تیترآنلاین : انتشار این مقله الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
*** يکي از مسئولان کشور مدتي پيش، اين جملات هشداري را در سخنان خود به کار برد:« سالي 5 ميليون نفر از ايران به کشورهايي سفر ميکنند که مرکز فحشا است و اگر هر مسافر فقط هزار دلار در اين راه هزينه کند، ساليانه 5 ميليارد دلار هزينه ميشود. عمده کار آژانسها و تورهاي مسافرتي نيز با همين هدف است و روزنامهها تبليغ شان را ميکنند و مخابرات نيز براي آنها پيامک ميفرستد، حتي اين پيامکها براي خود من نيز آمده است.»
از اين ديدگاه، سفر به کشورهايي مانند ترکيه و دوبي و تايلند و ارمنستان، يک آسيب اجتماعي است که بايد خيلي زود براي آن راهکاري انديشيد. البته پيش از اين هم راه حلهايي مانند لغو پروازهاي داخلي به مقصد اين کشورها پيشنهاد و عملي شده، اما تاکنون نه تنها از حجم گردشگران نکاسته است، بلکه آمارهاي رسمي و غير رسمي، حکايت از نتايج معکوس دارد.
اشتياق ايرانيان به سفرهاي خارجي
به جز دليلي که اين مقام مسئول بيان کرده است چه دلايل ديگري ممکن است مردم را ترغيب کند تا به کشورهاي خارجي سفر کنند؟
محمود اماني- کارشناس ارشد جامعه شناسي ميگويد: پس از انقلاب اسلامي و جنگ ايران و عراق، تا حد زيادي از حجم گردشگران ايراني عازم خارج از کشور کاسته شد. نرخ پايين جهانگردي ايرانيان تقريباً تا دو دهه قبل ادامه يافت تا اين که ترکيه، کويت، دوبي و اخيراً قبرس، مالزي، ارمنستان و تايلند کم کم از سوي گردشگران ايراني، مورد شناسايي و تبليغ قرار گرفتند تا جايي كه اکنون ساليانه ميليونها ايراني به کشورهاي ياد شده مسافرت ميکنند.
ديدن تفاوتها
بسياري از محققان بر اين باورند که ديدن و تجربه کردن تفاوتها در سرزمينهاي تازه، از مهمترين انگيزههاي گردشگران و جهانگردان سرتاسر دنيا است، يعني کنجکاوي در زمينههاي اقتصاد، سياست، اجتماع، فرهنگ، ورزش، دين، زبان، جغرافيا، تکنولوژي و سفر، ارضا کننده حس کنجکاوي و نشان دهنده پويايي اجتماع انساني است. بسياري از ايرانيان هم مسافرت ميکنند تا ببينند در ديگر کشورها چه ميگذرد. منطقه جغرافيايي زندگي هر انساني، بعد از يک مدت براي او تکراري و غير جذاب ميشود و تنها با سفر ميشود رخوت را از زندگي دور کرد. هر چقدر سطح تفاوتهاي مبدا و مقصد زياد باشد، تقاضاي مسافرت به مقصد نيز بيشتر خواهد شد، مثلا بسياري از جوانان ما در طول عمرشان حيوانات عجيب و غريب جنوب شرق آسيا را نديدهاند و چه بهتر که در جواني و در قالب تورهاي تفريحي ارزان قيمت و شاد، آن را تجربه کنند.
هزينه و کيفيت سفرها
بسياري از اماکن تفريحي کشور، خدمات رفاهي نامناسبي را به مشتريان و گردشگران داخلي ارايه ميدهند. گردشگر ايراني ترجيح ميدهد پول خود را در جايي هزينه کند که هم احترام بيشتري ببيند و هم خدمات خوبي در قبال هزينههايش دريافت کند. شما باشيد کدام را انتخاب ميکنيد، رفتن به يكي از شهرهاي شمالي كشور با هزينههاي سرسام آور و ديدن مناظر تکراري يا رفتن به ترکيه و ارمنستان با بودجه کمتر و خدمات بهتر و احترام بيشتر؟
پس از وضع قانون هدفمندي يارانهها و گرانيهاي اخير نيز سفر رفتن در ايران بسيار پرهزينه شده است. در بسياري از کشورهايي که ميزبان گردشگران ايراني هستند، به راحتي و با هزينهاي کمتر از ايران ميتوان وعدههاي غذايي متنوع و ارزان و مناسب تهيه کرد. حتما همه ما برخي مواقع که نزديکانمان از سفر به ترکيه برمي گردند و از قيمت کالاهايشان ميپرسيم، از ارزاني و مناسب بودن قيمتها نسبت به ايران شگفت زده ميشويم.
