مستند ظهور بسيار نزديك است نتيجه بسيار طبيعي آشفته بازار امروز است
بطلان اين نظريه را گسترش خرافات و انحرافات در سالهاي اخير،كه نتيجه بيعملي اهل علم و اهل فكر و انجام وظيفه نكردن مسئولان در برابر كج انديشيها و كژراهه هاست به اثبات رسانده است
به روش مرسوم در اين سالها، وقتي سي. دي "ظهور بسيار نزديك است" در سطح گسترده توزيع شد و سروصدا به راه انداخت، مخالفتها و انتقادها شروع شد و اظهارنظرها هم بالا گرفت. يكي گفت از مصاديق كذب است، ديگري گفت مستندات آن ضعيف است، سومي گفت با هدف جلب آراء در انتخابات ساخته شده، چهارمي گفت دستگاه قضائي بايد با تهيه كنندگان آن برخورد كند و...
در اين ميان، هيچكس نگفت در جامعه انقلابي ايران كه 32 سال است از وجود نظام حكومتي جمهوري اسلامي كه از تعاليم مترقي اسلام ناب محمدي برخوردار است و در ميان مردمي كه از سرچشمه زلال مكتب اهل بيت عليهم السلام سيراب ميشوند، چرا در چنين جامعهاي افرادي به خود اجازه ميدهند مرتكب چنين اقدام خلافي شوند و چرا بخش عمدهاي از مردم نيز پذيراي اين قبيل مطالب سطحي و سخيف ميشوند؟
عدهاي معتقدند پشت اين ماجرا دستهاي سياسي مرموزي وجود دارند كه با سرگرم كردن مردم درصدد تحقق اهداف خود و تأمين منافع باندي و گروهي خود هستند. عدهاي نيز به همين دليل يا دلايل ديگر، تأكيد ميكنند اصولاً بايد به چنين پديدههائي بياعتنائي كرد و از باب "الباطل
” وقتي در سال 1384 كتابي با نام "دهه 80 دهه ظهور" در 3000 نسخه به چاپ رسيد و همين مضامين انطباقي سي. دي "ظهور نزديك است" را منتشر كرد، چرا علماي ما سكوت كردند؟ چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ما جلوي توزيع آنرا نگرفت و حتي به آن مجوز چاپ داد؟ “
يموت بترك ذكره" بهترين راه براي مقابله با اين قبيل اباطيل به فراموشي سپردن آنهاست.
بطلان اين نظريه را گسترش خرافات و انحرافات در سالهاي اخير،كه نتيجه بيعملي اهل علم و اهل فكر و انجام وظيفه نكردن مسئولان در برابر كج انديشيها و كژراهه هاست به اثبات رسانده است. اينجا جاي تمسك به قاعده صحيح "الباطل يموت بترك ذكره" نيست. در عصر ما خرافات و انحرافات و خواب و خيال و رمالي و شيطان پرستي و عرفانهاي كاذب و جادو جنبل، از برنامه ريزي، امكانات، سرمايهگذاري و حمايتهاي رسانهاي برخوردار است و همه كساني كه نظام جمهوري اسلامي و افكار انقلابي و آرمانهاي ناب امام خميني را مزاحم خود براي استعمار و استثمار و استحمار مردم ميدانند و ديكتاتوري و خودكامگي و تاخت و تازهاي استبدادي خود را در برابر قامت بلند و استوار و بالنده نظام بر آمده از افكار و آرمانهاي امام خميني در خطر ميبينند، دست به دست همديگر دادهاند تا با ترويج اباطيلي كه به ذهن شيطاني شان ميرسد به جنگ اين نظام بيايند و با كنار زدن آن، راه را براي يكه تازيهاي خود هموار نمايند.
