مسئولان روی اتفاقات محله تاریخی بازار چشم بستهاند
اهالی ناراضی هستند و گناه تجمع معتادان را به گردن مرکز بازیافت زباله که درست مثل شاخ از وسط عودلاجان سردرآورده میاندازند
تاريخ انتشار: جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۳۳
عودلاجان، بازمانده تاریخ زندگی در تهران است. بازمانده سنتها، فکرها و منشهایی که در پیچ و خم کوچهها و بازارچه آن شکل گرفتهاست. روزگاری مردمان مهم روزگاران تهران در این محله زندگی میکردند و رنگها در این محله جان میگرفت اما امروز معتادان و بیخانمانها همنشین اهالی این محله تاریخی شدهاند و آن را سیاه کردهاند.
هرچند حالا بازارچه عودلاجان با مرمت و بازسازی مسقف میشود اما معتادان به زیر سقفهای تازه رفتهاند و ثمرهای جز سیاه کردن عودلاجان ندارند. با این حال هنوز کسی جلوی جولان دادن آنها را نگرفتهاست.
روزگاری عودلاجان صبحها محل رفت و آمد شیرفروش و روزنامهچی بود تا کارهای صبح با صدای رکاب و زنگ دوچرخه آغاز شود. اما حالا قبل از ساعت 7 صبح کسی جرات قدم گذاشتن در عودلاجان را ندارد. معتادان و بیخانمانها امنیت را از محله عودلاجان گرفتهاند و تا زمانی که هوا گرگ و میش است، هرکه زودتر سرکار میرود، مسیراش را کج میکند و از راه دیگری غیر از بازارچه میرود.
اهالی ناراضی هستند و گناه تجمع معتادان را به گردن مرکز بازیافت زباله که درست مثل شاخ از وسط عودلاجان سردرآورده میاندازند. مرکزی که امکان میدهد تا معتادان هرچه پلاستیک و مواد قابل بازیافت را در طول روز از سطح شهر جمعآوری کردهاند به عودلاجان بیاورند و در آنجا بفروشند. شب که شد، پولها که داده میشود، سرنگ و مواد تهیه میکنند و چه جایی بهتر از سقف تازه بالا آمده عودلاجان؛ آتش روشن میشود، عیبی هم ندارد که بخشی از آجرهای تازه سیاه شود، آستینها را بالا میزنند و مراسم مصرف هروئین و کراک، یا کشیدن شیشه آغاز میشود. حالا اگر جرات داری سری به بازارچه عودلاجان بزن.
مسقف شدن عودلاجان کمک آنچنانی به اهالی و گردشگری این محله تاریخی نمیکند. برای ورود گردشگر، سقف سنتی نیاز نیست؛ امنیت بازارچه باید تامین شود. این درست همان بخشی است که به درستی دیده نشده و تنها از طریق فرهنگسازی و هزینههای مادی و معنوی قابل اصلاح است. عودلاجان هنوز سیاه است و تا روزگار رنگی راه درازی دارد.