خط قرمزی که یک سال پیش از آن سخن گفته میشد، این روزها خواب آرام را از رئیسجمهور سیاه پوست آمریکا گرفته است
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۴
از آنجا که حصول مجوز از شورای امنیت سازمان ملل متحد با توجه به مخالفت روسیه و چین با حمله نظامی به سوریه غیرممکن بود، اوباما قصد داشت با استفاده از ایجاد ائتلافی گسترده از کشورهای غربی و عربی به جنگ دمشق برود اما موفق نشد.
در شرایطی که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا شنبهشب تلویحا از تعویق حمله نظامی به سوریه و واگذاری تصمیمگیری به کنگره سخن گفت، برخی تحلیلگران از وی به عنوان رئیسجمهوری ضعیف یاد میکنند که قادر به تصمیمگیری قاطع در برهههای حساس بینالمللی نیست.
البته تردیدی نیست که اوباما در مقایسه با روسای جمهوری مشهوری که آمریکا در طول تاریخ خود داشته است، ضعیف محسوب میشود اما شاید یکی از اصلیترین علل عدم اعتماد به نفس باراک اوباما، عدم استقبال بینالمللی از طرح او برای حمله به سوریه باشد. برای حمله نظامی به سوریه، علاوه بر قدرت نظامی، واشنگتن نیازمند کسب مشروعیت بینالمللی است. از آنجا که حصول مجوز از شورای امنیت سازمان ملل متحد با توجه به مخالفت روسیه و چین با حمله نظامی به سوریه غیرممکن بود، اوباما قصد داشت با استفاده از ایجاد ائتلافی گسترده از کشورهای غربی و عربی به جنگ دمشق برود تا چنین وانمود کند که اکثریت کشورهای جهان با او و طرحش برای حمله به سوریه موافقاند.
با این وجود، در حال حاضر جز فرانسه که سراپا آماده آتشافروزی است، تقریبا هیچ کشور مهمی در کنار اوباما و تیم امنیت ملی معتقد به مداخله نظامی او قرار ندارد. بریتانیا پس از رای منفی مجلس عوام، با وجود روابط ویژه تاریخی با واشنگتن، همچون جنگ ویتنام آمریکا را تنها گذاشت. «گیدو وستروله»، وزیر امور خارجه آلمان به صراحت ابراز داشت که قصد مداخله در نبرد علیه سوریه را ندارد. کانادا، دیگر متحد دیرینه واشنگتن هم از زیر بار مشارکت در نبرد با سوریه در رفته است و موضع روسیه، چین و بسیاری از کشورهای مستقل دنیا هم بر ضد حمله سوریه، شهره آفاق است.
در این میان علاوه بر فرانسه، تنها ترکیه برای آمریکا مانده است و تعدادی کشور عربی. در خصوص ترکیه همانطور که فارین پالیسی میگوید، روشن نیست تا چه اندازه حاضر است ادبیات تند خود را در عمل هم پیاده کند و کشورهای عربی هم که احتمالا بهجای کمک به آمریکا در حمله به سوریه تنها دست و پا گیر خواهند بود. با این وصف، اوباما تقریبا در عرصه بینالمللی تنها مانده است و بدیهی است که در چنین شرایطی با ضعف اعتماد به نفس مواجه شده و پیش از اقدام نظامی، سعی در اخذ موافقت کنگره داشته باشد.
اما سوال اینجاست، چرا آمریکا قادر به کسب حمایت قاطع بینالمللی برای حمله به سوریه نشد؟ کدام عوامل متحدین سنتی آمریکا را علیرغم تبلیغات گسترده رسانههای جریان غالب در خصوص استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی از قافله نظامی پنتاگون دور نگاه داشت؟
* همراه نشدن ملتها با تبلیغات رسانهها
یکی از مهمترین عوامل تردید دولتها نسبت به همراهی با دولت آمریکا را میتوان در همراه نشدن افکار عمومی با تبلیغات گسترده رسانهها به نفع جنگ دانست. نظرسنجی در اکثر کشورها حتی در همین فرانسه و آمریکا هم نشان میدهد که مردم کشورها تمایلی به حمله به سوریه ندارند.
