود به دانشگاه طوري حل شود كه مجبور نباشند از ترس آن زودتر از كشور خارج شوند.
آقاي دكتر! دانشجويان ايراني بيشتر به كدام كشورها ميروند و از كجا پذيرش ميگيرند. بيشتر دانشگاههايي كه به آنها بورس ميدهند. اولين كشور، آمريكاست، چون بورس ميدهند و مقرري ماهانه هم ميگيرند، از نظر علمي هم پيشرفتهتر است. بعد از آن كاناداست و كشورهاي فرانسه و اتحاديه اروپا بيشترين متقاضي را دارد. جديدا هند و مالزي هم متقاضي ايراني زيادي جذب كرده است.
علت علاقه دانشجويان ايراني به دو كشور آخري كه گفتيد ـ يعني هند و مالزي ـ براي چيست؟ خب از جهتي ارزانتر از ساير كشورهاست. دانشجوياني كه درآمد كمتري دارند بيشتر راغب هستند به اين كشورها بروند، هزينه دانشگاه و هزينه زندگي كمتر است.
چندي قبل اداره بورس وزارت علوم اعلام كرد كه دانشجويان بهتر است از كشورهاي خاصي مثل چين و روسيه و ونزوئلا پذيرش بگيرند، به نظر ميرسد كه اين دستورالعمل بيشتر وجهه سياسي دارد تا علمي؟ ببينيد اين كشورها محدوديتهاي كمتري براي تحصيل دارند، دانشجو در هر رشتهاي ميتواند درس بخواند.
ببخشيد، منظورتان چه نوع محدوديتهايي است؟ كشورهاي انگليسيزبان محدوديتهاي خاصي را اعمال ميكنند، برخي رشتهها را تحريم كردهاند، ولي در روسيه و چين اين گونه نيست.
يعني برخي دانشگاههاي دنيا براي دانشجويان ايراني محدوديتهايي ايجاد كردهاند و آنها را در برخي رشتهها جدب نميكنند؟ بله، روسيه و چين به اين شدت نيست، ما تعاملات فرهنگي و اقتصادي بيشتري با اين كشورها داريم و معمولا رتبه علمي كشوري مثل روسيه در نظر گرفته نميشود. اين كشور چندين برنده نوبل دارد كه هنوز هم زندهاند. ما در بازديدي كه از بلاروس داشتيم، ديديم خيلي از دانشگاههاي اين كشور با كشوري كه من درس خواندم يعني ژاپن و دانشگاه توكيو، تفاوتي ندارند. آزمايشگاهها و امكانات علمي فراواني دارند، از جهت ارتباط استاد و دانشجو وضعيت خوبي دارند و به راحتي هم دانشجوي ايراني ميپذيرند. فقط زبان است كه به علت عدم آشنايي به زبان آنها، تمايل دانشجويان ايراني به چين و روسيه كمتر است. البته ما هيچ محدوديتي براي دانشجويان قرار نميدهيم ولي روسيه و چين را به خاطر تعاملاتي كه با كشور ما دارند و به خاطر نيازهاي كشور، تاييد ميكنيم.
شما در اعطاي بورسيه داخل به دانشجويان هم قصد داريد بيشتر به اين كشورها اعزام داشته باشيد؟ نه فقط به اين دو كشور ولي اين دو را هم مثل ساير دانشگاهها تشويق ميكنيم. قبلا سالانه تعداد محدودي به روسيه و چين ميرفتند، اما الان بيشتر تشويق ميكنيم.
شما در اعطاي بورس به دانشجويان معمولا اين حق را از دانشجويان ممتاز دختر دريغ ميكنيد. علت اين محدوديت كه به تعبير من نوعي تبعيض است، چيست؟ ببينيد در حال حاضر سهم دختران از نظام آموزش عالي و حتي كيفيت تحصيلي آنان كمتر از پسرها نيست... . ببينيد ما به عنوان ادارهاي كه بورس اعطا ميكنيم، توصيه شدهايم كه حتما دختران متاهل باشند و مجرد نباشند.
