اخيرا برلوسكوني، نخست وزير جنجالي ايتاليا سخناني درباره انقلاب در ليبي بر زبان رانده كه مايه تأمل است. وي گفته است: «آنچه در ليبي رخ داد، خيزش مردم نبود، بلكه عدهاي در رأس قدرت درصدد برآمدند كه قذافي را بردارند. مردم ليبي قذافي را دوست داشتند و من اين موضوع را در سفرم به ليبي مشاهده كردم».
برلوسكوني رفيق قذافي بود. دست او را بوسيد و 5 ميليارد دلار به ليبي غرامت دوران استعمار پرداخت تا ديكتاتور طرابلس قلم بر بخشي از تاريخ بكشد. قذافي در سفر به ايتاليا تصوير عمر مختار را بر سينه خود نصب كرد تا به ديگران بفهماند كه جانشين عمر مختار، پيروزمندانه وارد رم شده است.
اين دستبوسي و رفاقت و حتي تبادل نظر درباره جراحي زيبايي و كاشت مو بي علت نبود، چرا كه شركتهاي ايتاليايي به سهم بزرگي از سرمايهگذاري در تأسيسات نفتي ليبي دست يافتند. شوراي انتقالي ملي ليبي هم به محض فرار قذافي از طرابلس، اطمينان خاطر داد كه سهم شركتهاي ايتاليايي محفوظ است.
آيا واقعا قذافي چنانكه برلوسكوني ميگويد، بين مردم ليبي محبوبيت داشت؟ دستكم اين است كه كسي در ليبي دغدغه معيشتي نداشت. مردم زندگي خود را ميكردند. برق و آب و گاز و آموزش از پيشدبستاني تا سطوح عالي دانشگاهي رايگان بود. به سبب اينكه پول نفت اول به جيب قذافي ميرفت تا عطش او و پسرانش را سيراب كند، آباداني و توسعه اقتصادي و صنعتي در اين كشور اولويتي براي حكومت نداشت. وضع خيابانها و جادههاي بين شهري قابل مقايسه با كشور تونس همسايه نيست كه از اين همه نعمتهاي طبيعي برخوردار نبود و باز هم توانسته بود يكي از سطوح بالاي سرانه ملي در افريقا را به خود اختصاص دهد. البته همه زندگي را نميتوان در رفاه خلاصه كرد. مردم آزادي بيان هم ميخواهند، امري كه قذافي به شدت با آن مخالف بود. كتابي مقدس براي خودش به رنگ سبز داشت كه مردم را مجبور ميكرد به آن عمل كنند. نه انتخاباتي در اين كشور صورت ميگرفت و نه پارلماني وجود داشت، چون تعاليم قذافي، پارلمان را نقض دمكراسي ميدانست.
رابطه قذافي با غرب خوب بود. غرامت انفجار دو هواپيماي مسافربري آمريكايي و فرانسوي را پرداخت. تأسيسات اتمي خود را برچيد. «كاندوليزا رايس» براي ديدنش به طرابلس رفت و آن قدر از او عكس گرفتند كه آلبومي اختصاصي را براي اتاق استراحت قذافي تشكيل داد. بلر، نخست وزير پيشين بريتانيا نيز دلال ليبي و شركتهاي اروپايي شد و به دوستي خود با قذافي افتخار ميكرد و حتي كاري كرد كه پسر بزرگ قذافي مدرك دكتراي اقتصاد از انگلستان بگيرد.
نفت مرغوب ليبي به آمريكا و اروپا سرازير بود. همكاري تنگاتنگي ميان قذافي و دولتهاي آمريكا و اروپا در مبارزه با آنچه تروريسم ميناميدند، برقرار بود. سندهايي كه بعد از فرار قذافي به دست مردم افتاد نشان ميدهد كه دولتها و سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي غرب چه تمجيدهايي نثار وي ميكردند. فاتح طرابلس كسي است كه آمريكاييها او را از تايلند ربودند و به قذافي سپردند تا 5 سال در زندان او را شكنجه كند.غرب ديگر چه ميخواست؟ مردم بنغازي شهر را گرفتند، ولي دامنه اعتراضها هيچگاه به ديگر شهرهاي ليبي كشيده نشد. اگرحمايت ناتو نبود، شايد قذافي ميتوانست نهضت مردم را در بنغازي خاموش و ادامه زمامداري خود را تضمين كند. ثبات قدم نداشتن قذافي، او را از تخت به زير كشيد؛ ولي هنوز اطميناني براي غرب حاصل نشده است كه رهبران جديد، بيشتر از او ثابت قدم باشند.
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
فروزان
۱۳۹۰-۰۸-۰۴ ۰۸:۳۴:۳۹
به نظرمن اين جزئي از نقشه جديد ونظم نوين جهاني ( بي نظمي نوين جهاني) برانداختن تمام سران كشورها تقسيم كشورها وبه استثمار كشيدن انها ( استعمار نو ) براي از بين بردن خاورميانه و ملتهاي ان و نابودي اسلام وكسترش بي ديني وسلطه بر ثروتهاي اين ملتها
به مستند the arrivals توجه كنيد (4148)