در رستورانهاي مالزي با قيمتهاي بسيار مناسب ميتوان خوراکهاي همه ملل جهان را تجربه کرد. اينها دلايل قانع کنندهاي براي ايرانيان است تا براي چند روز هم که شده سري به کشورهاي همسايه بزنند و از اوقات فراغت خود با آرامش بيشتر لذت ببرند. در برخي از مناطق توريستي ايران، برخورد بد خدمه سوييتها، فروشگاهها و هتلها با گردشگران غير قابل باور است. براي برخي فروشندگان در استانهاي توريستي، مسافر يعني فرصتي براي چپاول که نبايد آن را از دست داد!
کيفيت برخي رستورانهاي بين جادهاي ايران، در شأن کشوري با فرهنگ ديرينه ما نيست. وضع بسيار بد بهداشت قهوه خانهها و مسافرخانهها در شهرهاي توريستي ايران، رغبت براي سفر را کاهش ميدهد( البته اين مطالب در مورد همه مکانهاي ياد شده مصداق ندارد).
مقايسه گردشگري در ايران و ترکيه
درددل يکي از کاربران اينترنتي در بحث راجع به گردشگري، تاييدي است بر حرفهاي آقاي اماني. او با مقايسه وضعيت ايران و ترکيه در جذب توريست ميگويد: چندسالي در ترکيه بودهام. مشکل ما چند چيز است: عدم نظارت و قيمتگذاريهاي صحيح بر اساس امکانات و قيمتهاي واقعي، عدم نظم و انضباط و صداقت در هتلداري، نبود امکانات ساده مثل نمازخانه، دستشوييهاي بينراه، محلهاي اطراق و چادر زدنهاي مناسب، قيمتهاي سرگردنهاي اغلب رستورانها و حتي بعضاً خود شهرهاي توريستي، نبود پارکينگ و راههاي مناسب، عدم رعايت اصول گردشگري و فرهنگ سازي در اين زمينه،همه اينها دست به دست هم ميدهد تا صنعت گردشگري وضع نامطلوبي داشته باشد. در ترکيه اکثر مساجد در بسياري از ساعات روز بازند، در حالي که در ايران اکثر مساجد فقط يک ساعت مانده به اذان و بعد از آن باز هستند. در ترکيه وسعت مساجد خيلي زياد نيست، ولي در نزديکي هر پمپبنزين يا رستوران ساده و تميزي، يک مسجد زيبا و کوچک با فرش زيبا، لوستر و امکان ساده وضو ساختن وجود دارد. در اکثر شهرهاي ترکيه، قيمتها مشخص و منطقي است، نه آنکه مثلاً يک چلوخورشت قيمه يا قورمهسبزي در محلههايي از تهران 1500 تا 2500 تومان باشد، ولي در شهرهاي شمالي، کمتر از 4000 تومان پيدا نشود.
در ايران، بليت وسايل نقليه عمومي مثل اتوبوس، قطار و هواپيما به سختي يا با پارتي بازي تهيه ميشود. در ترکيه ميتوان شب تلفني بليت هواپيما را رزرو كرد و فردا هنگام ورود به سالن ترانزيت، آن را تحويل گرفت. در حالي که اينجا چنين نيست، در نهايت هم پروازها يا کنسل ميشوند يا تأخير دارند. از وضعيت قطارها، اتوبوسها، هتلها و ستارههاي بيمصرفشان هم چيزي نگوييم بهتر است!
ديپلماسي عمومي توريستها!
البته يکي ديگر از کاربرها، به مزاياي گردشگري ايرانيان در دنيا اشاره ميکند: سفر ايرانيها و ايجاد پيوندهاي فرهنگي و اقتصادي با ديگر كشورها خيلي خوب است. به نظر من بايد توريستهاي ايراني را به مصر و کشورهاي ديگر هم سرازير کرد. در نبود هرگونه استراتژي فرهنگي براي مراوده با ساير کشورها، باز هم مثل هميشه اين مردم عادي هستند که بايد اين بار در قالب گردشگر، بار دولت در ديپلماسي عمومي را به دوش بکشند. تاريخ نشان داده است كه مردم بدون بروکراسي و ملاحظات دولتي خيلي هم بهتر عمل کردهاند!
کاريابي و تجارت چمداني
آقاي محمود امــــــاني جامعه شناس، با شرح دلايل سفر ايرانيان به کشورهاي خارجي ميگويد: پس از جنگ، جوانان زيادي نه براي تفريح، بلکه براي کسب درآمد و پيداکردن فرصتهاي شغلي به کشورهاي دور و نزديک سفر کردند. اين گروه از گردشگران با دلايل اقتصادي، جزو پيشگامان جهانگردان ايراني پس از انقلاب محسوب ميشوند. آنها با بازخوردي که از مسافرتهاي تجاري خود در ميان اقوام و آشنايان ارايه دادند، موجب شدند افراد بسياري از طبقه متوسط ايران هم تهييج شوند تا موقعيتي مشابه را تجربه کنند. ترکيه، تايلند، دوبي و مالزي سرزمينهاي رويايي تاجران چمداني ايران هستند، سفر با هزينه اندک توام با کسب درآمد که گاه علاوه بر تامين هزينه سفر، ميتواند سود هم به همراه داشته باشد.
