اين روزها خيليها تلويزيون ميبينند، خيليها برنامههاي ماهواره را دنبال ميكنند، برخي هم اصلاً تلويزيون نميبينند. اينكه هر دسته از اين آدمها چه خط و منش فكري دارند، قطعاً در نگاه و رويكردشان به تلويزيون اثر ميگذارد. رسانه كاركردهاي مختلفي دارد از جمله سرگرمي ، آموزش و... در واقع ميتواند بخشي از نيازهاي آدمي را پاسخ دهد. پس تلويزيون به عنوان يك رسانه بايد بتواند به سليقهها و افكار مختلف مخاطبانش پاسخ دهد و آنها را اقناع سازد. به نظر ميرسد طي چند سال اخير تلويزيون ما در اعتمادسازي چندان موفق عمل نكرده و به همين دليل بخشي از مخاطبانش را از دست داده است. وقتي اعتماد مخاطبان از تلويزيون سلب شد مسلماً به رسانههاي ديگري روي ميآورند و شايد سطح توقعات خود را پائين بياورند و به ديدن آثار سطح پائين رضايت دهند. البته درست است كه راضي شدن به ديدن آثار سطح پائين در مورد همه مخاطبان صدق نميكند اما در هر حال نشانگر ضعف رسانه ملي است.
تلويزيون براي حفظ مخاطبان فعلي و جذب مخاطب جديد بايد راهكارهاي جديد و بهتري داشته باشد تا بتواند به استانداردهاي برنامهسازي نزديك شود. متأسفانه رسانهاي كه ما رسانه ملي ميخوانيمش نتوانسته آن طور كه بايد و شايد اعتماد مخاطبان را جلب كند. علاوه بر اين مخاطب امروز از رسانه توقعاتي دارد كه اگر آنها برآورده شوند به رسانه اعتماد مي كند.
در تلويزيون ما وجود برنامههايي كه طرح تكراري دارند و پايه و اساسشان نصيحت و پند دادن مجريان به مردم است رواج دارد كه به اين رسانه ضربه زده است. از سوي ديگر جاي خالي برخي برنامهها در رسانه ملي به چشم ميخورد كه بايد در اين باره تمهيداتي انديشيده شود. در اين ميان جاي برنامهسازي مناسب براي جوانان واقعاً در رسانه خالي است. اين در حالي است كه شبكههايي كه قرار بود به شكل تخصصي كار كنند هنوز درگير و دار انواع و اقسام برنامهها هستند و عملاً هنوز به شكل تخصصي كار نميكنند.
مثلاً شبكه 2 با اين كه رسالت خود را به عنوان شبكه كودك انجام ميدهد اما در كنار برنامههاي كودك و نوجوان سريالهاي پليسي را هم ميتوانيد از اين شبكه ببينيد. رسانه ملي ظرفيت بالايي براي اثرگذاري دارد كه استفاده از اين ظرفيتها به غناي آن كمك شاياني خواهد كرد.