مقابله با تهاجمفرهنگی کار نهادهای فرهنگی است نه نظامی
امروز اگر ماهواره مردم را بکنیم و از پشت بام پرت کنیم، در پشت ستون قایم نمیشوند، بلکه میروند یک ماهواره دیگر میخرند
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۵۸
مهدی محسنیانراد در جلسه سخنرانی «عصر پس از دهکده جهانی: بازار پیام» گفت: به جای این که دانشگاهیان و فرهنگیان طلایهدار مقابله با تهاجم فرهنگی باشند، نهادی نظامی پرچمدار این عرصه شده در حالیکه باید توجه کنیم تهاجم نظامی با تهاجم فرهنگی بسیار متفاوت است. به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین جلسه سخنرانی علمی سال 91 پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران با عنوان «عصر پس از دهکده جهانی: بازار پیام» با سخنان مهدی محسنیانراد محقق و استاد ارتباطات بعد از ظهر امروز چهارشنبه 22 تیر در محل این پژوهشگاه برگزار شد.
محسنیانراد در این برنامه گفت: ما همه نیازهای ارتباطی داریم. این نیازها متنوعاند و هرکسی نیازهای مربوط به خودش را دارد. نیازهای من یک چیزی است، نیازهای شما چیز دیگری است و نیازهای کودک هفت سالهتان هم با نیازهای من و شما فرق دارد. ژاپن بزرگترین صادرکننده سریال در دنیا بود. خرید سریال اوشین در سالهای جنگ ایران و عراق از ژاپن، شاهدی بر این مدعی است. اما ژاپن ماهواره را ممنوع کرد چون نیازی به آن نداشت و میخواست از جریان پروپاگاندا جلوگیری کند. ژاپن قبل از جلوگیری از استفاده از ماهواره همه نیازهای مردمش را در زمینههای مرتبط برطرف کرده بود و ماهواره را ممنوع اعلام کرد.
وی افزود: بدون این که بخواهم تقسیمبندی داشته باشم، بگویم که به یاد دارم در سال 56 که دانشجوی لیسانس بودم، برای دورهای به ژاپن رفته بودم. به یاد دارم که در یکی از روزهای تابستان بود که استاد ما گفت شبکه NHK از ساعت 12 دیشب، پخش فیلمهای غیراخلاقی را آغاز کرده است. این موضوع برای من بسیار عجیب بود چون اگر یک شبکه خصوصی این کار را میکرد، تعجبی نداشت ولی NHK از شبکههای دولتی و مهم ژاپن بود. وقتی میگویم ژاپن ماهواره را ممنوع کرد، دیگر لازم نبود برنامهریزی کند چون از قبل برای آن برنامهریزی کرده بود. کشورهایی مانند ژاپن هم که با رقص یا موضوعاتی که ما با آنها مشکل داریم، مشکلی ندارند.
این استاد ارتباطات ادامه داد: واکنش ایران در قبال ماهواره، نسبت به سایر کشورهای آسیایی متفاوت بود. ابتدا گفته شد که استفاده خانگی از این وسیله ممکن نیست. بعد از سرگردانیهای بسیار قانونی تصویب شد و طبق آن از پلیس خواسته شد که دیشهای توقیف شده را به صدا و سیما تحویل بدهد. خب دیشهای یک متری کوچک به چه کار صدا و سیما میآمدند. این نشان میداد که قانونگذاران ما متاسفانه اصلا نمیدانستند این وسیله چیست و بدون این که پیشبینیای برای رقابت داشته باشند، به رویارویی با آن رفته بودند. این مسائل در آن سالهایی اتفاق افتادند که از عبارت تهاجم فرهنگی استفاده میشد. البته این اصطلاحی بود که نه دانشگاهیان بلکه سیاسیون از آن استفاده میکردند.
محسنیانراد گفت: پیشینه ماهواره به ناوهای هواپیمابر آمریکا باز میگردد. از چنین تکنولوژیای برای این که ملوانان و افسران آمریکایی در ناوها بتوانند شبکههای تلویزیونی آمریکا را تماشا کنند و به روز باشند، استفاده میشد چون این ناوها گاهی تا 6 ماه در هیچ بندری پهلو نمیگیرند. حالا درست است که بگوییم ماهواره یک پروژه تهاجم فرهنگی را طی کرده است؟ خیر این یک پروسه تاریخی است که ماهواره طی کرده است. وقتی عبارت تهاجم فرهنگی را به کار میبریم، به یک پروژه اشاره داریم.
