بعد از جامجهاني 2006، 3 مربي ايراني هدايت تيم ملي را برعهده گرفتند اما مشكل حل نشد بعد از آن مربي خارجي آمد ولي باز هم مشكل حل نشد، چراكه مشكل درفرد نيست، مشكل در مجموعه است
تاريخ انتشار: يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۳۷
بعداز آن که تیم ملی نتوانست با سرمربیگری افشین قطبی نتایج قابل قبولی در رقابتهای جام ملت های آسیا کسب کند مدیران فدراسیون فوتبال تصمیم گرفتند با صرف هزینه میلیاردی کارلوش کرش که در فوتبال امروز جهان شناخته شده است را جذب کنند. اما بعد از گذشته یک سال ونیم از آمدن این مربی به فوتبال کشورمان، تیم ملی نه خوب بازی می کند ونه خوب نتیجه می گیرد وهمین موضوع باعث شده حتی کسانی که زمانی از حضور این مربی در کشورمان دفاع می کردند از نحوه عملکردش انتقادکرده یا در برابر انتقاداتی که از او میشود، روزه سکوت بگیرند. ملی پوشان در آخرین بازی خودکه سومين ديدار تیم ملی از مرحله مقدماتي جامجهاني 2014 برزيل محسوب می شد مقابل لبنان با نتيجه 1 بر صفر شكست خورند. اين نتيجه در حالي رقم خورد كه هيچكس انتظار آن را نداشت. پس از اين مسابقه بحث بركناري كارلوس كرش در راس اخبار ورزشي كشور قرار گرفت. موضوعي كه از سوي مسئولان فدراسيون فوتبال تكذيب شد. در همين ارتباط و مسايل پيرامون فوتبال كشور با امير حاجرضايي یکی از افراد صاحب نظر در فوتبالمان گفتوگويي را انجام داديم كه از نظرتان ميگذرد. آقاي حاج رضايي بعد ازشكست تيم ملي مقابل لبنان، بحث بركناري كارلوس كرش به گوش ميرسد؟ در شرايط فعلي كرش بايد بماند و به كارش ادامه دهد و فدراسيون فوتبال هم امور را در مسير بهتري پيش ببرد و زمينههاي لازم را براي موفقيت تيم ملي مهيا كند. بسياري كرش را با ولاسكو در واليبال مقايسه ميكنند كه همزمان وارد كشورمان شدند، اما ولاسكو توانسته نتايج خوبي را با تيم ملي واليبال بگيرد؟ من بهطور كلي با اين قبيل مقايسه ها مخالف هستم، چراكه شرايط به مرور زمان تغيير ميكند. حتي شايد مسايلي كه در زمان بازيگري ما بود براي نسل كنوني نباشد. اين تغييرات در تمام دنيا هم وجود دارد. در اين بين تغيير رويه، كاري فقط مختص به تغيير سرمربي نيست وعوامل زيادي درآن دخيل هستند كه يكي از آنها بحث مربي می باشد. اما اين مباحث درحال حاضر درفوتبال كشورمان مطرح ميشود و همگان انتظار دارند تيم ملي فوتبال كشورمان به جامجهاني 2014 برزيل صعود كند؟ فوتبال درگيريهاي متعددي دارد و تا زماني كه كارهاي زيربنايي و پايهاي صورت نگيرد، نميتوان ادعا كرد درفوتبال حرفي براي گفتن داريم. حتي اگر به جامجهاني 2014 برزيل هم صعود كنيم. چطور اين صحبت را مطرح ميكنيد؟ ما 3 بار به جامجهاني رفتيم. درجامجهاني 2006 حضور داشتيم اما بعد از آن دچار افت شديم. جامجهاني 2010 نرفتيم؛ تغييري در رويه فوتبال ايجاد نشد. الان هم اين روند ادامه دارد. بعد از جامجهاني 2006، 3 مربي ايراني هدايت تيم ملي را برعهده گرفتند اما مشكل حل نشد. بعد از آن مربي خارجي آمد ولي باز هم مشكل حل نشد، چراكه مشكل درفرد نيست، مشكل در مجموعه است كه بايد نگاه دقيقي به آن باشد كه متاسفانه نگاه کارشناسی روي مسايل پيرامون فوتبال وجود ندارد. معتقدم ساختار فوتبال ایران معیوب است. به هرحال بسيار ازكارشناسان در شرايط كنوني، انتقاداتي به عملكرد كارلوس كرش وارد ميدانند؟ مربي فوتبال قابل انتقاد است و نقد مربي تيم ملي هم ممکن است. اما اينكه بخواهيم فقط مربي را مقصر بدانيم، صحيح نيست. ما سالها ميبازيم، چه در رده بزرگسالان، چه ردههاي پايينتر و چه در رده باشگاهي، ما اصولا به باختن عادت كردهايم. ناكاميهايي كه همچنان ادامه دارد؟ مديران فدراسيون فوتبال انگليس بعد از ناكاميهايي كه داشتند، در سال 2008 دو مربي خارجي به نامهاي اريكسون سوئيسي و بعد از آن كاپلو ايتاليايي را بهعنوان سرمربي تيم ملي كشورشان انتخاب كردند و حالا دوباره روي هابسون، مربي بومي را براي سرمربيگري تيم ملي انگليس انتخاب كردند. درحالي که تيم ملي انگليس، 46 سال است در ميادين قارهاي و جهاني نتوانسته عنواني را كسب كند. دقيقا از سال 1966 تا حالا، اما نكتهاي كه بسيار حائز اهميت است اينكه اركان فوتبال انگليس ثابت مانده و همچون سابق به كارشان ادامه ميدهند، چون فوتبال اين كشور در رده باشگاهي در سطح اروپا، افتخارات بسياري به دست ميآورد. جذابيتهايي هم دارد كه مردم از ديدن آن لذت ميبرند. اما در تيم ملي موفق نبودهاند؟ آنها بررسي ميكنند که چرا درتيم ملي ناكام بودند و در تحقيقاتي که انجام دادهاند، متوجه ميشوند 61 درصد از بازيكناني كه در ليگ برتر انگلس و همچنين دستههاي پايينتر اين كشور بازي ميكنند، غيرانگليسي هستند. يعني سرمربي انگليس از 39 درصد بازيكنان شاغل در انگليس بايد براي تيم ملي استفاده كند. يكي از دلايل اين است. اما با تمامي اين تفاصيل هيچگاه در اركان مهم فوتبال اين كشور تزلزل نميبينيم. منچستريونايتد پردرآمدترين باشگاه دنيا است. كشش تماشاگران به استاديوم، همچنان پرشور وجود دارد اما در ايران اين مسايل وجود ندارد. اما اگردولت دست حمايتي خود را ازسر باشگاه ها بردارد، ما ديگرهيچ ليگي نخواهيم داشت. بنابراين به اين تكيهگاهی كه متکی شدهايم مبناي علمي ندارد و يك تكیه گاه نا متعادلی است كه با وزش يك نسيم به لرزه ميافتد. اصلا پايه و اركاني وجود ندارد كه بخواهيم ساخت و سازي كنيم. به مانند زمين بايري است كه هنوز ساختماني درآن نساختيم، اما به فكراتاق كنفرانس، اتاق تجارتي و اين قبيل تزیینات درآن هستيم. در كل نگاه شما به مقوله فوتبال كلي است؟ اينكه فقط بخواهيم در مورد كارمربي در تيم ملي دقيق شويم، تنها راهكارحل مشكلات نيست. بياييم كلان و فراترازاين مسايل، به مشكلات فوتبال نگاه و بررسي كنيم. 12 سال از هزاره سوم ميگذرد، بينديشيم آيا ما نسبت به گذشته بهتر بودهايم. درمسابقه ما مقابل لبنان، يكي از شمارههاي پيراهن بازيكن تيم ملي را با چسب، چسبانده بودند. به واقع نميدانم چه بگويم در بازيهاي مقدماتي جامجهاني بايد بازيكن تيم ملي مشكل شماره پيراهن داشته باشد؟ كجاي دنيا اينگونه است؟ اين مثال را زدم به خاطر اينكه بهطورمصداقي گفته باشم. ميخواهم بگويم ما چيزي نكاشتيم كه حالا بخواهيم درو كنيم و فقط حرف، حرف و حرف بود. البته نه اينكه من بخواهيم باخت مقابل لبنان را فاجعه قلمداد كنم. درهمه جاي دنيا مشابه چنين اتفاقاتي حتي براي تيمهاي قدرتمند جهان ميافتد. اما چون استحكام از پايه درآن كشورها وجود دارد، خيلي سريع درمسير قرارميگيرند. اما ما در مسير نيستيم، ما... بماند... امروز با توجه به شرایط سکوت جایز نیست ! ما اگربه جامجهاني برزيل هم برويم، كما اينكه تاكنون 3 دوره به جامجهاني رفتيم، چه درسي آموختيم؟ حضور در جامجهاني خوب است، اعتبار دارد، بازيكنان ديده ميشوند و خيلي چيزهاي ديگر... اما ساختار فوتبال كشور چه ميشود. همواره اين مسايل در فوتبال كشور بوده و بعد از مدتي هم غبار فراموشي روي آن پاشيده ميشود. آقايان هم ميروند و فوتبال همينطور ميماند و هيچكس هم جوابگو نيست. بازهم تاكيد ميكنم، شما بهطوركلي صحبت ميكنيد اما در روزهاي اخير بسياري از كارشناسان به صورت مصداقي به ضعفهاي تيم ملي ميپردازند. از جمله به ميانگين سني بالاي بازيكنان! شما اين موضوع را چطور ارزيابي ميكنيد؟ اينها در جاي خودش مورد قبول است و به حوزه فني برميگردد كه در آن حوزه نيز بايد نكات تاريك را مورد بررسي قرار داد. از جمله اينكه ميانگين سني بازيكنان بالاست، يا بازيكني كه در تيم باشگاهياش نيمكتنشين بود، چگونه در تيم ملي فيكس است؟ يا اينكه چرا ما گلهاي يكشكل ميخوريم؟ اما من مشكلم با سرچشمه است. تازه اينها سواي دغدغههاي فرهنگي جاري بر فوتبال كشور است. بهتر است اين بحث را رهايش كنيم. آنقدر مطلب و حرف وجود دارد. به هر حال شما صاحبنظران بايد ديدگاههاي خود را بيان كنيد و با سكوت مشکلی حل نميشود؟ من معلم هستم و حرفم را خواهم گفت. قدرت من در كلام است و در اين زمينه تمام تلاشم را ميكنم تا در هرمقطعي كه لازم است اظهارنظر كنم. اما قدرت تصميمگيري ندارم. قدرت انجام كارهاي اجرايي ندارم. فقط بهعنوان يك معلم، ديدگاهم را بيان ميكنم. انشاءالله اين ديدگاه به درد بخورد. اما بنده خودم با سكوت موافق نيستم، ولي يك زماني حرفها ديگركليشهاي ونخنما ميشود. حرفها هم وقتي به طورمدام تكرار شود،ديگراهميت خود را از دست ميدهد. به همين دليل هم گاهی كمتر در رسانهها صحبت ميكنم. با تمامي اين تفاصيل، دقيقا 29 روز ديگر تا مسابقه ما با تيم كرهجنوبي باقي مانده است. به نظر شما در برهه كنوني چه تصميماتي ميتواند براي تيم ملي راهگشا باشد تا انشاءالله حضور قدرتمندي مقابل حريف سرسختي مانند كرهجنوبي داشته باشيم؟ منظور شما درمان كوتاه مدت براي اين مقطع است، به نظرمن در فاصله يك ماه مانده به مسابقه برابركره، انقلابي رخ نمی دهد. آقاي كرش بايد همچنان به كارش ادامه دهد و تعويض او به هيچوجه عقلاني نيست و با هيچ منطقي هم سازگار نيست. اما در گذشته در فدراسيون فوتبال جلساتي برگزار ميشد با عنوان كميته بحران، خرد جمعي، كميته فني كه البته اينها همگي براي پيشبرد كار مديران بود كه بعدها بگويند ديديد ما از بزرگان هم دعوت كرديم و نظراتشان را هم خواستيم ولي جواب نداد. با اين همه در برهه كنوني تيم ملي بايد از طريق چهرههاي نامدار فوتبال كشور مورد آناليز قرار بگيرد و مشاورههاي لازم به كادرفني تيم ملي ارايه شود، چراكه مردم هنوز اميدشان را براي صعود تيم ملي به جامجهاني از دست ندادهاند. 15 امتياز باقي مانده كه اگر بتوانيم 9-8 امتياز جمع كنيم به جامجهاني صعود خواهيم كرد. انشاءالله اين راهكار را انجام دهند و به جامجهاني برسند.