آنها خوب ميدانند كه با اعلام آشكار جنگ عليه نظام جمهوري اسلامي هرگز به اهداف خود نخواهند رسيد، به همين دليل حتي خود را فدائي اين نظامها جا ميزنند ولي در عرصه فرهنگي پايههاي فكري انقلاب و آرمانهاي امام خميني را مورد حمله قرار ميدهند و طبيعي است كه در اين جنگ خاموش به پيشرويهائي هم نائل ميشوند. در جنگ نرم، كسي به شما آشكارا اعلان جنگ نميكند ولي به جاي توپخانه نظامي، با توپخانه فكري افكار و عقايد صحيح شما را زير آتش ميگيرد
” عدهاي از مداحان جامعه ما هم با همين خواب و خيالها سر مردم را گرم و بازار خود را شلوغ ميكنند و افراط كاريهاي آنها حتي داد مداحان واقعي و سابقهدار را نيز در آورده است. “
و شما بدون آنكه صداي شليك حتي يك گلوله را بشنويد، از درون تهي ميشويد. در اين كارزار سراسر حيله و در اين جنگ خاموش اگر دير بجنبيد، مغزها را از دست خواهيد داد و هنگامي كه مغزها از دست بروند ديگر هزاران پادگان و هواپيما و توپ و تانك و موشك و ساير تجهيزات جنگي را چه سود؟
بر آن نيستيم كه بگوئيم دست اندركاران و مباشران صف اول اين جنگ خاموش قصد خيانت دارند و يا مأموران دشمن هستند. چه بسا اينان با نيت پاك و اخلاص كامل وارد اين عرصه ميشوند و هدفي جز خدمت ندارند، لكن نقش اصلي را ديگران بازي ميكنند. چرا تعارف كنيم و اين واقعيت تلخ را نيز اضافه نكنيم كه ما نيز در اين جنگ نرم و خاموش به دشمنان با سكوت و بيتفاوتي و بيعملي و حتي احياناً با رضايت خاطرمان كمك كرده ايم؟ وقتي در سال 1384 كتابي با نام "دهه 80 دهه ظهور" در 3000 نسخه به چاپ رسيد و همين مضامين انطباقي سي. دي "ظهور نزديك است" را منتشر كرد، چرا علماي ما سكوت كردند؟ چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ما جلوي توزيع آنرا نگرفت و حتي به آن مجوز چاپ داد؟ در اين كتاب، علاوه بر انطباق سيد حسني و سيد خراساني و يماني و سفياني بر افراد و مسئولين زمان ما، ادعا شده بود كه قطعاً در دهه 80 يعني تا پايان سال 1389 امام زمان عليه السلام ظهور خواهند كرد و اين ادعا به يكي از مراجع محترم تقليد - كه دو سال قبل رحلت كردند - با تصريح اسم ايشان نسبت داده شده بود و نه ايشان و نه هيچكس ديگر اين ادعاي كذب را تكذيب نكرد! در پريشاني افكار منتشر كنندگان اين قبيل مطالب همين بس كه در اين
” يكي از همين منبريها، كه شهرت و نفوذي هم دارد، ديدار با وجود مقدس امام زمان عليه السلام را آنقدر قطعي و آسان تلقي كرده كه از همان بالاي منبر به راحتي خطاب به بعضي افراد ميگويد شما را به خدا وقتي خدمت آقا مشرف ميشويد سلام ما را هم به ايشان برسانيد. “
كتاب، به جاي شاه عبدالله اردني "صدام" مصداق سفياني معرفي شده و "بن لادن" نيز چون يمني الاصل است بر "يماني" منطبق گرديده است! با اين حساب، تكليف "شعيب بن صالح" هم روشن است. حالا كه دهه 80 به پايان رسيده و دهه 90 شروع شده، نويسنده اين كتاب چه جوابي به خوانندگان نوشتههاي خود خواهد داد؟ تكليف اعتقادات مردم چه ميشود؟
اگر به مغازهها و پاساژهائي كه كتابها، نوارها، فيلمها و سي. ديهاي مذهبي در آنها به فروش ميرسد سري بزنيد خواهيد ديد كه در اين بازار، حرف اول را مقولهاي به نام "كرامات" ميزند. كرامات زمان ما كه در اين كتابها و فيلمها و نوارها و سي. ديها به مردم عرضه ميشوند، مجموعهاي از خواب و خيال هستند كه جز سست كردن پايههاي اعتقادي مردم هيچ نقش ديگري ندارند. عدهاي از مداحان جامعه ما هم با همين خواب و خيالها سر مردم را گرم و بازار خود را شلوغ ميكنند و افراط كاريهاي آنها حتي داد مداحان واقعي و سابقهدار را نيز در آورده است. بگذريم از اينكه بعضي از همين مداحان نوظهور به خود اجازه ميدهند وارد سياست و مديريت شوند و به هر كس هرچه ميخواهند بگويند و حتي براي سرنوشت انتخابات نيز تعيين تكليف كنند!
