در اينجا مرزهاي دلبري و تحريك البته دامنه و تنوع گستردهتري يافته و گرچه همه روسري بر سر دارند اما گاه ... چه بايد گفت؟...
تاريخ انتشار: سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۸:۱۹
نويسنده : فتح الله آملي
بسياري از متدينين و علما هشدار ميدهند كه بدحجابي در حال گسترش است و بايد محيط جامعه اسلامي را امن كرد. درست هم ميگويند، خيابانهاي شهر بدجوري توي ذوق ميزند. حتي در پايتختهاي اروپايي دامنه جلوهگري و تحريك ذائقه جنسي آدميان و شهروندان، اين همه گسترده نيست. در بسياري از اين کشورها اكثر آدميان ساده ميپوشند و معمولي. كمتر آرايش و دلبري ميكنند. مگر آنها كه دلبرند و كارشان دلبري است. روسري بر سر ندارند اما لباسشان اكثراً ساده و معمولي است. اما در اينجا مرزهاي دلبري و تحريك البته دامنه و تنوع گستردهتري يافته و گرچه همه روسري بر سر دارند اما گاه ... چه بايد گفت؟...
گاه اين پوششهاي نامحترم، از عرياني غربي تأثير فزونتري دارند، مانتوهاي كوتاه و تنگ و چسبان و چاكدار و... آن هم در جامعهاي كه آستانه تحريك جوانان به دلايل متعددي از جمله تأخير در ازدواج، محدوديت در روابط دختر و پسر و مشكلات آشكار تشكيل خانواده، ويژگيهاي جغرافيايي و آب و هوايي مناطق گرم و خشك و... بسي بيش از جوامع اروپايي است.به همين خاطر اعتراض علما و مسئولان و متوليان فرهنگي كشور را برميانگيزد و پليس و نيروي انتظامي و دادگستري را وارد ميدان ميكند تا به عنوان مقابله با جرم اجتماعي سروساماني به اين وضعيت بدهند. همچنانكه در طول سالهاي گذشته و در آستانه تابستان، شاهد بالا گرفتن دامنه بحث مقابله با بدحجابي و ورود پليس به ماجرا تحت عناوين مختلف از جمله واحد امر به معروف و نهي از منكر، يا گشت ارشاد و عناويني از اين قبيل بودهايم و تمامي اين اقدامات، توصيهها، برنامههاي تلويزيوني، سخنرانيها و بگير و ببندها، چندان مؤثر نبوده و در بر همان پاشنه چرخيده است.
پس چه بايد كرد؟ آيا فقط با برخورد پليسي ميتوان مشكل را برطرف كرد؟ آيا بايد برخورد پليسي را حذف و گشت ارشاد را هم جمع كرد؟ آيا بايد بيتفاوت بود تا هر اتفاقي كه در صحنه جامعه ميافتد بگذاريم بيفتد؟ آيا درست است در شرايطي كه جوان ايراني مضايق متعددي براي ازدواج و اطفاي غريزه جنسي خود دارد هر روزه در خيابان شاهد شعلهورتر شدن نيازش باشد و آرامشش بههم بريزد؟ آيا آنها كه در خيابان آنانرا بدحجاب و بيقيد ميپنداريم
به واقع بيدين و بيقيد و منحرف هستند؟ و آيا...؟
ساماندهي وضعيت حجاب در جامعه ايران و بويژه جامعه شهري ايران و باز بويژه در شهرهاي بزرگي مثل تهران قدر مسلّم نه صرفاً راهحل توصيهاي و نصيحتي دارد و نه صرفاً پليسي و قضايي و نه دستورالعملي و بخشنامهاي... تا زمانيكه به آسيبشناسي درست مسأله نپردازيم نخواهيم توانست به نتيجه مطلوب دست يابيم.
به چند نمونه كه گزارشهاي كوتاهي است از چند روايت و درد دل توجه كنيم:
1ـ خانمي ميگفت: دخترم را قانع كردهام كه براي شخصيت تو خوب نيست كه لباس نامناسب بپوشي، او هم با من موافق بود، راه افتاديم تا برايش مانتوي مناسبي تهيه كنيم. به چند ميدان و مركز خريد مانتو و چندين مغازه سرزديم و چهار پنج ساعتي را وقت گذاشتيم اما هيچ فروشگاهي پيدا نكرديم كه مانتوي مناسب كه در برگيرنده حجاب مطلوب باشد داشته باشد در حاليكه مانتوهاي رنگي، كوتاه و تنگ همهجا فراوان بود آخر سر مجبور شدم پارچه مانتويي بخرم و كلي پول خياط بدهم تا مانتوي مناسبي برايش بدوزد كه هزينهاش برايم دو برابر تمام شد و تازه يك هفته هم معطل شدم تا آماده شود...
2ـ يك خانم استاد دانشگاه ميگفت: در ايران خودمان طوري حجاب را معنا كردهايم كه انگار فقط خانمها بايد پوشش مناسب داشته باشند. به خاطر همين حتي در تلويزيون، آقايان و ورزشكاران را با هر پوششي و در هر حالتي نشان ميدهند و محدوديتي در اين مورد نيست اما همه سختگيريها فقط براي خانمهاست. اگر به سر و وضع برخي پسرها و مردها هم در خيابان نگاه كنيد ميبينيد كه سر و شكل آنان از جوانان اروپايي هم گاه به مراتب نامانوستر و نامناسبتر است. در حالي كه رعايت حجاب و داشتن پوشش مناسب و معقول، زن و مرد ندارد و نبايد مشمول تفكيك جنسيتي شود...
3 - آقاي كارشناسي هم در دفاع از نوع پوشش گاه نامتعارف جوانها و در توجيه وضع موجود ميگفت: جوان در سن تحول و تنوعطلبي، بيشترين انگيزه را براي جلوهگري دارد. ميخواهد ديده شود. متفاوت باشد، اعتراض كند، تخليه انرژي داشته باشد. خوب، سرگرمي كم است، ازدواج سخت است. نميتواند كار پيدا كند، محدوديتهاي مختلفي محاصرهاش كرده است، گاه توهين و تحقير ميشنود، ميخواهد بگويد چرا به نيازهايش توجه نميشود؟ چرا او را نميبينند؟ چرا به او ميدان نميدهند؟ چرا به او حق اعتراض نميدهند؟ مجموعهاي از اين عوامل باعث ميشود كه مطابق نظم موجود و مشروع عمل نكند و...
4 - يك كارشناس مذهبي ديگر هم معتقد است: به هر حال بايد در كنار مباحث فرهنگي براي سلامت جامعه و روان آدمها و آرامش محيط اجتماعي هم ارزش قائل بود و در برابر آن بيتفاوت نماند. رفتارهاي ناهنجار و محيط نامناسب روي جامعه اثر منفي ميگذارد و آرامش رواني محيط را به هم ميزند.
...روي هر يك از اين استدلالها ميتوان تأمل كرد. در هر كدام ميتوان پردههايي از حقيقت را يافت. امّا بايد دانست كه در موضوع بدحجابي و ضرورت ساماندهي به اين امر كه من هم معتقدم از جمله پديدههاي ناهنجار اجتماعي با آسيبهاي نه چندان كم اهميّت رواني، اخلاقي، ديني و تربيتي است، هزار نكته باريكتر زمو وجود دارد كه اگر ناديدهشان بگذاريم، در سروسامان دادن به مسأله توفيق كافي پيدا نميكنيم