تفريح، فرار از مشکلات و خوشگذراني!
کمبود اماکن تفريحي و نداشتن ظرفيتهاي تفريحي لازم براي ارضاي حس بلندپروازي برخي از جوانان ايراني، به عامل مهمي در برنامه ريزي سفر به کشورهايي چون ترکيه تبديل شده است.
در سالهاي اخير و در کشورهاي همجوار، برگزاري انواع جشنوارهها، مسابقات جذاب ورزشي، رقص، آواز و آشپزي که در ايران امکان اجرا ندارند، ولي طرفداراني دارند، به جاذبههاي گردشگري مورد علاقه گروهي از ايرانيان تبديل شده است. ارمنستان، ترکيه، مالزي و دوبي چند سالي است که ميزبان خوانندگان لس آنجلسي فارسي زبان هستند. تا چند سال پيش، رفتن به آمريکا و اروپا براي حضور در کنسرت اين خوانندگان که در ايران مجاز به خواندن نيستند، براي بسياري از ايرانيان غير قابل تصور بود. اما از چند سال گذشته عدهاي با سفر به کشورهاي يادشده، در اين کنسرتها شرکت ميکنند. از سوي شبکههاي ماهوارهاي فارسي زبان نيز براي کسب درآمد و جلب بيشتر بيننده، انواع مسابقات رقص و آواز برگزار ميشود. همه اين برنامهها، روحيه شاد نوجوانان و جوانان ايراني را هدف گرفتهاند و شادي، زماني که با هيجان جمعي و در ميان دوستان و همسالان صورت پذيرد، براي بسياري از جوانان فريبنده و دلچسب است و انگيزه مسافرت را بالا ميبرد.
برخي از جوانان ترجيح ميدهند به سفر بروند تا براي مدتي هر چند کوتاه، مشکلاتشان را فراموش کنند و از مسايل فردي و اجتماعي رها شوند. چنين سفرهايي بيشتر در کشورهايي صورت ميگيرد که همبستگيهاي اجتماعي از شدت مناسبي برخوردار نيست.
جذابيت و شهرسازيهاي مدرن
شايد از زبان برخي هموطنان تازه از سفر مالزي برگشته شنيده باشيد که خيابانها و ساختمانها و راهها و سواحل و فروشگاههاي مالزي چنين است و چنان است. در مورد ترکيه، زيبايي استانبول و آنکارا و در مورد سنگاپور، شهرسازيهاي مدرن اين کشور دليلي مهم براي ايرانياني است که از ديدن ميادين و شهرهاي فرسوده ايران خسته شده اند.
سفر به شهرهايي که در شب همچون بهشت به نظر ميرسند، ميتواند براي خيليها جذاب باشد.
مغازه گردي
بهبود سطح رفاه ايرانيان در ساليان اخير و علاقه ذاتي آنها ( بيشتر بانوان! ) به خريد، سبب شده است برخي کشورهاي دور و نزديک به ايران، با فروشگاههاي بين المللي زنجيرهاي و قيمتهاي مناسب، مسافران ايراني را به سوي خود جلب کنند.
تبليغات ماهوارهاي هر روز آکنده از برنامههاي فروشگاههاي لوکس و البته ارزان قيمت در دوبي، ترکــــيه، مالزي و ارمنستان است، از شير مرغ تا جان آدميزاد!
تجمل گرايي و کسب منزلت اجتماعي
حقيقت ديگري در سفرهاي خارجي ايرانيان و عمدتاً قشر جوان کشورمان نهفته است که کمتر در مورد آن بحث شده است. در ميان کساني که به سفرهاي تفريحي خارجي ميروند، کم نيستند کساني که وضع مالي مناسبي ندارند، اما به سفر ميروند تا به اصطلاح حيثيت اجتماعي شان را نزد دوستان و آشنايان خود ارتقا دهند!( در زبان عاميانه کلاس بگذارند و پز بدهند که به فلان کشور رفته اند!).
از سوي ديگر، تجمل گرايي و مصرف گرايي رخنه کرده در فرهنگ اصيل ايراني، در ساليان اخير سبب شده است تا اين مسافرتها براي بعضيها راهي براي پول خرج کردن در سواحل ترکيه، شهربازي و باغ وحشها و فروشگاههاي مالزي و سواحل دوبي و خيابانها و کنسرتهاي ارمنستان باشد. به اين ترتيب، آنها اصطلاحاً از قافله فخرفروشي دوستان و آشنايان عقب نميمانند.