مولف کتاب «روش مصاحبههای خبری» افزود: وقتی مراسم سوگند خوردن و مراسم تحلیف ریاست جمهوری اوباما از تلویزیونهای BBC و VOA پخش شد و مردم ما آن را دیدند، فهمیدند که آمریکاییها چگونه رئیسجمهور بازی میکنند. خب این یک پروپاگاندای مثبت بود. البته استفاده از لفظ مثبت به معنی استفاده از نظام ارزشگذاری نیست ولی فیلمی مانند «بدون دخترم هرگز» یک پروپاگاندای منفی بود. خب همه ما در ایران زندگی میکنیم که میوههای بسیار خوبی دارد. برخلاف اروپا و آمریکا که میوههایشان در عین زیبایی و فریبنده بودن، هیچ ندارد. سبزیهای ما هم بسیار مرغوب هستند و با نیم دلار میتوانید سبزی بسیار خوبی در کشور ما بخورید. در هوای گرمسیر و آفتابی کشور ما، وقتی غذا میخوریم طبیعی است که سبزی را با مشت برمیداریم و در دهان میگذاریم و باز هم طبیعی است که مقداری از برگهها یا دم سبزی از دهانمان بیرون بزند. بدی یا خوبی این موضوع را من و شما که این جا زندگی میکنیم میدانیم. اما وقتی چنین تصویری هنگام غذا خوردن یک روحانی در فیلم «بدون دخترم هرگز» پخش میشود یا وقتی که تهران را نشان میدهد و فقط در خیابانهایش بسیجی و گلههای گوسفند نشان میدهد، این دقیقا یک تهاجم فرهنگی سنگین علیه ایران است.
وی گفت: در جام جهانی فوتبال 98 فرانسه که ایران از سد آمریکا گذشت، شبکه 3 پاریس بعد از این بازی، «بدون دخترم هرگز» را پخش کرد. خب اینها تهاجم فرهنگی هستند. اما فقط همین برنامهها تهاجم هستند. ولی وقتی شبکههای فرانسه یا هر کشور دیگر رابطه جنسی نشان میدهند با ما کاری ندارند و نمیخواهند از این طریق تهاجم فرهنگی داشته باشند. تقاضا دارم که حرفهای من را تلقی مخالفت یا غیض نسبت به حکومت تلقی نکنید. غیض من آنجاست که به جای این که دانشگاهیان و فرهنگیان طلایهدار مقابله با تهاجم فرهنگی باشند، نهادی نظامی پرچمدار این عرصه شده است. خیلی مهم است که توجه کنیم که تهاجم نظامی با تهاجم فرهنگی بسیار متفاوت است. در جنگ ایران و عراق، ما از عراقیها تانک غنیمت میگرفتیم و از آن علیه خود آنها استفاده میکردیم. در جنگ نظامی گلوله مطرح است. اگر شما به سمت من شلیک کنید به پشت ستون یا دیوار میروم که گلوله به من نخورد. اما آیا درست است که برنامه شبکه VOA را ضبط کنیم و بخواهیم با آن علیه خودشان کار کنیم؟ امروز اگر ماهواره مردم را بکنیم و از پشت بام پرت کنیم، در پشت ستون قایم نمیشوند، بلکه میروند یک ماهواره دیگر میخرند.
نویسنده کتاب «انقلاب مطبوعات و ارزشها» گفت: هیچ فرقی میان تلویزیون و ماهواره وجود ندارد. افرادی هم که در خانههایشان ماهواره دارند، دیگر برایشان مهم نیست که از کجا میآید. اصل همان تلویزیون است چون با خرج اضافی میتوان بدون دیش هم کانالهای ماهواره را در دسترس داشت. مهم این است که دانش بیوتکنولوژیک هم امروز در این زمینه کمک میکند.
محسنیان راد در بخش دیگری از سخنانش گفت: هر چقدر داد و ستد پیام سهلتر، بیواسطهتر و قابل مصرفتر باشد، رسیدن به بازار پیام ممکنتر خواهد شد. در بازار پیام داد و ستد گزینشی خواهد بود. در این بازار، به جای کالا، پیام داد و ستد خواهد شد. نکته مهم این است که در بازار پیام نسبیت شکل خواهد گرفت، همانطور که اخلاقیات و موارد اجتماعی دیگر قطعی نیستند، بازار پیام هم نسبی خواهد بود. در بازار کالا قانون این است که شما کالایی را به من میدهید و در ازایش پول میگیرید و دیگر آن کالا را ندارید. ولی در بازار پیام من یک عکس یا فیلم را برای شما ایمیل میکنم ولی بعد از میل کردن، باز هم آن را دارم. این است که نظر به نسبی بودن بازار پیام دارد. این نسبیت در دهکده جهانی خیلی لو رفت. در بازار پیام هم بیشتر و گستردهتر لو رفت.