تجربه فردي، نقلهاي هر نويسنده و تخيل، سه فاكتورياند كه هر نويسندهاي ميتواند با آنها، داستانش را بنويسد
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۳۵
محمدجواد جزيني، درباره پیشینه ورود جریان سيال ذهن در داستان ايرانی گفت: در سال 1307 داستاني از جويس وارد ايران شد كه صادق هدايت پس از مطالعه آن مطرح کرد كه داستان جهان به دو بخش پيش از جويس و پس از جويس تقسيم ميشود. در آن سالها كسي مفهوم اين حرف را درك نكرد، اما پس از اين همه سال، تازه ميفهميم كه صادق هدايت تفاوت اين كتاب را با دیگر آثار دانسته بود.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران، هجدهمين نشست «عصر تجربه»، عصر ديروز، يكشنبه، 12 آبان، با حضور محمدجواد جزيني، نويسنده و منتقد در سرای داستان بنیاد ادبيات داستاني ايرانيان برگزار شد.
جزيني که مدير مسوولی و سردبيری نشریه داستاننامه و راديو داستان را بر عهده دارد، در ابتداي اين نشست درباره تفاوتهاي داستان كوتاه و بلند، توضيح داد: در نگاه عام، تصور بر اين است كه داستاني كه بسيار بلند باشد، رمان و داستاني كه خيلي كوتاه باشد، داستان كوتاه است.
وي با اشاره به بنیان تعريفهاي ارايه شده براي داستان كوتاه گفت: سالها قبل، داستان با تعداد كلمات كمتر از 60 هزار كلمه، به عنوان داستان كوتاه ارايه ميشد و متر و اندازه داستان كوتاه را با تعداد كلمات ميسنجيدند. در همان سالها، نويسندهاي به نام «هاسور» داستاني با كمتر از چهل یا پنجاه كلمه ارايه و آن را به عنوان داستان كوتاه مطرح كرد. البته اين داستان در برابر تعداد کلمات داستانهاي امروزي بسيار زياد است، اما نسبت به تعداد صفحات داستان كوتاه آن روزها، بسيار كم بود.
اين نويسنده افزود: كارشناسان با مطرح شدن اين داستان به عنوان داستان كوتاه مخالفت كردند، اما كتاب هاسور با مقدمهاي از «اِدگار آلن پو» منتشر شد. در اين مقدمه آمده بود كه «داستان كوتاه، كيفيت هنري است كه نميشود با واحد رياضي و اعداد، آن را تعريف كرد.» اين نويسنده گفت كه «داستان كوتاه، داستاني است كه خواندن آن با نوشيدن يك قهوه به پايان برساند.» اما كارشناسان در مخالفت، زمان نوشيدن قهوه را براي افراد مختلف، متفاوت و اين تعريف را ناكارآمد دانستند.
جزيني ادامه داد: به اين ترتيب اِدگار آلن پو، تعريفي جامع از داستان كوتاه مبني بر اينكه «داستان كوتاه، شرح سرگذشت يك فرد، يك برش از زندگي او، يكي از احساساتاش و يك درونمايه است» ارايه دادند. با اين تعريف و از اين زمان، داستان كوتاه تعريفي پيدا كرد كه تا امروز مورد استفاده اهالي قلم قرار ميگيرد. داستان كوتاه يك بوته و رمان، مثل يك درخت با تمام شاخهها و برگهايش است و در رمان، سرگذشت يك فرد روايت ميشود.
نويسنده كتاب «تابستان پرماجرا» درباره چگونگي دستيابي نويسندگان به شخصيت و مضامين داستانهايشان توضيح داد: عموما نويسندهها از چند پايه، شخصيتها و مضامين خود را پيدا ميكنند كه يكي از اين روشها، استفاده از تجربيات خود و ديگران است. من در اين سالها، احساسها، مضامين و آدمهاي داستانهايم را از اطراف خودم یعنی در روزنامه، اتوبوس، مترو یا خاطرات ديگران و اتفاقهايي كه براي خودم رخ داده است، جستجو ميكردم.
