هرچند استراليايي ها با استفاده از سهميه آسيايي ها راهي جام جهاني شده اند، اما فراموش نکنيم که فرهنگ آنها شباهتي به اهالي خاورميانه ندارد
تاريخ انتشار: شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۱۳
چه نوع فرهنگي را مي پسنديد؟ گرماي بي حد و حصر آفريقايي ها را يا آداب و رسومي که شرقي ها حتي در خورد و خوراک و راه رفتن و ايستادن به اجرا در مي آورند؟ اروپايي ها شما را جذب مي کنند يا ساکنان قاره آمريکا؟ اقليم هايي متفاوت و متشابه در يک روز رو در روي هم مي ايستند. غنا و کامرون نماينده هايي هستند از آفريقا که امروز نگاه ها را مقابل حريفاني از اروپا و استراليا جلب مي کنند. هرچند استراليايي ها با استفاده از سهميه آسيايي ها راهي جام جهاني شده اند، اما فراموش نکنيم که فرهنگ آنها شباهتي به ژاپن يا اهالي خاورميانه ندارد. نماينده امروز آسيا در جام جهاني ژاپن است. *** در هلند سال هاست که چيزي به نام «رنگ سال» وجود ندارد. «هکتور فن بال» به عنوان يک مدسين هلندي گفته است طراحي لباس براي مردمي که در تمامي جشن ها و مناسبت هاي ملي و شخصي البسه نارنجي رنگ مي پوشند، دشوارترين شغل دنياست.
هلندي ها، به عشق سمبل کشورشان همواره نارنجي را رنگ ملي خود دانسته اند. اما نکته جالب اين جاست که نماد هلندي ها (گل لاله) هرگز در شهري مانند روتردام به چشم نمي خورد. گل لاله سالي دو ماه (فروردين و ارديبهشت ماه) در مزارع و گلخانه هاي مجهز کشور هلند مي رويد. هلندي ها به مناسبت رويش و بعد دروي لاله جشن هايي ملي برپا مي کنند.
لاله، تنها بهانه نارنجي هاي اروپا براي ريختن به خيابان ها نيست. مي توان از «جشن ملکه» به عنوان مهمترين جشن ملي هلندي ها نام برد که قدمتي تاريخي دارد. هلندي ها از تاريخ 31 آگوست سال 1885 ميلادي به صورت نمادين براي ملکه يا پادشاه خود جشني برپا مي کنند که نمادي است از اتحاد مردمي که از هزار اقليم دور هم جمع شده اند. هلندي ها را مردمي از نژادهاي بربر، عرب، ژرمن، صرب، فرانسوي، آنگلاساکسون و البته آفريقايي ها تشکيل مي دهند. جشن ملکه شايد بهترين بهانه باشد که در روزي شاد، تمامي اين نژادها خود را کنار حکومت احساس کنند.
هلند در تقابل با همسايگان خود در زمينه هاي فرهنگي رشدي قابل ملاحظه داشته. در زمينه شعر، موسيقي و فيلمنامه نويسي به يکي از قطب هاي اروپا تبديل شده و اين ترقي شايد ارتباط مستقيمي با قانوني داشته باشد که حدود 35 سال قبل به تصويب پارلمان هلند رسيد. براساس اين قانون، توسعه هنري به دست نهادهاي مردمي و شهروندان سپرده شد و دولت مادام العمر در ارزيابي معيارها و دست بردن در ساختارهاي هنري ممنوع الحق شد !
ژاپن را سرزمين آفتاب در آسيا و کامرون را کشور شادي در آفريقا مي دانند. براي دانمارکي هايي که هرساله بيش از 10 ماه سايه ابرهاي باران زا و سنگين را بالاي سر خود احساس مي کنند، تماشاي آفتاب ژاپني ها يک لذت دست نيافتني به حساب مي آيد. اما غنايي ها نيز چنين حسرتي را در قبال کامروني ها مي ورزند.
مردم سرزمين کامرون نيز مانند اهالي غنا سال هاي سال سايه سنگين استعمار را روي بدنه کشور خود ديده اند، اما هرگز جشن هاي بومي شان را فداي اندوه حاصل از دردي که از تازيانه اروپايي ها برتن داشتند نکردند.
کامرون را هلندي ها «سرزمين رقص» مي نامند. رقص کامروني ها قوانين خاصي دارد. اول اين که هيچ زني حق حضور در آن را ندارد. گروهي از مردها با استفاده از طبل هايي مخصوص که با شاخ حيوانات بر آن مي کوبند و سازهاي زهي و سوت هاي دهني موزيکي سنتي مي نوازند و مردها با استفاده از نيزه هاي بلند و در دست داشتن گوشت هاي پخته رقص سنتي را به اجرا در مي آورند. گروهي معتقدند تعدد جشن هاي ملي و بومي در کامرون بيش از 630 مورد است که البته بسياري از آنها به دست فراموشي سپرده شده. برعکس در ژاپن، گروهي از محققان در حال کشف رسوم، آداب و جشن هاي خاک گرفته هستند تا آنها را دوباره به تقويم ملي سرزمين آفتاب اضافه کنند. شايد بپرسيد مردمي که مدعي هستند 24 ساعت روزانه براي رسيدن به اهداف شان کم است، چه جايي براي پاس داشتن آداب خود دارند. جواب اين سؤال را نخست وزير ژاپن مي دهد: «ماندگار مي شويم اگر موفق باشيم و موفق مي شويم اگر بدانيم چه پيشينه اي داشتيم! » تهيه كننده: پيام يونسي پور