وضعيت منبرها هم متأسفانه چندان بهتر از مداحيها نيست. از منبريهاي اهل مطالعه و زحمتكش كه از آيات و روايات و مواعظ اخلاقي و بحثهاي منطقي استفاده ميكنند كه بگذريم، بقيه براي بازار گرمي به خواب و خيال و حرفهاي سست متوسل ميشوند و به نوعي از همان مداحان نوظهور پيروي ميكنند. نقش "كرامات" در منبرها بقدري برجسته شده كه گويا امر برخود منبريها و بعضي مخاطبان آنها هم مشتبه
” تقدس بخشيدنها، مطلق كردنها، هاله نور ترويج كردنها، قهرمان جلوه دادنها، حاشيه امن سازيها و حريمهاي كاذب قائل شدنهائي كه امروز در جامعه ما بشدت رواج يافته، عامل ديگري است كه زمينه را براي پذيرش خرافات و انحرافات فراهم ميكند “
گرديده است. يكي از همين منبريها، كه شهرت و نفوذي هم دارد، ديدار با وجود مقدس امام زمان عليه السلام را آنقدر قطعي و آسان تلقي كرده كه از همان بالاي منبر به راحتي خطاب به بعضي افراد ميگويد شما را به خدا وقتي خدمت آقا مشرف ميشويد سلام ما را هم به ايشان برسانيد. با اينكه اين قطعي دانستن ديدار و آن تعيين وقت براي ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام، طبق اعتقادات قطعي و روشن شيعه ممنوع است، چرا منبريهاي ما چنين مطالبي را در منبرها مطرح ميكنند و گاهي همين مطالب خلاف از تلويزيون و راديو هم پخش ميشوند؟ آيا انتظار داريم مردم كوچه و بازار هر روز و هر شب اين "كرامات" را بشنوند و بخوانند و در عين حال وقتي با سي. دي "ظهور بسيار نزديك است" مواجه ميشوند آنرا پس بزنند؟ آيا انتظار داريم مسجد جمكران را بيش از آنچه هست بزرگ جلوه دهيم و باز هم مردم در برابر كساني كه ادعاي امام زماني ميكنند مقاومت نمايند؟ راستي ما آيا آنقدر كه به ساختمان سازي در جمكران اهميت دادهايم براي مبارزه با پيرايههائي كه به وجود مقدس امام زمان عليه السلام بسته ميشود همت گماشته ايم؟!
تقدس بخشيدنها، مطلق كردنها، هاله نور ترويج كردنها، قهرمان جلوه دادنها، حاشيه امن سازيها و حريمهاي كاذب قائل شدنهائي كه امروز در جامعه ما بشدت رواج يافته، عامل ديگري است كه زمينه را براي پذيرش خرافات و انحرافات فراهم ميكند. از عدهاي بله قربان گو كه موجوديت خود را در همين كارها جستجو ميكنند انتظاري غير از اين نيست كه تقدس ببخشند و كرامات بسازند و حريمهاي كاذب درست كنند، اما سؤال اينست كه چرا به اينان اجازه چنين كارهائي
” در نظام جمهوري اسلامي كه قرار است جامعه براساس قانون و منطق و حق اداره شود، چه نيازي به كرامات و حريم سازيها و خواب و خيال داريم؟ “
داده ميشود؟ در نظام جمهوري اسلامي كه قرار است جامعه براساس قانون و منطق و حق اداره شود، چه نيازي به كرامات و حريم سازيها و خواب و خيال داريم؟ خدا در قرآن كريم، دو بار با صراحت به پيامبر اكرم فرمان ميدهد به مردم اعلام كند او هم مثل همه يك انسان است "قل انما انا بشر مثلكم..." (كهف 110 و فصلت 6) و در موارد متعدد ديگر نيز در قالبهاي ديگر بر اين نكته تأكيد ميكند كه پيامبر اكرم و پيامبران نيز مانند شما انسان هستند. اين تكرارها براي اينست كه ما هم به خودمان بگوئيم با بقيه مردم تفاوتي نداريم و مبادا روزي به اين فكر بيافتيم كه تافتهاي جدابافته هستيم و اگر كسي خواست خلاف اين بگويد و بنويسد و عمل كند با او برخورد كنيم. وقتي چنين نكنيم، آشفته بازاري درست ميشود كه پيدايش سي. دي "ظهور بسيار نزديك است" نتيجه بسيار طبيعي آنست.
جنگ نرم اينست، جنگي كه ريشه اعتقادات را ميزند، مقوله مهم و بزرگ و سرنوشت سازي مانند اعتقاد به وجود مبارك امام زمان عليه السلام را تا اين اندازه كوچك و سست جلوه ميدهد و راه را براي دشمنان دين باز ميكند تا به اصول و بنيانهاي اعتقادي ما بتازند. در چنين شرايطي وقتي سي. دي "ظهور بسيار نزديك است" به عنوان يك پديده مشكل ساز در جامعه ما مطرح ميشود، ما حق نداريم كارگردان آن را سرزنش كنيم، ما بايد خودمان را سرزنش كنيم كه اجازه دادهايم ريشههاي پيدايش چنين انحرافاتي در سرزمين وجود اين مردم پا بگيرد. مبارزه با اين سي. دي، مبارزه با معلول است، با علتها بايد مبارزه كرد.
مرجع : جمهوري اسلامي
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۹۰-۰۲-۰۱ ۱۱:۴۱:۲۰
یعنی شما می فرمایید باولایت مطلقه رهبر فرزانه مخالفید؟!!! (2620)