آمار تجرد و سن ازدواج بسیار بالا رفته است اما نباید فراموش کرد که همین افراد مجرد هستند که در صورت داشتن شغل مناسب و در آمد کافی به فرد دیگری علاقه مند شده و ازدواج می کنند
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۰۵
هستند روسای سازمانهای دولتی و نیمه دولتی که گویا با مجردان سرجنگ دارند و به محض ورود مدیریت به سازمانی برای کارمندان ضربالاجل تعیین می کنند که یا ازدواج کنید یا اخراج ...
تقریبا 5 – 4 سالی هست که زمزمههای پیری جمعیت و بالا رفتن سن ازدواج مسئولان را به فکر ارائه راه حلهای سریع الاثر انداخته است. در همین راستا کمیسیون فرهنگی مجلس طرحی را ارائه داده است که بر اساس آن اولویت استخدام با مردان متاهل فرزند دار سپس متاهل بعد زنان متاهل فرزند دار و بعد زنان متأهل و در آخر از همه مجردان قرار دارند.این مسئله گرچه در نگاه اول جزو سیاستهای تحکیم خانواده و افزایش جمعیت به حساب می آید اما در باطن خود برنامه ای به شدت ضد خانواده است.قصد نداریم در این چند خط تاریخ عشق ورزی در خانواده، قداست این مفهوم در کشور ما و نقش علاقه در تحکیم خانواده را کالبد شکافی کنیم اما بر صاحبنظران پوشیده نیست که طرحهایی این چنین در بهترین حالت اگر بتواند موجب افزایش تعداد خانوادهها و فرزندان آنها شود در باطن خود مفاهیم ارزشمند خانواده نظیر وجود عشق و علاقه را زیر سوال می برد.مثال بارزی که وجود دارد کشورهای اروپایی باسیاستهای افزایش جمعیت هستند در پاره ای از این کشورها زوجهایی که هیچ الزام مذهبی و قانونی به ثبت زندگی مشترک و حتی فرزندآوری احتمالی ندارند به شرط ثبت ازدواج و تشکیل خانواده قانونی از مزایای قانونی بسیاری بهره مند میشوند این امکانات گرچه باعث افزایش تعداد ازدواجها در آن جوامع می شود اما اتفاقی که می افتد کم رنگ شدن نقش عشق و علایق زناشویی در قالب یک قرار داد اجتماعی است.در حقیقت این قرار داد سود آور اجتماعی باعث شده است که خانوادههایی بدون عشق متقابل و تنها با مفهومی آماری در اروپا دست و پا شود که بازرسان اداره امور اجتماعی هر از چند گاهی برای اطمینان از زندگی مشترک باید در خانه آنان را بزنند و پرسوجو کنند.در کشور ما مشکلات اقتصادی عنان از عشق ورزی و زندگی عاشقانه بریده است به قول سعدی چنان قحط سالی شد اندر دمشق/که یاران فراموش کردند عشق.
ر این میان آمار تجرد و سن ازدواج بسیار بالا رفته است اما نباید فراموش کرد که همین افراد مجرد هستند که در صورت داشتن شغل مناسب و در آمد کافی به فرد دیگری علاقه مند شده و ازدواج می کنند آن هم ازدواج واقعی نه بر اساس یک قرار داد منفعت بر اجتماعی.این سیاست در صورت تصویب و عمومی شدن در جامعه ازدواج را به یک مکانیسم نفع بری اجتماعی تبدیل خواهد کرد که فرد برای رسیدن به شغل و پلههای ترقی اجتماعی باید از آن بگذرد در حالی که در جامعه ما ازدواج موفق و با عشق خود باید یک هدف والا تلقی شود.هستند روسای سازمانهای دولتی و نیمه دولتی که گویا با مجردان سرجنگ دارند و به محض ورود مدیریت به سازمانی برای کارمندان ضربالاجل تعیین می کنند که یا ازدواج کنید یا اخراج ... حال در نظر بگیرید این ازدواج کارمند مربوطه در ضرب الاجل چگونه ازدواجی خواهد بود هکذا که فرزند را هم به این شروط اضافه کنیم.در شرایط اقتصادی امروز ما که حیات اقتصادی - اجتماعی جوانان بسیار بیش از دیگر گروههای اجتماعی تهدید می شود چنین طرحهایی نه تنها در آینده جمعیت ما تاثیر گذار نخواهد بود بلکه در بلند مدت حیات معنوی خانوادهها و نظام ارزشهای حاکم بر آن را به شدت تهدید خواهد کرد.