شما خودتان با اين تبعيض موافقيد؟ بله من موافقم. همه ما خارج بودهايم، اگر متاهل شوند خيلي راحتترند تا مجرد باشند. ما حتي به عنوان سياستي كه از قبل بوده ميتوانيم بورس همراه هم بدهيم. يعني هر دو با هم ـ زن و شوهر ـ بروند و درس بخوانند.
آقاي مسلمي، اين مساله را در مورد پسرها مطرح نميكنيد. بخش عمدهاي از دانشجويان پسر كه اعزام ميشوند، مجردند... . الان آهسته آهسته اين محدوديت را براي پسرها هم ميگذاريم. تشويقشان ميكنيم براي راحتي بيشتر در جامعه ازدواج كنند. ما به پسرها هم توصيه ميكنيم زودتر ازدواج كنند، وقتي مقرري هم ميدهيم براي افراد متاهل بهتر است. شما وقتي خارج ميرويد متاهل باشيد 60 درصد به فرد ميدهيم و 30 درصد به هر فرزند ميدهيم يعني 2/1 برابر بيشتر مقرري ميگيرند. از لحاظ صدمات اجتماعي و روحي متاهلان كمتر آسيب ميبينند.
در مورد مقرريها هم صحبت كنيد، درحال حاضر مقرريها بر چه اساسي تعيين ميشود؟ اين مقرريها هنوز به طور كامل مصوب نشده است كه افزايش 20 درصدي داشته است.
الان بيشتري مقرريها را دانشجويان كدام كشور ميگيرند؟ فكر ميكنم ژاپن است. در آخرين تغييرات ميزان مقرري، از رايزن علمي آن كشور و سفارت و من امسال از 10 دانشجوي آن كشور پرسيدهام كه تورم و وضعيت قيمتها آنجا چگونه است. خوشبختانه در ژاپن افزايشي نداشتهايم. چون مقرريها كافي بود. بعضي كشورها بين 20 تا 35 يا 40 درصد مقرريها را افزايش دادهايم مثلا در مسكو مقرريها 40 درصد افزايش داشته است. در اروپا هم 30 تا 35 درصد افزايش يافته و اميدوارم هيات دولت تصويب كند كه از مهرماه اين ميزان افزايشي پرداخت شود كه به زودي روي سايت وزارت علوم قرار ميدهيم تا همه ببينند.
در حال حاضر مهمترين مشكلات دانشجويان ايراني اعم از بورسيه و غيربورسيه چيست؟ يكي از مشكلات عمده دانشجويان ما روحي و رواني است. چون ايرانيها كمتر به خارج ميروند و معمولا اولين باري است كه به خارج ميروند و معمولا به لحاظ روحي آماده كند البته در تلاشيم براي رفع اين مشكل طرح جديدي را با مركز مشاوره وزارت علوم اجرا كنيم تا قبل از رفتن آنان را آماده كنيم.
در مرحله بعد ميخواهيم تشكلهايي را با كمك دانشجويان ساير كشورها ايجاد كنيم تا آنها تجاربشان را در اختيار دانشجويان جديد قرار دهند. دانشجويان ايراني تقريبا بعد از 6 ماه خودشان را تطبيق ميدهند و احتمالا مشكلاتشان رفع ميشود. اما درصد زيادي از بچهها مشكل مالي پيدا ميكنند كه بايد چارهجويي شود. يكي ديگر از مسائل فرهنگي به خاطر نبود آمادگي براي رويارويي با محيط باز است كه تا خودشان را سازگار كنند، دشوار است.
آقاي دكتر، اداره كل بورس دائم در رشتههاي خاصي دانشجو اعزام ميكند در بسياري از رشتهها بويژه در علوم انساني اصلا اعزام نداريم. اگر پاسخ شما اين است كه جامعه بايد نياز داشته باشد، من ميپرسم اگر نيازي نيست چرا در داخل ايجاد ميشود كه عدهاي با علاقه به آن وارد شوند و بعد از گرفتن بورس نااميد باشند؟ يكسري داشتهها اولويت دارند و ما بيشتر در آن رشتهها اعزام داريم. من نميدانم شما چه رشتههايي را ميفرماييد. ما اين رشتهها را در كميتههاي تخصصي بررسي ميكنيم.
