بررسي ها نشان ميدهد كه يك كشور حتي با پيشرفتهاي اقتصادي و كسب ثروت نيز ـ به سبب مشكلات گوناگون برآمده از جمعيت انبوه ـ توانايي ارائه خدمات بهداشتي استاندارد را به شهروندان خود ندارد
پزشك به مرد بيمار ميگويد: «بچههايت براي پيشگيري از بيماري ارثي، بايد هر 3 ماه يكبار چكاپ شوند.»
بيمار ميگويد: «از كجا بياورم آقاي دكتر؟ ما يك خانواده 5 نفري هستيم!»
بيگمان اگر اين مرد، به جاي سه فرزند، يك فرزند داشت، به لحاظ بهداشت و درمان با مشكلات كمتري مواجه بود و بهتر ميتوانست فرزندش را سلامت نگه دارد.
نسبت مراقبت بهداشت و درمان در خانواده پرجمعيتي مانند نمونه بالا، قابل تعميم به يك كشور نيز هست. گماني نيست كه به ميزان افزايش جمعيت يك كشور، از كميت و نيز كيفيت مراقبتهاي بهداشتي و خدمات درماني كاسته ميشود؛ نمونههاي مثالي آن نيز كشورهاي پاكستان و هند است.
حتي رهبران چين در پيگيري يكسويه رشد اقتصادي كشور، توجه اندكي به بهداشت و سلامت همگاني شهروندان خود دارند، به گونهاي كه هماكنون در برخي قلمروها، وضع بهداشت مردم در آن كشور، بدتر از دوره «مائو» است. اينك با همه پيشرفت اقتصادي، شهروندان چيني چاقتر، بيمارتر و وضع بهداشت و سلامت آنان نسبت به بسياري از كشورهاي ديگر، پايينتر است.
بررسي بالا نشان ميدهد كه يك كشور حتي با پيشرفتهاي اقتصادي و كسب ثروت نيز ـ به سبب مشكلات گوناگون برآمده از جمعيت انبوه ـ توانايي ارائه خدمات بهداشتي استاندارد را به شهروندان خود ندارد.
جا كم، جمعيت زياد
به خود دروغ نگوييم. باور بياوريم كه انسان در وهله نخست، يك مصرفگراست. حتي انسانهاي كارآفرين و مولد و خلاق نيز، نخست به امكاناتي نياز دارنـد كه سپس ارزش افزوده ايجاد كنند؛ همه امكانات مانند نفت نيز در دل زمين و خودجوش نيست و مصرفشان توأم با زيانهاي جانبي است. حتي مصرف نفت نيز زيانهاي گريزناپذير و پيامدهاي ويژه خود را دارد.
در گذشته ميگفتند هيچكس در دنيا جا را بر ديگري تنگ نميكند، اما در دهكده جهاني امروز ديگر نميشود اين سخن را بر زبان آورد. چرا كه زادهشدن هر انسان بر روي يك نقطه از كره خاكي، بر زندگي انساني ديگر در آن سوي نقطه زمين، تأثير منفي ميگذارد و به سبب كمبود امكانات، نگرانيهايي با خود ميآورد.
نه از آن سبب كه از حق ديگري خواهد ربود، بلكه براي آن كه امكانات براي رفع نيازهايش، اندك است.
دكتر نعمت نيازيفر ـ استاد دانشگاه با گوشزد اين نكته كه اينك هر خانواده پيش از به دنيا آمدن فرزندش، نگران آينده اوست، ميگويد: زيرا هر انسان، دستكم، به 70 متر زمين براي سرپناه نياز دارد و به سهم خود فضاي آموزشي ميخواهد و مراقبتهاي پزشكياش بايد كامل باشد، بايد تحصيل كند و منابعي ميخواهد تا براي خويش، توليد درآمد كند.
او ميافزايد: فزوني جمعيت، واگوكننده اين واقعيت تلخ به ماست كه در اين دوره انفجار دادهها و اطلاعات نيز انسان امروز، كمتر راه و دره را از هم تشخيص ميدهد و زندگي را انگار با چشم بسته ميپيمايد.
وي ميافزايد: در دوره مدرن، پديده افزايش جمعيت و كنترل آن با مسائل اقتصادي، اجتماعي و سياسي و جهاني گره خورده است و بر برنامهريزي كشورها سايه مياندازد.