وي به خاطرهاي اشاره كرد و گفت: روزي در مترو مشغول خواندن كتابي بودم كه ديالوگهاي پسر و دختري، حواسم را معطوف خود كرد. پسر با حالتي جدي، براي دختر توضيح ميداد كه نوه صادق هدايت است و داستانهايي از اين موضوع مطرح ميكرد و دختر نميدانست كه صادق هدايت هيچگاه ازدواج نكرده بود تا فرزندي داشته باشد. من با خودم گفتم «چه موضوع جالبي!» و به اين ترتيب اين موضوع، سبب نوشتن داستاني با نام «من نوه صادق هدايت هستم» شد. دليل مطرح كردن اين خاطره آن است كه شايد فالگوش ايستادن از نظر اخلاقي مذموم باشد، اما براي نويسندگي بسيار خوب است.
نويسنده كتاب «آب، باد، آتش» ادامه داد: قصه چيزي جز يك راست و بقيه دورغ نيست و نويسندهها، دروغگوهاي بالفطرهاند زيرا نويسنده ميتواند با استفاده از واقعيتهاي كوچك و دروغهاي بزرگ داستانش را خلق كند.
وي با بيان اينكه سه منبع براي داستاننويسيِ هر نويسندهاي وجود دارد، ادامه داد: تجربه فردي، نقلهاي هر نويسنده و تخيل، سه فاكتورياند كه هر نويسندهاي ميتواند با آنها، داستانش را بنويسد. البته اغلب نويسندگان حرفهاي از هر سه منبع براي نوشتن داستانهايشان استفاده ميكنند و ميفروشند به شما، تا به آواز شقايق كه در آن زنداني است، دل تنهاييتان تازه شود!
نويسنده كتاب «ايل بيسوار» در تعريفي از داستانهاي تشريحي گفت: داستاني كه از اول تا آخر موضوع را بي كم و كاست بيان ميكند، داستان تشريحي است كه داستانهاي فيلمهاي ايراني مثال خوبي براي اين موضوع هستند. در سريالهاي ايراني، حتي آن تنبیه و احساسي كه موردنظر مجريان اين برنامهها براي مخاطبان است، مطرح ميشود. تلويزيون ايران، پُر از اين داستانهاست كه البته بيشتر براي مخاطب كودك يا عوام ساخته ميشود.
وي با اشاره به تعريفي از داستانهاي تلويحي توضيح داد: در داستانهاي تلويحي، يك بخش گفته و بخش ديگر گفته نميشود و به اين ترتيب، شايد خواننده بخشهاي بيان نشده را كشف كند. البته مباحث مطرح شده يا نشده، به عهده نويسنده است. من معتقدم كه در اين موضوع، بايدي نداريم مگر آنكه وزير ارشاد بگويد! البته درباره مسايل آموزشي اين موضوع متفاوت است زيرا در اين بحث بايد حالت اجبار وجود داشته باشد زيرا در غير اين صورت، آموزش انجام نميشود.
جزيني در مثالي براي تعريف داستانهاي تلويحي، گفت: در كتاب «بار هستي» اثر «ميلان كوندرا» ميبينيم كه داستان با «ترزا» و «توما» پيش ميرود اما ناگهان نويسنده وارد بحث ميشود و شروع به ارايه توضيحاتي از «ترزا» و گذشتهاش ميكند و مخاطب نيز به نويسنده اعتماد ميكند، اما هر چه پيشتر ميرويم، ميبينيم كه نويسنده به ما دروغ گفته است.
وي درباره ورود داستان سيال ذهن به ايران گفت: در سال 1307 داستاني از «جويس» وارد ايران شد كه صادق هدايت پس از مطالعه آن گفت كه «داستان جهان به دو دسته پيش از جويس و پس از جويس تقسيم ميشود.» در آن سالها كسي مفهوم اين حرف را درك نكرد اما پس از اين همه سال، تازه ميفهميم كه صادق هدايت تفاوت اين كتاب را دانسته بود. وي پس از آن، كتابهاي «سه قطره خون»، «فردا در راه» و «بوف كور» را نوشت كه به اعتقاد من، «فردا در راه» نخستين قصه ذهني ادبيات ايران است.
محمدجوادجزینی متولد اصفهان و دارای مدرک فوقدیپلم روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی است. وی همچنین مدير مسوول و سردبير داستان نامه و راديو داستان است كه هر دو در فضاي مجازي ارايه ميشوند.
این نویسنده و منتقد ادبی در رشته ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی تحصیل کرده و دوره غیرحضوری نویسندگی داستان کوتاه دانشگاه ics آمریکا را نیز گذرانده است.
از آثار او میتوان «تابستان پرماجرا»، «نجیب»، «کسی برای قاطر گریه نمیکند»، «ایل بیسوار»، «آب باد آتش» و «داستان از حاشیه تا متن» را نام برد.