ابوالحسن نواب :در کشور ما رئیسجمهورها هیچوقت از مجلس تمکین نکردهاند
لاله کریمی
باید مجال داد که احزاب شکل بگیرند و تابلودار هم باشند و فقط هم در زمان انتخابات فعالیت نکنند و همیشگی باشند
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۰
سعی میکند به هر سوالی پاسخ کوتاهی دهد. در طول مصاحبه هم بارها تأکید دارد من از پشت پرده سیاست ایران خبری ندارم. حجتالاسلام ابوالحسن نواب که اکنون معاون سیاسی جامعه روحانیت مبارز است، دانشآموخته مدرسه حقانی است و به مانند دیگر درسخواندههای مدرسه حقانی با زیرکی خاصی به سوالات پاسخ میدهد. او در این گفتوگو از اینکه برخی اصولگرایان با ایده غربالگری شروع به تصفیههای درونگروهی کردند اظهار نگرانی میکند و آن را خطر بزرگی برای انقلاب میداند.
احساس میشود در انتخابات پیش رو رقابت بیشتر میان اصولگرایان است... نه من فکر میکنم اصلاحطلبانچه با تابلو و چه بیتابلو در انتخابات حضور دارند و بخشی از اصلاحطلبان مجلس فعلی هم در انتخابات فعال هستند. در این انتخابات طرفداران رئیسجمهوری هم حضور فعالی خواهند داشت.
منظورتان حامیان دولت است؟ بله منظورم حامیان دولت است.
آنها را جزو اصولگرایان میدانید؟ به هر حال در این انتخابات از این جریان سه گروه جبهه متحد، حامیان دولت، و جبهه پایداری فعال هستند.
جبهه پایداری را جزو حامیان دولت نمیدانید؟ نه، حداقل خودشان مرزشان را در بعضی امور جدا کردند.
مثلاً چه مرزهایی؟ مثلاً میگویند با انحرافاتی که به دولت نسبت میدهند دارای مرزبندی هستند و میگویند با آنها نسبتی نداریم.
به هر حال جزو رایحه خوش خدمتیها بودند. بله بودند ولی الان خود را طرفدار مشروط دولت مینامند و بهطور مطلق از دولت حمایت نمیکنند. من جبهه پایداری را با افرادی همچون مشایی مرتبط نمیدانم و حتی اعضای شاخصشان میگویند حمایتشان از دولت هم تا زمانی است که دولت در خط رهبری باشد.
گروهی که شما آنها را حامیان دولت نامیدید چه شاخصه اصلی دارند؟ میتوان گفت طرفداران مطلق و مشروط دولت هستند، البته شروط جبهه پایداری شروط سختی است. میگویند دولت باید از انحراف بهدور باشد و در خط رهبری گام بردارد.
به نظر شما این جریان به آسانی از فیلتر شورای نگهبان رد میشود؟ به نظر من این جریان تا مقطع انتخابات از شیوههایی نظیر مشهور نشدن استفاده میکند یعنی اول سعی میکنند بدون آنکه انتسابشان را به این جریان مشخص کنند وارد انتخابات شوند تا از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند بعد هویتشان مشخص میشود.
یعنی بدون تابلو میآیند؟ بله بدون تابلو میآیند و البته کار دستگاههای نظارتی هم سخت میشود.
طی این مدت هشداری جدی از سوی عقلای جریان اصولگرا نسبت به انشقاق درونگروهی مطرح شده است. علت این نگرانیها و هشدارها چیست؟ من خبر پشت پردهای ندارم ولی دعوت به وحدت و ترس از تفرقه یک امر همیشگی است، ما (اصولگرایان) خیلی خطرپذیر هستیم اگر اصولگرایان نتوانند وحدت خود را حفظ کنند ضربات محکمی خواهند خورد.
منظورم این است بهعنوان یکی از اعضای ارشد این گروه روند انسجام جریان اصولگرا را چهطور میبینید؟ به عنوان یک عضو جامعه روحانیت که در جبهه متحد اصولگرا عضویت دارد نقطه افتراقی نمیبینم.
