تحليلگر روزنامه انگليسي "گاردين"، در مقاله اي با عنوان "فرارسیدن بهارعرب، ایران را در انزوا قرار داده است"، با اشاره به اختلافات عملي اخير رييس جمهور با مقام معظم رهبري، مدعي شده كه از قدرت بازيگري ايران در عرصه ي بين المللي كاسته شده و تهران با تبعات نامطلوب قیام های خاورمیانه مواجه شده است.
تحليل ضد ايراني اين روزنامه انگليسي را در زير بخوانيد:
اعصاب تهران در حال خرد شدن است زیرا شادمانی اولیه ایران بر اثر قیام های ملل عرب اکنون به احساس خطر مبدل می گردد.
ایران از سرنگونی حسنی مبارک، دشمن دیرينه اش، استقبال کرد اما قیامی که هم اکنون هم پیمان کلیدی عرب ایران، یعنی رژیم «بشار اسد» را تهدید می کند، موضوع دیگری است.
قضاوت های شتاب زده در واشنگتن و اورشلیم مبنی بر این که ایران بیش از هر کشور دیگری از فروپاشی نظم دیرینۀ جهان عرب سود خواهد برد، اکنون بی ربط به نظر می رسد. مبارزۀ درونی نظام ایران ناشی از بی اعتمادی روزافزون راهبردی به وضعیت خارج کشور است. به همین دلایل و دلایلی دیگر، از قبیل شدت یافتن تأثیر تحریم های مرتبط با برنامۀ هسته ای کشور، عصر گردنکشی (بخوانيد قدرت بازيگري) بین المللی ایران بر مبنای اطمینان و اعتماد به نفس، بیش از حد به خود احتمالا در حال پایان یافتن است.
در گیر و دار آشوب خاورمیانه، محموداحمدی نژاد در برابر آیت الله علی خامنه ای، رهبر عالی کشور، موضع گرفته و هر دو آسیب پذیر شده اند.
هزینه ها بدون شک هنگفت خواهد بود. دربارۀ اهمیت سوریه برای ایران شیعه به منزلۀ مسیر ارتباط با حزب الله لبنان، همچون پایگاهی برای رهبران حماس جهت اداره کردن باریکۀ غزه، به منزلۀ یک هم پیمان در خط مقدم جبهۀ رویارویی با اسرائیل و امریکا، و به منزلۀ مسیر سیاسی و تجاری ورود به جهان عرب به دشواری می توان مبالغه کرد. اما بعید نیست که تهران نیز با تحلیل غرب، هر چند با اکراه، موافق باشد که حاکی است صرف نظر از سرنوشت بشار اسد، موازنۀ سیاسی میان شیعۀ علوی در دمشق (علوی ها در سوریه اقلیت مذهبی هسنتد) و سنی هاي سوریه که اکثریت آن کشور را تشکیل می دهند به نحو برگشت ناپذیری بر هم خورده است و بر هم خوردن این موازنه، به نحو متمایزی به زیان ایران است.
«دیویوایگناتیوس»، مفسر امریکایی، به نقل از مقامات امریکا گفت: «اسد اگر مسند قدرت را از دست ندهد، ناگزیر خواهد شد که از ایران فاصله بگیرد تا صدای اعتراض تظاهر کنندگان سنی را فرو بنشاند. و اگر سرنگون شود، زمام خلوت سوریه احتمالا به دست یک رژیم عمدتا سنی که دشمن ایران است خواهد افتاد.»
تبعات منفی قیام های عربی برای ایران، با تغییر رژیم سوریه ختم نخواهد شد. «ازدواج» اضطراری میان جناح های رقیب فلسطینی یعنی حماس و الفتح، پس از سال ها خصومت و رویگردانی از یکدیگر، ناشی از احساس تازۀ ناامنی رهبران حماس در پایگاه همیشگی خود در سوریه تلقی شده است، اما در عین حال حاصل اعتماد به نفس تازۀ مردم مصر نیز بوده است که سرنگون ساختن برق آسای مبارک، دست نشاندۀ امریکا، توسط آنان اقتدار از دست رفتۀ مصر را به منزلۀ قدرت طراز اول جهان عرب و میانجی صدیق در منازعات درون گروهی اعراب، به آن باز گردانده است.
یک مصر که کمتر سرسپردۀ واشنگتن بوده و بیشتر آمادۀ رو در رویی و عرض اندام در مقابل اسرائیل باشد (برای مثال از طریق گشوده نگاه داشتن دائمی راه های مرزی ورود به غزه) از لحاظ تئوری می تواند به نفع تهران عمل کند، اما یک مصر دموکراتیک تر و از لحاظ سیاسی نیرومندتر و مستقل تر، در عین حال رقیبی قدرتمند و مانعی در راه تحقق بلندپروازی های منطقه ای تهران خواهد بود.
«نبیل العربی»، وزیر جدید امور خارجۀ مصر، در مصاحبه ای با «واشنگتن پست» گفت که قاهره «روابط تازه ای را با هر یک از کشورهای جهان آغاز کرده، اما از گفتن این که این رویکرد تازه مصر شامل حال ایران نیز خواهد شد یا نه، خودداری کرد.
طغیان های بحرین و یمن، که پای عربستان سعودی و سایر کشور های خلیج [فارس] را نیز به میان کشید، تنش های دیرینۀ کشورهای عربی با ایران را آشکار ساخته است و مثلا شاه «حمدبن عیسی آل خلیفه»، زمامدار بحرین، تهران را مستقیما به توطئه چینی برای کودتا در کشورش متهم کرد. این رویارویی سعودی ها را که معمولا متعرض سایر کشورها نمی شوند، به تحرک و قدرت منایی در بحرین، ظاهرا به منظور دفاع از مصالح کشورشان وا داشت. در لبنان نیز، مداخله مستمر ایران از سوی «سعد حریری» علنا تقبیح شد. او متعهد شد که تهران اجازه نخواهد یافت از وجود حزب الله، که هم پیمانش است، برای تبدیل لبنان به یک کشور «تحت الحمایۀ ایران» استفاده کند.
هیچ یک از این تحرکات از نظر واشنگتن و اورشلیم به دور نمانده است. در اورشلیم، سیاستمداران اسرائیل (به استثنای «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر) از بابت «خطر» ایران اندکی آسوده خاطرتر به نظر می رسند. «آلوف بن»، تحلیل گر، در «هاآرتص» نوشته است: «ایرانیان به دردسر افتاده اند. بهترین کار برای اسرائیل آن است که خاموش بنشیند و دست به مداخله نزند و اجازه دهد که روند امور در تهران و دمشق مسیر طبیعی خود را بپیماید.»
سرریز شدن ناگهانی خصومت فرو خوردۀ اعراب به سبب فرارسیدن بهار عرب، توهم و خیال خامی را که ایران در مورد هماهنگ کردن روابطش با جهان عرب در دل پخته بود، مانند حبابی ترکانده است و به جای آن، انزوای ایران را با وضوح بیشتری به نمایش درآورده است. این وضعیت جدید که بیش از هر چیز، آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد را، كه در برابر هم قرار گرفته اند، در معرض خطر قرار داده است و ممکن است همچون یک کاتالیزور عمل کند و مخالفان داخلی ایران را احیا نماید. این در حالی است که مشکلات اقتصادی رو به افزایش نهاده و دسته بندی های سیاسی زودتر از موعد انتخابات مجلس در سال آینده در حال شدت گرفتن است.