دانش نو به خوبي روشن ساخته است كه اينك به سبب فناوريهاي پيشرفته، نقش انسان در پيشرفت و توسعه، نه اين كه كمرنگ شده، بلكه فزوني جمعيت، سنگي سر راه هرگونه پيشرفت و توسعه انداخته است.
جهان ناآگاه
نخستين سبب رشد بالاي جمعيت در جهان سوم، برآمده از فقر و توسعه نيافتگيهاي فرهنگي و سياسي است.
جمعيت 46 كشور جهان از شمار آلــمان، ايتاليا، ژاپن و كره جنوبي رو به كاهش است؛ با اين حال، بر پايه ارزيابي «بخش جمعيت سازمان ملل»، جمعيت جهان در سال 2050 ميلادي از مرز 9 ميليارد نفر خواهد گذشت؛ و در اين ميان، بيشترين رشد ـ يعني رشد سه برابري ـ در كشورهاي جهان سوم و در حال پيشرفت رخ خواهد داد و از 9 ميليارد نفر جمعيت جهان، سهمي 7 ميلياردي را از آن خود خواهند كرد.
دكتر نعمت نيازيفر در اين مورد ميگويد: بيشترين رشد جمعيت كنوني جهان مربوط به 6 كشور چين، نيجريه، هند، پاكستان، بنگلادش و اندونزي است. بر پايه برآوردهاي جهاني، نزديك به 90 درصد مردم جهان در قلمروهاي فقير و كشورهاي جهان سوم زندگي ميكنند و تنها يك ميليارد از جمعيت كره زمين، در كشورهاي ثروتمند استقرار دارند.
وي ميافزايد: بر پايه پيشبينيها، جمعيت جهان تا 50 سال آينده به روند شتابان خود ادامه خواهد داد.
براي رسيدن به استانداردهاي بهداشتي در يك كشور، افزون بر قدرت مالي شهروندان، بايد به ازاي هر 1000 شهروند، يك پزشك وجود داشته باشد؛ درحالي كه از هماينك صدها ميليون نفر از مردم جهان از مراقبتهاي بهداشتي و خدمات مناسب درماني محرومند.
فريده گلستاني ـ نقاش نيز معتقد است: از انفجار جمعيت، در آينده مرزهاي كشورها درهم خواهد شد اين هنرمند خوشبين كه به گونهاي تخصصي تنها در مورد جمعيت، تابلو ميكشد و اينك با آمدن به كشور، قصد برپايي نمايشگاهي در اين مورد را دارد، ميافزايد: آمار نشانگر آن است كه در هر سال در كشورهاي جهان سوم، 80 ميليون بارداري ناخواسته رخ ميدهد، كه از سوي ديگر بيانگر نبود آموزشهاي بهداشتي، كمبود خدمات درماني و در دسترس نبودن ابزارهاي پيشگيرانه است.
مسأله اجتماعي خودمان
بيگمان، فزوني جمعيت، سنگ راه هرگونه توسعه انساني و اقتصادي و پيشرفت و تأمين اجتماعي است.
دكتر نعمت نيازيفر ـ استاد دانشگاه با بيان اين كه ايران در شمار كشورهايي است كه با رشد جمعيت روبهرو است، ميگويد: اگر جلوي روند كنوني رشد جمعيت به وسيله تنظيم خانواده گرفته نشود، در سال 1400 خورشيدي، جمعيت كشور از مرز 100 ميليون نفر خواهد گذشت؛ كه به روشني، تابلويي از سختي تأمين بهداشت، سلامت و درمان را به نمايش ميگذارد.
نيــازيفر با اشاره به كمبود امكانات ميافــزايد: باتوجه به اين كه بايد براي هر 250 نفر، يــك تخت بيمارستان وجود داشته باشد، اينك در كشور با كمبود تخت بيمارستان مواجهايم. جمعيت دانشآموزي كشور نيز رو به رشد است كه تأمين سلامت آنان را در قلمرو مكانهاي آموزشي، گوشزد ميكند.
از آنجا كه محور گزارش شما «نسبت ميان سلامت و جمعيت» است، بنابراين كار نداريم كه براي آموزش بهينه همين 19 ميليون نفر دانشآموز، بايد در هر 24 ساعت 16 مدرسه ساخته شود!