دانشگاههاي ما در حال حاضر در رتبهبندي جهاني جايگاه خوبي ندارند، يكي از دلايلش ارتباط بسيار كم بهترين دانشگاههاي ما با دانشگاههاي معتبر دنيا و تبادل دانشجوست، به نظر شما چرا اين ارتباطات هيچ وقت توسعه پيدا نكرده است؟ بله اين ارتباط كم است، ما بايد مشوقهاي بيشتري در اين مورد بگذاريم، اگر استاد و دانشجوي خارجي جذب كنند. اگر دورههاي مشترك بگذارند، اگر تعامل با دانشگاههاي خارجي بكنند، اينها را در ارتقاي مراكز تاثير بدهيم. من هم ميپذيرم كه ارتباط بسيار كم است. ما در اين جهت حاضريم دورههاي مشترك بين دانشگاهها را حمايت كنيم و در مقاطع دكترا دورههاي مشترك قرار دهند، حاضريم دانشجويان را بورس كنيم و مخارج داخل و خارج را تامين كنيم ولي اهرمهاي تشويقي را براي فرد و گروه دانشگاه بايد ساير قسمتهاي وزارت علوم برنامهريزي كنند.
خيلي از بچههايي كه خارج درس ميخوانند، بورس وزارت علوم نيستند و با هزينه خودشان تحصيل ميكنند، آيا شما ارتباطي با آنها داريد؟ اصلا براي وزارت علوم مهم است كه اين افراد را شناسايي كند، حمايت كند و بانك اطلاعاتي از وضعيت آنان داشته باشد؟ بانك اطلاعاتي موجود نيست، اين تعداد كه از طرف ما رفتهاند و به لحاظ نظام وظيفه مشكل دارند، ميشناسيم و ارتباط داريم، عده زيادي مشكل نظام وظيفه ندارند و خودشان ميروند، ما تلاش كرديم بودجه خاصي در اختيار رايزنهاي علمي قرار دهيم كه اگر برنامهاي داريد دانشجويان ايراني را دعوت كنيم و حتي غيربورسيه را تحت پوشش برنامههاي خود قرار دهند. ولي ارتباط كم است. من روزانه 30 ايميل از بچهها چه داخل چه خارج دريافت ميكنم و تمام تلاشمان را ميكنيم كه به آنها پاسخ دهيم و از طريق سايت وزارت علوم دانشجويان ميتوانند مشكلاتشان را به ما منتقل كنند.
آماري در اختيار داريد كه چند نفر سالانه غير از بورسيهايها از كشور خارج ميشوند؟ خير، چنين آماري در اختيار ما نيست.
اين كه چند نفر برميگردند چه؟ كساني كه مشكل نظام وظيفه دارند و برميگردند و به ما مراجعه ميكنند، ميشناسيم.
به هر حال آقاي دكتر، خيليها بازنميگردند. بله، شايد خيليها برنگردند.
شما چه كار كردهايد كه دانشجويان نخبه ما برگردند؟ خب، يكي از راهها داشتن ارتباط مستمر با آنهاست. دوم بستر آماده كنيم كه وقتي دانشجوي دكترا برميگردد مدتها بلاتكليف باشد و دنبال شغل بگردد. ما بايد گروههاي دانشگاهي را تشويق كنيم كه اين دكتران جوان را به راحتي بپذيرند. خيلي از اين بچهها به پژوهش علاقهمندند. بايد كارهاي پژوهشي را در دانشگاهها توسعه داد تا اين افراد جذب شوند.
برنامهتان براي اعزام دانشجو در سال جاري چيست؟ امسال در 6 ماهه اول 63 نفر اعزام شدهاند، سعي ميكنيم تا آخر سال به حدود 200 نفر برسانيم. سختگيريها را به خصوص در زبان بيشتر كردهايم، از آن طرف فرد بايد پروپوزالي (طرح تحقيقاتي) كه در جهت حل مشكل كشور باشد، تهيه كند، گاهي مجبور است تا سه بار طرح خود را بازبيني كند؛ موضوع رساله آنان بايد مشكلات مملكت را حل كند.