در شش سال گذشته چهار بار رئيس سازمان ميراث فرهنگي تغيير کرده و هر بار، هر کدام از روسا، به تغييرات کوچک و بزرگ در بين مديران خود دست زدهاند
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۲۳
آثار تاريخي، ميراث فرهنگي ماست، ميراثي كه نشانگر اندازه و بزرگي تمدن اين سرزمين است، ميراثي كه فرهنگ ما را با خود به امروز آورده و به ما هويت داده است.اما تخريبهاي جبرانناپذيري كه در حوزه ميراث فرهنگي اتفاق افتاده هيچ زنگ خطري را براي هيچ کس به صدا در نياورد، نه مسئولان، نه سازمانهاي مردمنهاد، نه اعتراضات منطقهاي و محلي و نه.... هيچ، سکوتي اسفبارتر از تخريبها بر ميراث فرهنگي در حال تخريب سايه افکنده و گويا همه ما درگير و دار مشکلات اقتصادي و اجتماعي، يادمان رفته که ميراث خوار فرهنگي کهن هستيم و حفاظت از آن وظيفه ماست.
آثار تاريخي ما به قدري متعدد و متنوع هستند که برخي از آنها صرفا در مرحله شناسايي ابتدايي باقي مانده و برخي ديگر با وجود گذشت چندين سال از معرفي، هنوز در انتظار ثبت ملي هستند. اين ميراث به جا مانده، سرمايه هاي کشور ما هستند که با وجود بحث و گفتگوهاي فراوان در مورد آنها، تاکنون عزم جدي براي به فعليت رساندن اين سرمايه که نيازمند زمينه سازي مناسب براي جذب گردشگران است، جزم نشده است. اما اينکه مباحث گردشگري در کشور ما صرفا محدود به رسانه ها و همايش هاست، دليلي براي محافظت نکردن و جدي ندانستن آثار تاريخي نمي شود. حتي اگر يک گردشگر هم به کشور ما پا نگذارد و حتي اگر حفظ ميراث فرهنگي توجيه اقتصادي نداشته باشد، باز هم براي حفظ حيات حوزه تمدني خود، ملزم به نگهداري و حفظ آنها هستيم.
کارشناسان تخريبهاي ميراث فرهنگي و آثار تاريخي را بر چند دسته تقسيم بندي کردهاند. برخي از آنها غير عمدي است، برخي ديگر ناگزير توسعه است و برخي ديگر تعمدي و با قصد و غرض و در کنار اينها، نوعي ديگر از تخريبها در کشورمان شکل گرفته که حيرت انگيز و باورنکردني است: «تخريب در هنگام مرمت»! به عبارت ديگر برخي از تخريبها، به دليل ناآشنايي مرمت گران و نامرغوب بودن مصالح مرمت صورت گرفته که جاي تامل و تعمق زيادي دارد.
اين اتفاقات در حالي ميافتد که عموماً بعد از انتشار خبري در مورد تخريب يا آسيب ديدگي آثار تاريخي، به جاي جستجوي علتها و جلوگيري از تکرار آنها، اخبار بعدي شامل تکذيبيهها و يا بهانههايي با ظاهري مردم پسند است که سعي در توجيه اتفاق و حادثه دارند. اما علت اين اتفاقات را در کجا بايد جستجو کرد؟
آخرين بار، در چهاردهم دي ماه، رئيس جديد سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري تغيير کرد و موسوي جاي احمدزاده کرماني را گرفت. احمدزاده کرماني، خود نيز کمتر از ده ماه قبل از آن از استانداري فارس به تهران آمده بود و پست رياست را تحويل گرفته بود. وي در اين مدت بيش از 26 مدير مياني را تغيير داده بود و در اين ميان جالبتر اينکه معاون گردشگري وي، به دليل نگذراندن خدمت سربازي مجبور به استعفا شد!
در شش سال گذشته چهار بار رئيس سازمان ميراث فرهنگي تغيير کرده و هر بار، هر کدام از روسا، به تغييرات کوچک و بزرگ در بين مديران خود دست زدهاند. واقعيت اين است که علت العلل همه اين حوادث تلخ ميراث را بايد در اينجا جستجو کرد. سازماني که در طول شش سال چهار رئيس جديد را تجربه ميکند، انسجام لازم براي مديريت در آن وجود ندارد. به جز اين بايد بدانيم سازمان ميراث فرهنگي يکي از تخصصيترين سازمانهاي کشور است و لازم است مديران بالا و مياني آن تخصص و دانش کافي در زمينه ميراث داشته باشند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده و ميافتد، گوياي واقعيتي خلاف اين است.زماني را به ياد بياوريم که معلم زبان يکي از مديران معروف، به رياست موزه ملي برگزيده شد...
اما مديريت سازمان ميراث فرهنگي در يک مورد بسيار موفق بوده و لازم است به آن نيز اشاره کرد و آن تحديد گفتوگو با کارشناسان اين سازمان و اعضاي هيأت علمي پژوهشگاه ميراث است و البته حتما کسي نميداند در پس اين تحديد، تهديدي هم هست يا نه.