تنگناي بهداشت
زيانهاي برآمده از نبود بهداشت با سطح اقتصادي در ارتباط است.
لازمه تأمين بهداشت و درمان استاندارد، سرمايهگذاريهاي دولتي است كه در كشورهاي جهان سوم، كمتر يافت ميشود؛ و در اين ميان، بيشترين زيان متوجه گروههاي آسيبپذير جامعه و مستعدان بيماري، يعني مادران و كودكان است.
در اين مورد نظر دكتر نيازيفر را جويا ميشوم: بيگمان خانواده كم جمعيت، مشكلات بهداشتي كمتري دارد.
در وضع اقتصادي كنوني، شايد تامين سادهترين وسيله بهداشتي مانند يك صابون براي نان آور يك خانواده چندين نفري، سخت است.
ميپرسم: يك فرهنگ غني در اين مورد كارساز خواهد بود؟
نيازيفر پاسخ ميدهد: در امور بهداشت و سلامت، شايد وجود فرهنگ مترقي، لازم باشد ولي كافي نيست.
يك خانواده شايد به لحاظ فرهنگي، آگاهيهاي خوبي داشته باشد، ولي به سبب داشتن فرزندان زياد و درآمد كم، از توانايي تامين سلامت فرزندان برخوردار نباشد.
اين استاد دانشگاه معتقد است: هر فرد در دورههاي گوناگون زندگي خود، نيازمند بخشي از خدمات ويژه بهداشتي است.
نوجوانان، مردان و زنان پيش از ازدواج، زنان باردار، افرادي كه دچار بيماريهاي عفوني هستند، هر يك به مشاوره ويژه نياز دارند. بنابراين خدماترساني بهداشتي، همزمان سخت، هزينهبر و نيز پيچيده است.
به اعتقاد نيازيفر، آگاهي بهداشتي در زمان بارداري و دسترسي به بهترين روشهاي قانوني در پيشگيري از بارداري و همچنين شيوههاي درست نگهداري از نوزاد و نيز زايمان ايمن و مراقبتهاي بهداشتي پس از زايمان، از حقوق ابتدايي شهروندان است و اين در حالي است كه تنها تامين بهداشت يك فرزند كافي نيست، او هزار و يك نياز ديگر دارد كه بايد از سوي جامعه و خانواده رفع شود.
پيامدهاي تكرار
بارداري و زايمانهاي پياپي، سلامت مادر و كودك را به خطر مياندازد و تنها يك پيامد ناخوشايند تكرار بارداري و زايمان، بيماري عفوني و مرگ و مير كودكان و يا مادران است.
فريده گلستاني در اين مورد ميگويد: بيماريهاي كشنده در هر بارداري و يا زايمان در نبود مراقبتهاي ويژه بهداشتي در كمين مادران و كودكان نشسته است و با توجه به اين كه بسياري خانوادهها فاصله زماني مناسب ميان زاده شدن دو فرزند را در نظر ندارند، مادر و كودك در آستانه خطر بيشتري قرار ميگيرند.
او ميافزايد: هر سال بيش از نيم ميليون زن (99 درصد از جهان سوم و كشورهاي فقير) به سبب پيامدهاي بارداري و زايمانهاي غير بهداشتي و نيز 70 هزار زن به سبب انداختن غيربهداشتي جنين خود، جانشان را از دست ميدهند.
7 ميليون كودك در هر سال به سبب آن كه مادرانشان از نظر فيزيكي براي بارداري و زايمان، آمادگي نداشتهاند و يا از مراقبتهاي اين دوره برخوردار نبودهاند، ميميرند.
گلستاني سپس كمبود غذا را گوشزد ميكند: در كنار افزايش بيماريها، غول كمبود غذا همچنان تنوره ميكشد. گرچه از مرگ شيرخواران در اين دههها به سبب آموزشهاي لازم و تغذيه از شير مادر، به ميزان چشمگيري كاسته شده است، ولي هر سال، ميليونها كودك زير 5 سال به سبب گرسنگي ميميرند.
