داستان شرم آوري که در يک مسابقه فوتبال افتاده را مي توان به عنوان يک اتفاق تلقي کرد و دو بازيکن خاطي را جريمه کرد و بعد هم داستان را تمام شده دانست .اما آيا اين، همه واقعيت است؟
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۳
1- داستان شرم آوري که در يک مسابقه فوتبال افتاده را مي توان به عنوان يک اتفاق تلقي کرد و دو بازيکن خاطي را جريمه کرد و بعد هم داستان را تمام شده دانست .اما آيا اين، همه واقعيت است؟ آيا اين اتفاق، بازگوکننده شکل گيري يک وضعيت ناهنجار اجتماعي و هشداري مبني بر تزلزل پايه هاي اخلاق در جامعه نيست؟ و آيا با محروميت دو فوتباليست بايد پرونده اين داستان را بست يا اينکه اين آغازي است بر نمايش فسادي که دامنگير جامعه شده و چون دملي چرکين ، سر باز کرده و آنچه وجود دارد را نشان مي دهد؟
چند روز قبل از اين اتفاق، نقل قولي از يکي از مدعيان هنرمندي درباره سينما درباره وضعيت سينماي ايران و اهالي سينما منتشر شد که به مراتب زشت تر و شنيع تر از آن چيزي بود که در مسابقه پرسپوليس و داماش رخ داد; اما چون براي عامه مردم، دو صد گفته چون نيم کردار نيست، به آن توجه نشان داده نشد، در حالي که همان نقل قول به تمامي نشان مي داد که پايه هاي اخلاق در جامعه ما چطور فرو ريخته که يک مدعي تعهد و هنر به سادگي مي تواند حيثيت تمامي اهالي سينما را خدشه دار کندو باز هم سرش را بالا بگيرد و مدعي باشد . ما بايد بپذيريم که در شرايطي بحراني از نظر اخلاقي قرار داريم. بايد بپذيريم که ظرفيت گفتن حرفهايي از اين دست و نمايش چنان صحنه هايي در صحنه ورزش وجود دارد والا اين اتفاقات به اين راحتي به وقوع نمي پيوست و بعد هم خيلي ساده از آن نمي گذشتيم. پذيرفتن يک بيماري، اولين مرحله از درمان آن است.
2- شناسايي بيماري ها و علتهاي آن يا به عبارت ديگر تحليل و ريشه يابي اينکه چرا جامعه به اينجا رسيده است، ساده نيست و نبايد با تحليلهاي ساده لوحانه سعي کنيم صورت مساله را پاک کنيم. واقعيت اين است که هر معضل اجتماعي بايد با ملاحظه تمام ابعاد جامعه و به عنوان يک حلقه از زنجيره به هم مرتبط مسائل اجتماعي تبيين و تحليل شود. ما امروز در جامعه با مشکلات مختلفي روبرو هستيم و از ديدگاه هاي فرهنگي- اجتماعي- اقتصادي و سياسي در سطح جامعه بحرانهايي وجود دارد که هر روز بر ابعاد آن افزوده مي شود . اين بحرانها که ارتباط تام و تمام با هم دارد از سوي متوليان امور يا انکار شده و يا به شيوه اي غلط تحليل شده و با آن به مبارزه برخاسته اند. يک نمونه ساده آن، شيوه مقابله با استفاده کنندگان از ماهواره است .
ماهواره بدون شک در بسياري از موارد عامل فساد اخلاقي است اما آيا اين گونه استفاده از ماهواره خود معلول نابساماني ها و معضلات فرهنگي ديگر نيست؟ اصلا اقبالي که در جامعه ما نسبت به استفاده از شبکه هاي ماهواره اي وجود دارد چرا شکل گرفته ؟ نقش صدا و سيما در اين ميان چقدر بوده و تا چه اندازه پاي ماهواره را به خانواده ها کشانده؟ فضاي سياسي و بازيگران آن تا چه حد مردم را به اين کار متمايل کرده اند؟ محدوديتهاي رسانه اي ، نامحرم دانستن مردم و مصلحت سنجي هاي غلط، ممنوعيت هاي نادرستي که در اطلاع رساني و آگاهي بخشي درباره امور جنسي به جامعه وجود دارد چقدر اين مشکل را تشديد کرده؟ و بر فرض که همه اينها را ناديده بگيريم شيوه مقابله با جرمي که چنان عموميت يافته که قبحي ندارد، با زور امکان پذير است؟!
اين يک نمونه کافي است تا نشان داده شود که در مسائل اجتماعي چه نگاهي وجود دارد و چگونه مي خواهد به اصلاح امور بپردازد. همچنين نشان مي دهد که چطور مسائل فرهنگي- سياسي- اجتماعي روي هم تاثير مي گذارد و گريز از واقعيت به چه نتايج زيان باري منجر مي شود.
3- برگرديم به ابتداي يادداشت. داستاني که امروز در فوتبال ما رخ داده و آنچه در بالا گفته شد نبايد اين تصور غلط را شکل دهد که حرفي که آن مدعي تعهد و هنرمندي درباره سينما گفته بود، درباره اهالي فوتبال يا کل جامعه تکرار شود! در واقع مدعا اين است که حساسيت جامعه نسبت به مسائل اخلاقي کمتر شده و همين زمينه را براي ابتلاي افراد بيشتري به بي اخلاقي و فساد مناسب کرده است.
در اين ميان بيش از اينکه جامعه مقصر باشد، متوليان امر به نسبت مسووليتي که بر عهده دارند، مقصرند و اگر بايد سرزنشي کرد مختص آنهاست. اگر قرار است فوتباليست ها جريمه شوند (که بايد شوند) بايد در کنار آن به آنهايي که چنين فضايي را در جامعه بوجود آورده اند هم پرداخته شود و وضعيت آنها هم محاسبه شود والا در آينده بايد ناتواني در امر جمع آوري ماهواره ها را، در جريمه کردن افراد خاطي و هنجار شکن هم مشاهده کنيم!