آيا نفت و گاز ما «كارتبازي» كشورهاي ديگر شده است؟ پاسخ مثبت به اين سوال غمگينكننده است.
تاريخ انتشار: سه شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۵۷
آيا نفت و گاز ما «كارتبازي» كشورهاي ديگر شده است؟ پاسخ مثبت به اين سوال غمگينكننده است. نخستين چاه نفت خاورميانه در ايران حفر شده است. ايران دومين دارنده ذخاير متعارف نفت خام اوپك است. بزرگترين ميدان گازي جهان زير سر ماست. چنان موقعيت ژئوپلتيكياي داريم كه ميتوانيم صبح با قزاقها و تركمنها بنشينيم و عصرانه را با عربها در خليج فارس باشيم. لولههايمان را در مرز تركيه بخوابانيم و با پاكستان و هند گازمان را شريك شويم. با اينهمه چگونه است كه به جاي كسب امتياز، نفت و گاز ما، به اهرمي براي اندوختن امتياز ديگران تبديل شده است. چرا اين را ميگويم؟
1 – روزنامه «اكسپرس تريبيون» پاكستان در گزارشي نوشته كه واردات گاز هدف اصلي پاكستان نيست بلكه اسلامآباد، خواهان انعقاد قرارداد هستهاي مشابه هند با آمريكاست. پس از سالها مذاكره بالاخره قرارداد صدور گاز به پاكستان منعقد شده؛ قراردادي كه ابتدا ميخواست «صلح» را با عبور گاز ايران از پاكستان و هند به شبهقاره ببرد. اما هند در دقيقه «نود» خارج شد و چند روز مانده به انتخابات رياستجمهوري سال 88، قرارداد با پاكستانيها به امضا رسيد. ايران بخش مهمي از خط لولهاي كه قرار است گاز ميدان پارسجنوبي را به پاكستان ببرد به اتمام رسانده و بخش كوچكي از آن تا مرز در حال احداث است. اما پاكستان هنوز كار جدي براي احداث خط لوله تا مرز ايران انجام نداده است. چرا؟ ظاهرا بايد تحليل روزنامه پاكستاني را جدي گرفت.
2 – مقامات هندي سالها مذاكرات «خط لوله صلح» را به دراز كشاندند. هرازچندگاهي هم اخبار مخالفت آمريكا با احداث اين خط لوله را منتشر و بزرگ ميكردند تا همزمان از ايران امتياز بگيرند. بعد به ايران نزديك ميشدند و امتيازات را به كيسه ميريختند تا از آمريكا منفعت طلب كنند. آخر كار هم قرارداد بزرگ هستهايشان را با ايالات متحده امضا كردند و بهراحتي از مذاكرات گازي با ايران كنار كشيدند. پروژههاي سرمايهگذاري در ميادين نفت و گاز را هم مسكوت گذاشتند. ايران هم نه واكنشي جدي نشان داد و نه بابت اينهمه اتلاف وقت، ابزار تنبيهي عليه هند بهكار گرفت. حداقل براي اينكه هنديها «پرستيژ» مذاكره با ايران را خطدار كردند. آن هم در شرايطي كه ايران، دسترسي هند به بزرگترين ميدان گازي جهان را تسهيل كرده بود.
3 – اما تعلل چينيها در سرمايهگذاريهاي نفتي ايران هم «مثنوي هفتاد من» است. 40ميليارد دلار از ايران قرارداد گرفتند تا با «كارتي بزرگ» پشت ميز مذاكره با آمريكا بنشينند. تعهداتشان را در ميدانهاي نفتي آزادگان شمالي و جنوبي، يادآوران و پارسجنوبي يا هنوز انجام ندادهاند يا از برنامه عقب هستند. درست در همين روزها رويترز به نقل از منابع چيني خبر احتمال معامله آمريكا و چين را براي «كندشدن سرمايهگذاري» چشمباداميها در صنعت نفت ايران منتشر ميكنند.
4 – شركت نفتي بلاروس از ايران ميرود. استات اويل دفتر كارش را محدود كرده و سرمايهگذارياش را در ايران متوقف ميكند. شل براي اولينبار در نمايشگاه بينالمللي نفت تهران شركت نميكند. «توتال» براي رستم قاسمي «دستهگل» بزرگ ميفرستد اما كار جديد قبول نميكند. گازپروم از ميدان آذر ميرود. با دست پس ميزند و با پا پيش ميكشد. چرا؟!
5 – در اينكه شرايطمان براي توسعه صنعت نفت و گاز سخت شده قابل رويت است. در اينكه نبايد گذاشت با همه تحريمها صنعت نفت دچار سستي شود هم شكي وجود ندارد. به هر شكل ممكن. اما يادمان باشد كه نبايد اجازه دهيم غرور مليمان در صنعت استراتژيك نفت و گاز، با بازي ديگران جريحهدار شود. قطعا نبايد اجازه داد كه نفت و گاز ما «كارت بازي» معاملات سياسي كشورهاي ديگر شود. جدا از بستر كلي اين «نبايد» كه بايد توسط «كليت كشور» در عرصه بينالمللي تامين شود ما يك حلقه مفقوده داريم. «ديپلماسي انرژي» و «ديپلماتهاي ورزيده نفتي»؛ ديپلماتهايي كه با در دست داشتن سند تدوينشده ديپلماسي انرژي هم بتوانند چرخ توسعه را در صنعت نفت بگردانند و هم منافع كشور را تامين كنند، هم بازي «برد – برد» با كشورهاي ديگر را پيش ببرند و هم اجازه ندهند صنعت نفت توسط ديگران بازي داده شود.