آيا ميشود؟
تنظيم خانواده ـ از پايههاي بنيادين برنامههاي جمعيتي ـ در چند دهه گذشته، دستآوردهاي چشمگيري داشته است؛ كه براي تامين بهداشت همگاني مردم هم كه شده باشد، بايد با جديت گذشته و دوباره پيگرفته شود، با توجه به اين كه همانجور كه گفته شد ـ گستره بهداشت، نه محدود به يك دوره از زندگي يك شهروند، بلكه بايد دوره كودكي و جواني و سالمندي شهروندان را نيز در بر ميگيرد تا كودكان سالم بمانند و مادر، ياري شود تا با مراقبتهاي خود، فرزند قدبلندتر و نيرومندتري بپرورد.
دكتر نيازيفر در اين باره معتقد است: خدمات بهداشتي مدرن در كشورهاي كمجمعيت ولي دارامند، از مرگ و مير مادران و نوزادان و معلوليت و ناتواني برآمده از بارداري ـ مانند افسردگي ـ جلوگيري ميكند.
با يك برنامه غذايي مناسب، اجازه سوتغذيه مادران و كودكان را نميدهد، با آموزش، مادران كمسن ـ زير18 سال ـ آنان را از بارداري زودرس، پرهيز ميدهد و ميكوشد مادران داراي سن بالا ـ بالاي 35 سال ـ براي جلوگيري از بيماري «داون» و ديگر بيماريهاي ارثي، از باردار شدن دوري جويند.
وي ميگويد: همانگونه كه در برشي از تاريخ، زيست و زندگي انسان به زادآوري (توليد مثل) بسته بود، امروز بقاي گونه انسان، به محدود كردن جمعيت بستگي دارد.برخي كشورها با كوچك نگهداشتن جمعيت خود، سبب آزادشدن منابعي ميشوند تا بتوانند آنها را در بهتر شدن قلمروهاي بهداشت و درمان، سرمايهگذاري كنند.
پيشرفت همهسويه جوامع انساني در گرو شيوههاي پيشگيرانه است. كنترل جمعيت با پيروي از برنامه تنظيم خانواده، از سوي زنان و مردان، تنها راه مبارزه پيامدهاي بد برآمده از افزايش بيرويه جمعيت است.
به گفته نيازيفر، بيماري انسان در پارهاي از روزهاي زندگي او، مانند مرگ گريزناپذير است، ولي ميتوان با امكانات درماني و بهداشتي ـ بر خلاف مرگ ـ بر آن چيره شد.
خانوادهها با فرزند كمتر، ميتوانند دانشآموزان به لحاظ جسمي، سالمتري داشته باشند. فراموش نكنيم كه در دوره چيرگي الكترونيك بسر ميبريم و جهان به شكل دهكده كوچكي ترسيم شده است؛ در چنين جهاني در ناآگاهي بسر بردن، توجيه بر نميدارد.
بـه باور اين استاد دانشگاه، كنترل جمعيت در چند دهه گذشته، نشان داد كه برنامهريزيهاي درست در اين زمينه، نه آن كه سال به سال بر هزينهها نميافزايد، بلكه به تدريج از هزينهها ميكاهد و ميتوان مازاد بودجه را در قلمرو خدمات درمان و بهداشت به كار گرفت.
فريده گلستاني نيز در اين مورد معتقد است: آرزوي انسان اين است كه محترم شمرده شود و احترام بگذارد، شاد باشد و همه چيز را آرام و زيبا ببيند، زمين را نيالايد و با همه در صلح به سر ببرد و از هواي پاك و تميز ـ كه در آن پديدهاي به نام آلايندهها نيست ـ تنفس كند، آب سالم بنوشد و در طبيعت بكر بگردد. كودكش را سالم و سير نگه دارد و برايش امكانات درمان و زيست خوب و تحصيل و كار فراهم كند؛ اما بايد توجه داشت كه برآوردن اين آرزوها، به افزايش كميت خدمات بهداشتي به كودكان و تمركز بر روي كيفيت برنامهريزيها نياز دارد.
او ميافزايد: ميانگين عمر زنان در برخي كشورها با سطح بهداشت بالا بيش از 80 سال است و معمولاًتا 8 سال بيش از مردان زندگي ميكنند، در حالي كه در برخي كشورهاي فقير ميانگين اميد به زندگي 50 تا 60 سال است. گاهي هم مواردي از طول عمر بالا در برخي از كشورهاي جهان سوم ديده ميشود كه لزوماً نشانگر سطح بالاي بهداشت در اين كشورها نيست.
مرجع : اطلاعات
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار