شاید در این آغازین روزهای بهار كه باید موسم سور و شور و شادی و شعف باشد، گفتن از دردها و مشكلات چندان خوشایند نباشد. اما به قول آن شاعر و خواننده عزیز لرستانی كه به حق او را حنجره زخمی زاگرس میخوانند: «نمیخواهم از غصه بخوانم، نمیخواهم در آوازها و سرودههایم غم باشد، اما چه كنم من؟ چه كند دل من؟ وقتی كه دم به دم خبر میرسد از موج ویرانیها».
با اینكه هنوز روزهای اول سال نو است و همگان به استجابت دعاهایی كه برای گشایش امور كردهایم، دلخوش و امیدواریم اما از همین ابتدای سال، واقعیات پیرامون و موجهای فزاینده مشكلات حكایت دیگری دارند. سوء مدیریت مسئولین در تنظیم بازار میوه تنها یك نمونه ملموس از طوفان سهمگین مشكلاتی است كه چندین ماه است بی وقفه برسقف ترك خورده زندگی روزمره مردم میبارد و آرامش و آسایش را از آنان سلب كرده است.
شاید امید آن بود كه این طوفان ناكارآمدیها با سپری شدن سرمای زمستان و جلوه كردن طراوت بهاری تازیانه نامهربانی را كنار گذاشته و یا لااقل كمی از شدت ضربههای بیرحمانه خود بكاهد، اما استمرار ناتوانیهای مدیران در كنترل اوضاع اسفبار موجود، در روزهای آغازین سال این واقعیت را برسر مردم فریاد زد كه وضعیت از دو حال خارج نیست یا برخی به هر دلیلی نمیخواهند مردم شبی را بیدرد و بدون دغدغه به صبح برسانند و یا اینكه بعضی نه تنها نمیتوانند باری از دوش مردم بردارند بلكه با ندانم كاریهای مداوم خود هر زمان باری بر انبوه بارهای آنها میافزایند.
علاوه بر این در همین چند روز آغاز سال نیز، برخی از مسوولین اجرایی كشور كه با اصرار بر سوء مدیریت خود زندگی مردم را به بازی گرفتهاند، با افاضات خود سریال تلخ بی اعتنایی به فهم و شعور عمومی جامعه را ادامه دادند تا بدین گونه امید به بهبود امور و یا اصلاح رویههای ناصحیح مدیریتی را در دل مردم به یأس بدل كنند.
به عنوان تازه ترین نمونه، در حالیكه از ابتدای سال تاكنون هر كیلو گرم گوجه فرنگی كمتر از 3000 تومان در اختیار مردم قرار نگرفته و در مواردی به كیلویی 6000 تا 7000 تومان نیز رسیده است و این افزایش دو یا چند برابری قیمتها در مورد برخی دیگر از میوهها نیز صدق میكند، وزیر مربوطه وضعیت بازار و قیمت میوه در ایام نوروز را به دلیل ذخیرهسازی مناسب، مطلوب ارزیابی كردهاند.
راست آن است كه درد مردم تنها قیمت میوه یا پسته نیست حتی درد آنها تنها افزایش نجومی قیمت خودرو نیست كه مجری صداوسیما شرایط فعلی كشور را از سالهای گذشته بهتر دانسته و بگوید «در كشور آنقدر عافیت داریم كه مردم مشكلشان شده است پراید و پسته!» درد مردم طیف وسیعی از مشكلات و محرومیتها و محدودیتهاست. درد مردم فاصله گرفتن شتابان از حداقلهای زندگی است. درد مردم نداشتن حقوق حقه شان از سلامت و بهداشت و درمان است.
درد مردم نداشتن سرپناهی - حتی استیجاری- برای به روز آوردن شبهای سرد و سیاه این روزهای زندگیشان است. درد مردم آموزش و تحصیل و تربیت مناسب فرزندانشان است. درد مردم افزایش سن ازدواجها و كاهش سن بزهكاریهاست. درد مردم بچه دار نشدن به خاطر شدت دغدغههای بحق آینده فرزندان نیامده شان است. این روزها دست بر هر دلی كه گذاشته میشود از جور ایام خون است. این روزها از هر چه كه سخن گفته شود آه و افسوس و درد و دریغ مردم به آسمان میرسد.
دردها آنقدر همه گیر و عمومی شدهاند كه این روزها همه پیكره جامعه پر از درد است. تن این روزهای جامعه سخت رنجور است. این روزها كم كم میرود تا زیستن هم برای بسیاری از مردم به عذابی دردناك بدل شود. اما در این روزهای پر درد كه ناتوانی برخی مدیران و مسوولان متوهم، حق زیستنی شایسته و بایسته را بیش از پیش از مردم سلب كرده است لازم است به صراحت بیان شود كه همه آنانی كه از این حالت رخوت و خمودگی و روزمرگی مردم سوء استفاده كرده و با این خیال واهی كه مردم در مقابل اشتباهات آنان قفل سنگین سكوت از لب نخواهند گشود و به همه این مشكلات ناشی از ناتوانی آنان در انجام وظایفشان عادت كرده و آنان را بازخواست نخواهند كرد، بدانند كه اگر عزم و برنامهای جدی برای رفع عاجل مشكلات ندارند، اكنون مناسب ترین زمان برای واگذاری مسوولیتهایشان است.
زیرا این روزها هزینههای زیستن برای مردم چنان در حال افزایش است كه اگر نهادهای قانونی و نظارتی با بازخواست آنان مرهمیبر دردهای مردم نگذارند، باید هر آن منتظر بلعیده شدن خود و تمام دلبستگیهای مادی و معنوی و مدیریتی شان توسط امواج خروشان بحرانهای اجتماعی رو به رشد در میان طیفهای مختلف جامعه باشند.
مرجع : مردم سالاری
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
فراشیانی
۱۳۹۳-۰۳-۲۰ ۱۰:۰۰:۱۹
من یک شهروند ایرانی و شیعه که در سال 85 خانه ای در قرچک خریداری کردم که دارای 8 میلیون وام 14% و باز پرداخت ده ساله میباشد که از سال 85 تا کنون 20 میلیون بابات این وام پرداخت نموده ام که البته فقط یک سال به دلیل بیماری همسرم از پرداخت اقساط در موقع مقرر ناتوان ماندم حال از شما می پرسم اسلامی که دین رسمی ما می باشد و رباه و نزول را حرام کرده است پس این چیست روی نزول خوران تاریخ را بانکهای ما سفید کرده است جالب این که تا سال 95 که وام من ده ساله بوده است نیز اقساط داشته و وام من ادامه دارد که بالغ بر 30 میلیون تومان می باشد اگر ...این است به چه کسی این درد دلم را بگویم خدا..... (44343)