تيترآنلاين - آقای احمدی نژاد با حضور در برنامه زنده "بدون حاشیه" سیاست های دولت در سال جدید را تبیین كردند. تيتر برخي گفته هاي رئیس جمهور در برنامه "بدون حاشیه":
من تنها مدیری هستم که در تاریخ ایران همه جای ایران را دیده ام حتی همکارانی که با من به سفر می آیند در همه سفرها نیستند.
من به همه جای ایران رفته و با مردم صحبت کرده ام، ایران ظرفیت کار و پیشرفت سه برابر وضع کنونی را دارد.
ایران در مسیر خوبی پیش می رود، البته به این معنی نیست که وضع ما خوب است و مشکلی نداریم، اما با وجود همه مشکلات و ضعف ها در مسیر درستی جلو می رویم.
توانمندی های ایران بی پایان است و این ایران ظرفیت اداره کردن 150میلیون نفر را در سطح عالی رفاه دارد.
یک بار اعلام کردم بسیاری شروع به تمسخر کردند اما من با " دو بچه کافیه " مخالفم و برای آن استدلال دارم .
اکنون رشد جمعیت ما یک و دو دهم شده و بُعد خانوار زیر چهار نفر آمده است به این مفهوم که وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند متوسط تعداد پچه در خانوار زیر دو نفر است ، دو نفر حداقل باید دو بچه داشته باشند که همین جمعیت و یک ملت حفظ شود .
این در حالی است که تلفاتی مانند حوادث و بیماری هم هست و از این دو نفر هم تعدادی در طول چهل ، پنجاه سال می میرند و همه به سن هشتاد سالگی نمی رسند .
در گذشته پدران و مادران ما 5 تا 7 فرزند داشتند البته فقر در بخش هایی از کشور وسیع بود اما حاصل کار انها نبود ، تحمیلی بود .
چرا برخی فکر می کنند اگر 30 میلیون نفر مانده بودیم اکنون وضع ما مطلوب بود ، اکنون از بین رفته بودیم همه 80 و 90 ساله بودیم و ملت تمام می شد .
برخی خیال می کنند روزی مردم را ما می دهیم اما این بسیار اشتباه است من تعجب می کنم که چرا علما ساکتند خدای متعال می فرماید فرزندان خود را از ترس فقر و محرومیت نکشید ما شما و فرزندانتان را روزی می دهیم
موتور اقتصاد کشور درست کار نمیکند و باید تنظیم شود.
بگذارید این را هم بگویم ، بالاخره هر چه ناسزا بوده به من گفته اند و دیگر چیزی در کیسه ندارند و می چرخند لکه ای به دولت بچسبانند ، یا افرادی از دولت را متهم کنند اما برای من مهم نیست .
ان شاء الله با یک یا علی ایران را به بام جهان می رسانیم.
ساختار اداری در کشور ما در جهت ارتقای نخبگی و ممتاز کردن نخبگی حرکت نمی کند.
دولت بیش از آنکه قدرت خرید مردم کاهش یابد، دولت به مردم پول میدهد.
در دولت نهم کارمندان دولت7درصد کاهش یافت و جایگزین هم نشد در حالی که ماموریت و وظایف دولت چند برابر شد.
اکنون در قانون شوراهای شهر تکلیف معلوم نیست که بالاخره مسئولیت شهر با چه کسی است و چه کسی باید پاسخگو باشد و دولت چه کاره است؟
در50 سال اخیر همیشه مسئولیت مدیریت اقتصاد به عهده دولت بوده و مردم به حاشیه رانده شده اند.
ما می خواهیم همه مردم را درگیر مدیریت اقتصادی کنیم
بسیاری از این فرمول هایی را که به عنوان علم ما دیکته می کنند در مراکز اصلی استعماری طراحی شده بود؛ ظاهر این خیلی زیباست اما وقتی به مرحله اجرا می رسد مشاهده می کنیم که دست و بالمان بیشتر بسته می شود.
در دولت تصمیم گرفتیم که حداقل مصوبات صادر شود چنانچه در کاری مشکلی بوجود امد مستلزم صدور مصوبه است وگرنه نیازی به مصوبه ندارد.
فردی که کم مصرف می کند هم خود سود می برد و هم کشور، زیرا آن ده لیتر در کیسه دولت می ماند و وزارت نفت آن را صادر و پول آن را سرمایه گذاری می کند که این امر باعث پیشرفت کشور می شود.