نظرسنجیهای مختلفی در این خصوص انجام شده است. بنابر یک سلسله از این نظرسنجیها، 60 درصد آمریکاییها، 51 درصد بریتانیاییها، 58 درصد آلمانیها و 64 درصد فرانسویها با حمله نظامی به سوریه مخالفاند. این تازه وضع کشورهای غربی است که تحت تاثیر تبلیغات گسترده رسانههای جریان غالب قرار دارند. این درصدها در دیگر نقاط جهان میتواند بیشتر هم باشد.
لذا، سیاستمدارانی که میخواهند بار دیگر از همین مردم رای بگیرند، بدیهی است که کمتر به همراهی با ایالات متحده تمایل نشان دهند. در بریتانیا، حزب کارگر بهخوبی از این فرصت برای افزایش محبوبیت خود در بین مردم استفاده و تلاش کرد نقش خود را در حمله به عراق تا حدودی از اذهان مردم بریتانیا پاک کند. از سوی دیگر، آنگونه که پایگاه صهیونیستی دبکا اذعان کرده است، دیوید کامرون با تبعیت از اوباما، آینده سیاسی خود را به خطر انداخت.
* تجربه تلخ جنگ عراق
از سوی دیگر، یکی از علل پرهیز کشورها و افکار عمومی از موافقت با حمله ایالات متحده به سوریه، تجربه تلخی است که جنگ عراق در اذهان باقی گذاشته است. جنگ عراق هم با بهانهای مشابه یعنی وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق آغاز شد و به یک فاجعه 9 ساله انجامید.
اکنون بار دیگر واشنگتن در همان جایگاه سال 2003 قرار گرفته است و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل از کشورها دعوت میکند که علیه کشوری دیگر هرچند محدود، وارد نبرد شوند. بدیهی است که پس از آن تجربه تلخ، همگامی با ایالات متحده سخت خواهد بود.
* بحران اقتصادی بینالمللی
کشورهای جهان هنوز از زیر بار فشار اقتصادی بحران مالی 2008 خارج نشدهاند. هنوز بسیاری از کشورها مجبورند با سیاستهای انقباضی، مشکلات ناشی از بحران حبابهای مالی را مدیریت کنند و مردم این کشورها از کاهش بودجه عمومی رنج میبرند.
در چنین شرایطی، هزینه کردن برای جنگ نهتنها از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیست بلکه ممکن است با اعتراضات عمومی مواجه شود. قطعا مردمی که مجبور به پرداخت هزینههای هنگفت شدهاند، با دیدن هزینهکرد بودجه در مصارف نظامی، صبرشان سرریز میشود.
* پرهیز از ائتلاف با تروریستهای تکفیری
یکی از بدنامیهای حاصل از مشارکت در جنگ علیه دولت سوریه قرار گرفتن در جبهه واحد با تروریستهای سلفی است. در حال حاضر بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی نگران توسعه تروریسم سلفی در اقصینقاط جهان به عنوان یکی از آثار جنگ سوریه هستند.
ستیزهجویان سلفی که خود را «مجاهد» میدانند، روزی ممکن است علیه منافع کشورهای غربی هم اقدام کنند کمااینکه پیش از این نیز کردهاند. حتی جدیدا برخی کشورهای اروپایی از پدیدهای اظهار نگرانی میکنند که «جهاد فردی» نام دارد. این پدیده زمانی میتواند ظهور یابد که تروریستهای سلفی به اروپا رفته و به شکل فردی و نه شبکهای کشتار مردم را در دستور کار قرار دهند.
در یک جبهه قرار گرفتن با تروریستهای سلفی ننگی است که شاید بسیاری از سیاستمداران نخواهند آن را بر پیشانی خود هک کنند.
به هر روی، احتمال حمله نظامی به سوریه منتفی نیست اما اوباما در این اقدام نظامی تقریبا منزوی و تنهاست. این انزوا دستکم باعث میشود که حتی در صورت اعطای مجوز حمله نظامی از سوی کنگره، سعی کند هرچه سریعتر آن را انجام داده و خود را از آن خلاص کند. خط قرمزی که یک سال پیش از آن سخن گفته میشد، این روزها خواب آرام را از رئیسجمهور سیاه پوست آمریکا گرفته است.