جواني که هر هفته از خوشگذرانيها و سفرنامههاي شبيه هزار و يک شب دوستانش ميشنود، به احتمال زياد، فارغ از هر وضع اقتصادي که دارد، انگيزههاي لازم را براي سفر به يکي از کشورهاي همسايه، کسب ميکند.
تبليغات رسانههاي داخلي و خارجي
آگهي سفر به ارمنستان و ترکيه با اقساط بلند مدت و وام را، اين روزها همه جا ميشود ديد. صفحه نيازمنديهاي روزنامهها سرشار از تبليغات آژانسهاي مسافرتي با تبليغاتي در مورد تورهاي ارزان قيمت به اين کشورها است.
حجم گسترده اين تبليغات بسياري از جوانان را وسوسه ميکند تا براي يک بار هم که شده، دنيا و مکانهايي را تجربه کنند که تصاوير و عکسهاي زيبايشان با قيمتهاي مناسب و فريبنده و البته کم و بيش واقعي، چشمها و احساسشان را هدف گرفته است!
عدم نياز به ويزا
يکي از دلايل اصلي سفر ايرانيان به كشورهاي ترکيه، مالزي و ارمنستان، عدم نياز به ويزا يا سهل الوصول بودن تهيه مدارک لازم براي سفر به اين كشورها است. در مورد ارمنستان و ترکيه وضع بسيار شبيه سفر از يک شهر ايران به شهر ديگر است. حمايت دولتهاي کشورهاي يادشده از صنعت توريسم کشورشان و ارزانتر کردن هزينههاي سفر، از نقاط قوت سفر آسان به اين مناطق به شمار ميرود.
فرهنگ مشترک
شباهتها و پيشينه فرهنگي مشترک ايران با كشورهايي نظير ترکيه و ارمنستان و وجود مهاجران زياد ايراني در دوبي، سبب شده است ايرانيان هنگام سفر به اين کشورها احساس تنهايي و غربت نداشته باشند. فراموش نکنيم اين کشورها در گذشته نه چندان دور تحت نفوذ فرهنگ پارسي زبان و ايراني بوده اند.
شباهتهاي فرهنگي، انگيزههاي لازم براي بخشي از گردشگران ايراني است که علاقهاي به سفر به کشورهاي دوردست با تفاوتهاي فرهنگي و اجتماعي زياد را ندارند.با تمامي اين حرفها،گردشگران ايراني عازم به کشورهاي خارجي را بايد تهديد حساب کرد يا فرصت؟
محمود امانــــي- استاد جامعه شناسي، ميگويد: پرسش شما داراي پاسخي دوپهلو است، هم بله و هم خير! گردشگران هموطن ميتوانند سفيران فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سرمايههاي اجتماعي- ملي مناسبي براي جذب گردشگر از کشورهاي ديگر باشند و به تقويت جايگاه هويت ايراني در جهان کمک کنند و از سوي ديگر به عنوان تهديدهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، با سفر به مناطق توريستي خوش نام و بدنام دنيا، به محض برگشتن به ايران، ممکن است به مروجان فرهنگ ابتذال تبديل شوند. آنها در تحريک سايرين به سفرهاي مشابه نقش بسزايي ايفا ميکنند و ناآگاهانه و آگاهانه موجبات هجوم فرهنگي به فرهنگ غني ايران را فراهم ميکنند.
خروج هزاران ايراني از کشور و صرف هزينههاي آن چناني در سواحل ترکيه و تايلند و کنسرتهاي ارمنستان و سواحل قبرس، ساليانه ميليونها دلار ارز از کشور خارج ميکند که ضربه بزرگي به اقتصاد کشورمان وارد ميسازد.
از سوي ديگر، در سالهاي اخير رفتارهاي ناهنجار و بعضاً غيرقانوني برخي گردشگران، مثل بي حجابيهاي افراطي، مستي در خيابانها، حمل و قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و موارد اين چنيني سبب شده است تا به هويت ملي ما آسيب جدي وارد شود و ايرانيان گردشگر از سوي کشورهاي ميزبان، به چشم افرادي بزهکار ديده شوند.
اين بدون شک براي کشورمان معضل اجتماعي بزرگي است که هزينههاي زيادي را هم در سطوح فردي و هم در سطوح اجتماعي، ميتواند به همراه داشته باشد.
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
_setareh
۱۳۹۱-۰۷-۰۴ ۱۰:۲۵:۲۵
صحبت هاتون خيلي جالب بود. نظري نميدم ولي تشكر ميكنم. ممنون (7432)