سرمايهها به جاي آنكه روانه بانكها و توليد و ساختوساز سرازير شوند به سكه و ارز تبديل و در خانهها نگه داشته ميشوند
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۵۶
رييسكل بانكمركزي با اذعان به حبابي بودن افزايش قيمت طلا و ارز اعلام كرد كه دستور داده طي يكي، دو روز قيمت سكه طلا 70، 80هزار تومان و قيمت نرخ دلار 20تومان كاهش يابد. بحث اينكه بانكمركزي بايد نرخ ارز را كنترل كند از كليديترين، اصليترين و مهمترين مباحث مربوط به بانكمركزي است.
معمولا بانكمركزيها اين كار را در قالب سياستها و مصوبات محرمانه يا بعضا غيرمحرمانه انجام ميدهند تا بتوانند با مهار و كنترل ابزارهاي لازم نرخ برابري ارز را مهار كنند. درخصوص سكه نيز بايد يادآور شد كه ورود به اين بازار، از وظايف اصلي و تكليف بانكمركزي نيست
” سخن راندن از دستوردهي به بازار پذيرفته نيست زيرا مباني استوار اقتصادي ندارد دادن عدد و رقم آن هم در قالب دستور، اقدامي غيركارشناسي است “
اما در حال حاضر بازار سكه نيز تا حدودي بر بازار ارز اثر متقابل دارد.
از اينرو بانكمركزي تصميم گرفته تا بازار، چه بازار ارز كه نقش اصلي در آن دارد و چه بازار سكه كه در آن نقش فرعي دارد را كنترل كند.
اما سخن راندن از دستوردهي به بازار پذيرفته نيست زيرا مباني استوار اقتصادي ندارد. رييس بانكمركزي ميتواند اعلام كند كه قيمتها را كنترل و مهار ميكنند. بانكمركزي بايد حداكثر توان براي مهار و كنترل بازار سكه و ارز را بهكار گيرد اما دادن عدد و رقم آن هم در قالب دستور، اقدامي غيركارشناسي است.
در حال حاضر، متاسفانه عدهاي سودجو مانع از اين ميشوند كه نرخ ارز و سكه واقعي شود و براي همين نيز نرخها حبابگونه بالا ميرود.
البته تحريمها نيز در اين ميان بيتاثير نيست. نقدينگي سرگردان نيز عامل ديگر بالا رفتن نرخ سكه و ارز است. از آن سو محدوديتهاي سپردهگذاري و نرخ پايين
” در حال حاضر نقدينگيها به سمت خريد ارز ميرود آن هم خريدي كه در خانه نگه داشته ميشود كه اين به ضرر اقتصاد كشور است “
سپرده نيز سبب شده تا مردم به سمت خريد سكه و دلار تمايل بيشتري پيدا كنند. بايد نرخ سود بانكي را افزايش داد تا سپردهها به سوي بانكها سوق پيدا كنند. در حال حاضر نقدينگيها به سمت خريد ارز ميرود آن هم خريدي كه در خانه نگه داشته ميشود كه اين به ضرر اقتصاد كشور است.
ارز را بايد كساني بخرند كه مصرف جاري دارند نه آنانكه ميخواهند از اين طريق سرمايهگذاري كنند. سوددهي كم و محدود نظام بانكي، همچنين افزايش حباب گونه بازار سهام، سيستم اقتصادي ما را با اين چالش مواجه كرده است.
سرمايهها به جاي آنكه روانه بانكها و توليد و ساختوساز سرازير شوند به سكه و ارز تبديل و در خانهها نگه داشته ميشوند. مردم بايد بتوانند اوراق بانكي را با نرخ مناسب بخرند و به سمت كارهاي صنعتي و توليدي سوق داده شوند اما زمانيكه نرخ سود بانكي پايين نگه داشته ميشود، آنها نيز مشاركت كمتري ميكنند.