تغيير ذائقه ايرانيان در زمينه اوقات خواب و بيداري؟
نوجواناني كه دير رفتن به رختخواب را ترجيح ميدهند بيشتر از كساني كه سحرخيزي و شركت در فعاليتهاي تفريحي روزانه را دوست دارند دست به رفتارهاي ضداجتماعي ميزنند.
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۵۷
تيترآنلاين - يادش بخير تا همين چند سال پيش مخصوصاً كارمندان و كارگران براي اينكه صبح زود بيدار شوند و قبراق و شاداب سركار بروند حوالي ساعت 10 الي 11 شب ميخوابيدند، اهل و عيال هم به تبعيت از آنها زود خواب شده بودند... وقتي اوضاع شهرنشينان اينگونه بود ديگر اهالي روستا معلوم است كه پس از كار سخت روزانه چنان خسته بودند كه بعد از شام فقط فرصت چايي خوردني پيدا ميكردند و بعد خواب و صبح خروسخوان بيداري و كار و تلاش و ...
قديمترها حتي اگر ميخواستند چندان نميتوانستند كه از شب استفاده كنند، نه برق بود كه چشمان آدمي روشن به چراغهاي پرنورش شود و نه تلويزيون يا وسايل سرگرمكننده بود كه شب موقع خوبي براي پرداختن به آن باشد.
اما حالا ديگر كمتر خانوادهاي را ميتوان يافت كه به اصطلاح «سرشب بخوابند» خوب كه زود خواب باشند، ساعت 12 از تلويزيون دل ميكنند و به بستر ميروند، بچهها هم با تأكيد و اصرار خانواده عاقبت رضايت ميدهند كه ساعت يك، 2 و شايد هم بيشتر از جعبه جادويي و اينترنت و پيامنگاري با موبايل جدا شوند و بخوابند و معمولشان شده كه حوالي ساعت 10، 11 صبح بيدار شوند.
اما چنين برنامهاي براي خواب چه تأثيري ميتواند در اجتماع داشته باشد و به تناسب روي هر يك از سطوح سني چگونه اثر ميكند؟
سايت پزشكان بدون مرز به نقل از رويترز، از قول محققان مينويسد: نوجواناني كه دير رفتن به رختخواب را ترجيح ميدهند بيشتر از كساني كه سحرخيزي و شركت در فعاليتهاي تفريحي روزانه را دوست دارند دست به رفتارهاي ضداجتماعي ميزنند. دكتر اليزابت سوسمان از دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا ميگويد ترجيح دادن فعاليتهاي شبانه و تا دير وقت بيدار ماندن با مشكلات رفتاري مرتبط است و حتي در كودكاني كه هنوز به سن نوجواني نرسيدهاند مشهود است. دير خوابيدن باعث كمبود خواب ميشود اين امر به نوبه خود مشكلاتي نظير نداشتن كنترل رفتاري و اختلال توجه را در پي دارد كه با رفتارهاي ضداجتماعي و مصرف موادمخدر ارتباط دارد.
در مورد دختران ترجيح دادن فعاليتهاي شبانه با افزايش موارد رفتار پرخاشجويانه نسبت به همسالانشان مرتبط شناخته شد. پسراني كه ميزان بالاي هورمون كورتيزول آنها به مدت طولاني بالا است (كاهش كمتر سطح كورتيزول از زمان بيداري تا 4 بعدازظهر)، بيشتر از همسالانشان مشكلات رفتاري داشتند. چنين ارتباطي در دختران ديده نشد. بهطور طبيعي سطح هورمون استرس كورتيزول كه با ساعت شبانه روزي بدن مرتبط است در صبح هنگام و به محض بيدار شدن از خواب به اوج خود ميرسد و بعدازظهر و ساعات اوليه شب پايين ميآيد. در مطالعات قبلي ناهنجاري در ترشح اين هورمون همچنين با افسردگي باليني و رفتارهاي ضداجتماعي مرتبط شناخته شده است. طبق اظهارات والدين، پسراني كه در سنين پايينتري به بلوغ ميرسند بيشتر تمايل به انجام رفتارهاي قانونشكنانه و مشكلات رفتاري دارند. خود اين نوجوانان نيز علايم بيشتر اختلال رفتاري را گزارش كردند.