ما 2 تا 4 برابر متوسط دنیا مصرف می کنیم و این در حالیست که می توان مصرف را کم کرد و همین سطح رفاه، گردش و تولید را داشت یعنی اگر همین وضع زندگی امروز را متوقف کنیم می شود با نصف همین انرژی، اینها را داشت.
البته یک گیری در کشور داریم و آن هم چرخه ای است که به قانون منتهی می شود، مصوبه ای داریم که دولت باید کوچک شود و این یک مورد است در حالی که 100 تای دیگر در جهت بزرگ شدن دولت است.
اگر 5 صفر از پول حذف شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ 10 هزار تومان می شود یک ریال . البته با اجرای این طرح یک تغییر قیمت خواهیم داشت.
پیش بینی دولت در اجرای این طرح آن است که بیش از آن حدی که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند پول در جیب مردم قرار دهد تا خودشان مدیریت کنند.
برای اینکه اهداف آن محقق شود ما باید موتور را تنظیم کنیم و هر برنامه اقتصادی که تهیه شده چون موتور اقتصادی کشور درست کار نمی کند هدف محقق نشده در نتیجه به بیراهه رفته است و سرمایه عظیمی گذاشته شده اما نتیجه حاصل نشده است.
هر کس ایران را داشته باشد منطقه را دارد و این به خاطر شرایط و تاریخ ایران است.
آقای اوباما را آوردند چهره را عوض کند، البته آقای اوباما می توانست مفید باشد و شاید آن اوایل نیز در ذهنش بود که واقعاً کارهای مثبتی انجام دهد اما در مقابل فشار صهیونیست ها قبل از انتخابات واداد.
اوباما یک راه بیشتر ندارد که به دنیا بگوید من تغییر دادم و معادلات دنیا را به هم زدم و آن هم ایران است.
اوباما برای ماندن در رأس حکومت و موفق شدن یک شانس بیشتر ندارد و آن هم ایران است که بگوید من با ایران شروع به همکاری کردم و این را هم در عمل باید نشان دهد.
خوشبختانه در بحث هسته ای ما به یک نقطه غیر قابل برگشت رسیدیم، عبور کردیم و صدها کیلومتر نیز آن طرف تر هستیم که خودشان آن را می دانند.
در یک دوره ای آنها برای این که با ما حرف بزنند برای ما شرط می گذاشتند بعد دیدند که در ایران کسی برایشان تره هم خرد نمی کند.
آقای اوباما به عنوان رئیس دولت آمریکا نمی تواند از قبل اعلام کند چه موقع به افغانستان می رود و این خیلی بد است.
به ما می گویند ما می خواهیم کاری کنیم که ایران از انزوا درآید. ما نمی خواهیم شما برای ما کاری کنید تا ما از انزوا خارج شویم؛ ما می خواهیم کمکتان کنیم شما از انزوا دربیایید.
آنها دو راه بیشتر ندارند یا همین بداخلاقی ها را ادامه دهند که حاصلش همین است یا اینکه ایران را بپذیرند و در کنار ایران قرار بگیرند و همکاری کنند.
در میان آنها آنقدر گروه های قدرتی که دل خود را برای چپاول ملت ها صابون زدند زیاد هستند که نمی توانند به تصمیم برسند. از آقای اوباما نیز استفاده می کنند و این حرفی که وی زد به نظرم متوجه نشد و به قول ما ایرانی ها توی کاسه اش گذاشتند.
گزارشی را دیدم که در عراق تا کنون یک میلیون و 350 هزار نفر کشته شده اند آیا فاجعه ای از این بزرگ تر می شود؟، آنهایی که یک میلیون و 350 هزار نفر را در این ده سال کشته اند مدعی ما می شوند؛ این خیلی بد است.
سه امریکایی به طور غیر قانونی وارد مرز ما شدند که نیروهای مرزبانی ما با هوشیاری اینها را گرفتند، آقای دبیر کل چند بار به من پیغام داد و حتی حضوری درباره آنها با من صحبت کرد، گفتم اینها در کشورهای دیگر ایرانی هایی را که با ویزا به آن کشور رفته اند، می دزدند و در امریکا زندانی می کنند، شما صدایت در نمی آید، شما دبیر کل امریکایی ها هستید یا دبیر کل همه ما.
سازمان ملل و این همه دولت های مدعی به نام مبارزه با تروریسم پوست از تن ملت ها می کنند.