پس چرا جبهه پایداری به جبهه متحد نمیپیوندد؟ ما بارها دعوت کردیم خواهان پیوستن آنها به جبهه متحد هستیم ولی باید تأکید کنم که وحدت هیچگاه تحمیلی نیست.
در اینکه جبهه پایداری خواهان پیوستن به جبهه متحد اصولگرایان نیست فکر میکنید مشکل سر چه چیزی است؟ میگویند باید اصولگرایی ناب در این جبهه باشد. ولی ما میگوییم باید اصولگرایی فراگیر باشد آنها به غربالگری اعتقاد دارند.
چرا اعضای جبهه پایداری نسبت به اصولگرا بودن چهرههایی همچون لاریجانی و قالیباف با دیده تردید نگاه میکنند؟ من مواضع اینچنینی آنها را قبول ندارم آنها مدعی هستند این آقایان (لاریجانی و قالیباف) در زمان فتنه موضعگیری شایستهای نداشتند.
خود شما هم مورد هجمه جریان رسانهای این طیف قرار گرفته بودید. من تمایلی ندارم درباره خودم صحبتی داشته باشم ولی وقتی موضعگیری این افراد را در برابر آقایان لاریجانی و قالیباف قبول ندارم پس مطمئنا درباره خودم هم قبول ندارم.
ایده غربالگری این جریان موثر بوده است؟ ببینید هر چه دایره را تنگتر کنیم از افراد انقلاب حذف میکنیم. الانکه دیگر بحث انقلاب و ضد انقلاب نیست. آیتالله مهدوی کنی بارها اعلام کردند که آقا از اینگونه خردهگیریها خوششان نمیآید ما باید در شرایطی که مورد تهدید و تحریم هستیم بهدنبال همافزایی و وحدت باشیم نه اینکه افراد را محدود کنیم. اینگونه روشها حتماً ضرباتی را متوجه انقلاب میکند.
در نشریات وابسته به جبهه پایداری بهگونهای بین آیتالله مهدوی کنی و آیتالله مصباح یزدی تقابلی وجود دارد. تا چه حد این تحیل درست است؟ اختلاف سلیقه وجود دارد ولی تقابلی در کار نیست. در طول تاریخ تشیع هم اختلاف نظر وجود داشته است. مثلاً بین آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم یزدی اختلاف نظر وجود داشته و مسبوق به سابقه بوده و اکنون همچنین اختلاف نظرهایی طبیعی است. نه آقای مهدوی کنی رهبری یک جناح را بر عهده دارد چراکه جامعه روحانیت یک جریان سیاسی نیست بلکه یک تشکل که داعیهپذیری دارد و نه آقای مصباح لیدر جریانی است.
شما جامعه روحانیت مبارز را یک تشکل سیاسی نمیدانید؟ نه جامعه روحانیت مبارز فراجناحی است و از همه تفکرات روحانی در آن حضور دارند.
منظورتان از همه تفکرات روحانی به صورت مصداقی چیست؟ ببینید در جامعه روحانیت مبارز افرادی همچون آیتاللههاشمی رفسنجانی، دکتر روحانی و...
اسامی که شما نام بردید فقط یکسری اسم هستند که در جلسات جامعه روحانیت هم شرکت نمیکنند. نه مثلاً آقای هاشمی هیچوقت شرکت نمیکرده و فقط در مواقع حساس شرکت میکرده است و الان هم اگر مسأله حساسی پیش بیاید شرکت میکنند.
آقای ناطق که گفتند دیگر در جامعه روحانیت مبارز حضور نخواهند داشت. آقای ناطق ممکن است در جلسات شرکت نکنند ولی من با آقای دکتر روحانی مذاکراتی در این خصوص داشتم و ایشان گفتند من سابقاً هم جلسات جامعه روحانیت مبارز را ترک کرده بودم ولی مجدداً آمدم الان هم به همین ترتیب است و قصد ترک کردن ندارم.