در مجموع
” املاً پيدا است كه بخشي از مسائل اجتماعي را به نوع و ميزان خواب افراد جامعه بايد نسبت داد همچنان كه خود مسائل مثبت و منفي اجتماعي در خواب مردم تأثير مستقيم دارد “
اين يافتهها بيانگر آن است كه والدين و مراقبان بايد نسبت به فعاليتهاي دير وقت كودكان و نوجوانانشان هشيار باشند. كنترل اين فعاليتها براي تضمين اينكه آنها به موقع ميخوابند و از خواب كافي براي عملكرد مناسب در مدرسه برخوردارند حائز اهميت است.
در همين زمينه صاحبنظران معتقدند بسياري از اختلالهاي خواب تهديد كننده حيات هستند، چه به صورت مستقيم، مانند: «اختلال بيخوابي كشنده خانوادگي» يا «آپنه خواب انسدادي هنگام خواب» و چه به صورت غيرمستقيم، مانند: «حوادث مرتبط با اختلالهاي خواب». هزينه غيرمستقيم حوادث ناشي از اختلالهاي خواب به تقريب 100 ميليون دلار در سال در آمريكا برآورد شده است. بنابراين اختلال خواب مشكلي جدي است كه نه فقط بر خانواده بلكه بر همكاران و اجتماع بهطور كل تأثير ميگذارد. مرگومير در ميان افرادي كه كمتر و بيشتر از حد طبيعي ميخوابند، افزايش مييابد. يك پيگيري 6ساله نشان داده است كه مرگومير مردان 30 ساله و بالاتر كه كمتر از 4 ساعت در شبانهروز ميخوابيدند 2/8 بار بيشتر از كساني بود كه 7ـ8 ساعت ميخوابيدند. از سويي ديگر مرگومير در مرداني كه بيش از 10 ساعت در شبانه روز ميخوابند، 1/8 بار بيشتر از مرداني است كه به ميزان طبيعي ميخوابند. طب اختلالهاي خواب به سرعت در حال تبديل شدن به يك رشته فوق تخصصي است.
در چنين شرايطي كاملاً پيدا است كه بخشي از مسائل اجتماعي را به نوع و ميزان خواب افراد جامعه بايد نسبت داد همچنان كه خود مسائل مثبت و منفي اجتماعي در خواب مردم تأثير مستقيم دارد.
در اين زمينه ظاهراً هنوز تحقيقات جامع و آكادميك مستقيمي صورت نگرفته است ولي ميتوان به صورت غيرمستقيم از تحقيقات مصداقي ديگري سود برد و به اصطلاح از حاشيه به متن هجوم آورد.
پزشكان و روانشناسان معمولاً بهترين زمان خواب را 7 تا 8 ساعت شب ميدانند و گزارش ميكنند كه خواب آرام و راحت با اين زمان و قبل از طلوع آفتاب استراحتي عميق به اعضا و جوارح خصوصاً مغز ميدهد و انسان در بهترين حالت براي آغاز كار و تلاش روزانه قرار ميگيرد. با اين وصف اگر الگوي فوق در مقياس وسيع جامعه بخواهد تغيير كند قطعاً در كل اجتماع اثر منفي از خود به جا ميگذارد.
اگر خوابآلودگي و تنبلي و كرختي و نداشتن خلاقيت در فرد متأثر از يك خواب بيبرنامه و بيموقع باشد لابد گسترده شدن آن در اجتماع، جامعه را تحت تأثير قرار خواهد داد.
اما بنظر ميرسد بازگرداندن اوقات خواب و بيداري بيشتر مردم به وضعيت پيشين بسيار مشكل بلكه نشدني باشد، چرا كه حتي صدا و سيما هم خواسته يا ناخواسته خود را با ذائقه جديد مردم در مورد زمان خواب و بيداري تطبيق داده است و اغلب برنامهها و سريالهاي پربيننده خود را تا حدود ساعت 12 شب كشانده است و سعي ميكند تا همة اوقات بيداري مردم را كه ممكن است با گزينههاي ديگر پر شود پوشش دهد.
با اين اوصاف يك مسأله ناچسب و احياناً مكروه خودنمايي ميكند و آن اينكه اگر مردم رفته رفته اوقات خواب خود را به ساعتهاي 12 تا يك بعد از نيمه شب عقب بردهاند و صبحها در حوالي 7 يا 8 آمادگي لازم براي كار و تلاش را بهصورت كامل دارا نيستند آيا اين آمادگي و شجاعت وجود دارد كه اوقات كاري ديرتر آغاز شود؟ آيا سازمانها و مراكز تصميمگير در اين زمينه مطالعاتي را آغاز كردهاند؟