همه اش نشسته ای ور دل ما و می خواهی که به تو پول تو جیبی بدهیم! بعد هم که یک مقدار جیبت پر پول شد، فیلم یه جیب پر پول را می سازی و حالش را می بری، هان؟
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۰۷
خانم/آقای سینما!
حالا که تنور داغ است و همه دارند نامه می نویسند، ما چرا ننویسیم؟ مثلا این سینماچی های ما، دارند چه کار مهمی انجام می دهند که آن ها، محق نامه نوشتن هستند و ما، نباشیم؟ همه اش دارند با همدیگر دعوا می کنند و با همدیگر استعفا می کنند و با همدیگر کافی شاپ می روند و با همدیگر تصمیم می گیرند بازیگری را گنده کنند و با همدیگر تصمیم می گیرند کسی را کوچک کنند و در جمع های خصوصی شان هم، کلی به ریش او بخندند! اصلا من نامه می نویسم، پس هستم، حل است؟
خانم/آقای سینما!
تو چرا نمی روی از خانم/آقای سینمای فرانسه و امریکا و ... یاد بگیری؟ همه اش نشسته ای ور دل ما و می خواهی که به تو پول تو جیبی بدهیم! بعد هم که یک مقدار جیبت پر پول شد، فیلم یه جیب پر پول را می سازی و حالش را می بری، هان؟ ببین بر و بچه های سینماهای دیگر، چطور دارند خرج خودشان را در می آورند، تو دست نداری، یا پا نداری، یا سر نداری، یا این که ...؟ کمی دست و پاچلفتی نباش دیگر.
خانم/آقای سینما!
ببین! به قول یک بنده خدایی، آخر ما که عاشق دماغ عقابی و چشمان ورقلمبیده تو که نیستیم، می خواهیم که به دردمان بخوری دیگر. الان نه تنها به دردمان نمی خوری، که با این همه جنگ و دعوایی هم که راه انداخته ای، دردی به دردهایمان اضافه کرده ای. آخر این رسمش است؟ چرا ما را خون به جگر می کنی؟ برو چهار تا فیلم خوب بساز، برو صاحب شخصیت شو، برو کار می کن مگو چیست کار/ که سرمایه جاودانی است کار! اگر قرار است این همه خون به جگر ما کنی، که اصلا نبودنت، بهتر از بودنت است؛ لااقل کسی برای کسی نامه نگاری نمی کند و به همدیگر، بد و بیراه های مودبانه نمی گویند. به جان خودم این ها را ول کنی، خرخره همدیگر را هم با دندان های مبارک شان خواهند جوید؛ حالا بعضی ها خرخره را خیلی هنرمندانه و باکلاس می جوند، برخی خیلی ناشیانه، ولی کلا نتیجه اش دو تا چیز مختلف که نیست، یک چیز واحد است. ما که دیگر این چیزها را خودمان می دانیم...
خانم/آقای سینما!
آخر به تو چه بگویم که هم خدا را خوش بیاید، هم بندگان همان خدا را، خودت بگو؟