آقای امامی کاشانی چهطور؟ ایشان هم به همین ترتیب قصد ترک کردن جلسات را ندارند ولی باید تأکید کنم که در جامعه روحانیت مبارز گرایشهای مختلفی وجود دارد؛ هم افراد تندی در آن حضور دارند هم چهرههای معتدل.
مواضع شما به کدامیک از نحلهها نزدیک است؟ من مواضع ثابتی دارم. دفاع از ولایت فقیه، جذب حداکثری و دفع حداقلی، اعتقاد به فراگیر بودن اصولگرایی و محدود نبودن آن به یک گروه خاص. هر کس امام و انقلاب و اسلام و رهبری را قبول دارد اصولگراست.
درجذب حداکثری اصولگرایان تا چه حدی موفق عمل کردند؟ جبهه اصولگرایی که سیاستش بر جذب حداکثری است.
اما حمله و هجمه علیه چهرههایی منتقد اما متعهد، ناقض این شعار مهم است . البته تلاشهای عده خاص برای این منظور به نتیجه نرسید و فعلاً که کسی در جبهه اصولگرایی حذف نشده است.
تا چه حد عملکرد مجالس هفتم و هشتم را از حیث کارآمد بودن مثبت ارزیابی میکنید؟ شرایط کشور شرایط حساسی است ولی در زمینه صریحاللهجهبودن، نقد کردن و تلاش در جهت قانونمند کردن کشور تلاشهایی خوب در این دو مجلس صورت گرفت بهخصوص در مجلس هشتم. ولی میزان موفقیت آن به شرایط کشور بستگی دارد. ما هنوز به ثبات سیاسی نرسیدهایم. منظورم از ثبات سیاسی از منظر تحزب و تشکل است یعنی گروههای پایداری با شعارهای ثابت داشته باشیم.
البته فقط در آستانه انتخابات تشکلهایی اعلام وجود میکنند... باید مجال داد که احزاب شکل بگیرند و تابلودار هم باشند و فقط هم در زمان انتخابات فعالیت نکنند و همیشگی باشند. یعنی خود مردم حضور در احزاب را جدی نگرفتند و نقش و کارآیی آن را باور ندارند.
شما که مجلس هشتم را مجلس موفقی میدانید از بعد نظارتی چه نمرهای به این مجلس میدهید؟ مجلس هشتم تلاشهایی در زمینه تقویت بعد نظارتی انجام داده است ولی بخشهایی نظارتپذیر نبودند.
چه تلاشهایی کردند؟ مثلاً همین تحقیق و تفحصها، حجم سوال از وزرا و همینطور استیضاحهای صورتگرفته نشان از تلاش نمایندگان مجلس هشتم در زمینه نظارتی است.
ولی این تلاش نتیجه در خور توجهی در بعد نظارتی نداشته است. خوب بههرحال تلاش که کردند، ولی عدهای و بخشهایی تمکین نمیکنند. اینکه نهادها نظارتپذیر نبود ضعف مجلس نیست.
اما در مجلس پنجم که دولت وقت از نظر سیاسی همسو با مجلس هم نبود، هم قوانین مصوب را اجرا کرد و هم تعامل خوبی با مجلس داشت... ببینید، بنیانگذاری این نظارتناپذیری به زمان دولت آقای هاشمی برمیگردد. آقای هاشمی بود که نمیگذاشت مجلس کار خودش را انجام دهد. ما آن زمان هم بودیم و به یاد داریم البته من قصد تضعیف آقای هاشمی را ندارم.
الان چه کسی مانع است؟ همان سنتهای پایهگذاری شده در دولتهای قبل مانع است. مگر آقای هاشمی تسلیم مجلس بود؟ چرا با هم رودربایستی میکنیم. چه وقت در کشور قانونمندی به معنای واقعی شکل گرفت؟ مگر آقای خاتمی تسلیم مجلس بود؟ در همان زمان هم نسبی بود ولی در کشور ما رئیسجمهورها هیچوقت از مجلس تمکین نکردهاند.