آیا تا به حال فكر كردهاید كه چرا بچه ها مدرسه را دوست ندارند و برای تعطیل شدن آن لحظه شماری میكنند؟
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۰۰
روانشناسان معتقدند كه هر وقت معلمان روحیه دانشآموزان را در اولویت توجههای خود قرار ندهند، آنها از معلم فاصله گرفته و ممكن است در تعامل و برخورد با آنهاعكس العمل نشان دهند.
روانشناسان معتقدند كه هر وقت معلمان روحیه و احساس درونی دانشآموزان را در اولویت توجههای خود قرار ندهند و به صدای آنها گوش نكنند، آنها از معلم فاصله گرفته و ممكن است در تعامل و برخورد با آنهاعكس العمل نشان دهند.
آیا تا به حال فكر كردهاید كه چرا بچه ها مدرسه را دوست ندارند و برای تعطیل شدن آن لحظه شماری میكنند؟ دانستنی ها و مهارت ها باید قادر باشند امنیت روانی و احساس زیبایی دوستی را در مواجهه با مشکلات زندگی تضمین کند.
چرا موقعی كه روی نیمكتها و صندلی مدارس مینشینند احساس عذاب و درد و رنج میكنند؟ گویا تقویم مورد تایید بچهها با بزرگسالان بسیار متفاوت است. بچهها عاشق رنگ قرمز تقویمها و بهدنبال افزایش روزهای تعطیل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خیره میشوند تا شاید برف زمین را سپیدپوش كرده و به رویاهای آنها رنگ واقعیت ببخشد و در فصل بهار با یاد روزهای گرم تابستان روز و شب را سپری میكنند.
در گذشته بهنظر میرسید که وظیفه آموزش و پرورش تولید عدهای فارغ التحصیل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند اما چنین مینماید که در قرن جدید نظامهای آموزش و پرورش این مرحله را پشت سر گذاشته و سرلوحه تعلیم و تربیت در یک جمله خلاصه شده است؛ شوق زندگی کردن را به دانشآموزان بیاموزیم». پس باید معتقد باشیم که درحقیقت رشد پایدار ما در گرو شادی پایدار است.
بسیاری از ما روز اولی را كه قدم به مدرسه گذاشتیم بهیاد داریم، روزی كه برای بسیاری از كودكان، رنگ غم و اندوه دوری از خانوادهها را داشته است، بچهها در حالی كه پدر و مادرهایشان جلوی در مدرسه ایستاده بودند، به همدیگر دست تكان میدادند و با نگاهی تلخ از هم جدا میشدند.
حال اگرچه این درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدی میتواند طبیعی باشد اما آنچه مسئله تلقی میشود این است كه بسیاری از كودكان و نوجوانان حتی تا سالهای پایانی دوره متوسطه تغییری در روحیه و احساسشان نسبت به مدرسه پدید نیامده و جایی در دلشان برای درس و مدرسه و كتاب باز نمیشود.
دور شدن دانشآموزان از فضای مدرسه
دانشآموزان بعد از پایان دوران متوسطه به سرعت از فضای مدرسه دور میشوند و روزهای كودكی و نوجوانیشان را با شتاب هر چه تمامتر به دست فراموشی میسپارند.
در كشورهایی كه شیوههای آموزش دستوری وجود دارد یعنی معلم در كلاس درس نقش عمده و اساسی ایفا میكند و همه چیز در قالب تكالیف درسی از طریق معلمها به بچهها منتقل میشود، طبیعتا در روحیه دانشآموز احساس سرخوردگی و عدمعلاقه را ایجاد میكند. بهطور كلی این یك خاصیت و ویژگی اساسی روحی هر فرد است كه هر كنش یا عملی كه علایق و عواطف او را تحتتأثیر قرار دهد با آن به مقابله و عكس العمل برمیخیزد، اما چون ترویج روحیه لطافت و مهرورزی، تجربهای است كه نیاز به درونی شدن در فرهنگ آموزش یك كشور دارد، بنابراین به صرف آموزش معلمان و یادآوری این نكته كه مهر و عطوفت را آنها باید در رفتار و كنشهای خود با دانشآموزان سرلوحه خود قرار دهند، نمیتوان نظام آموزشی را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل كرد.
این موضوع نیز میتواند تا حدی به این اصل مرتبط شود كه بچهها در دوره كودكی به ویژگیهای درونی شخصیتیشان توجه بیشتری شده و این موضوع در نظام آموزش به فراموشی سپرده میشود.
اگر احساس لذت از محیط را یك اصل اساسی آموزش تلقی كنیم و توجه خود را معطوف به این ویژگی مهم روحی دانشآموزان كنیم، میتوان امیدوار بود كه بچهها به مدرسه علاقه بیشتری پیدا كنند.
بچهها به مدرسه میآیند تا با دوستان جدیدی آشنا شده و روح همدلی و همراهی با آنها را پیدا كنند. ما نباید فرصت تجربه پذیری عاطفی كودكان را با روشهای سخت و غیرمنعطف و اولویت بخشی به آموزشهای غیرمانوس، تخریب كنیم. بچهها باید از لحظهای كه وارد مدرسه میشوند، احساس صمیمیت و شور و شوق را نسبت به محیط آموزش داشته باشند. هدف اصلی آموزش و پرورش، ایجاد درك مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحی و عاطفی و رشد انسانهایی همنوا با جامعه عشق محور است.
بچهها باید از روزمرگیها رها شوند تا بتوانند حرفها و ایدههای نو داشته باشند. در فضای باز و ایجاد بستر مناسب گفتمانی میان معلم با دانشآموز و دانشآموز با همكلاسیها، نیازها، رویاها و آرزوهای كودكان به بیرون تجلی یافته و عرصهای برای ساختن شهروندانی متفاوت پدید میآید.
غفلت از نشاط، از مشکلات جامعه
یکی از مشکلات هر جامعه غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه افزایش بیماریهای مختلف روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است. با شادی و نشاط زندگی معنا پیدا میکند و در پرتو آن دانشآموزان خصوصاً در دوران نوجوانی و جوانی میتوانند خود را ساخته و قلههای سلوک و پلههای ترقی را چالاکانه بپیمایند. جامعه زنده و پویا جامعهای است که عناصر شادیآفرین در آن فراوان باشد.
از یاد نبریم همچنان كه نظام آموزشی و معلم و اولیای مدرسه نمیتوانند به عقدهها، سرخوردگیها و ناكامیهای شخصیتی دانش آموزان پاسخ مناسبی دهند. در چنین فضایی بچهها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نمیدهند. فراموش نكنیم كه ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشی مهمتر است.