مردم در زمینه واژههای عمومی بهترین واژهها را انتخاب میکنند و فرهنگستان برای واژهسازی در این زمینه باید خود را به زبان مردم نزدیک کند
تاريخ انتشار: جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۵۱
احمد تمیمداری معتقد است، مردم در زمینه واژههای عمومی بهترین واژهها را انتخاب میکنند و فرهنگستان برای واژهسازی در این زمینه باید خود را به زبان مردم نزدیک کند.
استاد گروه ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، درباره دلایل برخورد تمسخرآمیز مردم با واژههای فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: فرهنگستان در دو زمینه واژههای تخصصی و عمومی واژهسازی میکند؛ اما در زمینه واژههای عمومی خود مردم بهترین واژهها را انتخاب میکنند و گاه واژه خارجی را به زبان موسیقیایی خود درمیآورند.
او در ادامه عنوان کرد: اگر پیش از ورود واژگان بیگانه به زبان، یک گمرگ زبانی ایجاد کنیم که برای واژگان بیگانه پیش از ورود معادلی بسازد، ممکن است این واژگان در بین مردم جا بیفتد، اما وقتی واژهای در بین مردم جا افتاد، در زبان گشت و به موسیقی زبان مردم در آمد، تغییر آن خیلی مشکل میشود. فرهنگستان اول برای تلفن گذاشته بود «دورگو»، اما هیچکس از این واژه استفاده نکرد. چون این واژه در زبان نمیچرخد و مردم از «تلفن»، «تلیفون»، «زنگ زدن»، «زنگیدن»، «تلیف» زدن و غیره استفاده کردند. وقتی واژهای به مردم میرسد، آنها آن را با نهاد گرامر و موسیقی زبان تطبیق میدهند و بعد استفاده میکنند.
تمیمداری همچنین اظهار کرد: فرهنگستان به جای «ماشین»، «خودرو» را قرار داد، اما مردم از آن استفاده نکردند؛ چون به نظر آنها ماشین خوشآهنگ است و من هرگز ندیدهام به غیر از مکاتبات اداری از واژه خودرو استفاده کنند. ماشین خوشآواست و هموزن با ناشی و کاشی، رامین و ورامین است. خ هم از حروف سایشی و گفتن آن دشوار است و زیاد جا نمیافتد.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه واژه خارجی گاه میتواند جزوی از زبان فارسی باشد، گفت: نظر من این است که وقتی واژهای از زبان خارجی وارد میشود، اما به ریخت و لباس زبان ما درمیآید، دیگر فارسی است.
تمیمداری با تأکید بر اهمیت توجه به نهاد مردمی زبان گفت: نهاد مردمی زبان در واژهسازی نباید فراموش شود.در نهایت مردم خود واژهها را انتخاب میکنند. ما تنها باید پویایی زبان را زیاد کنیم؛ مثل زبان عربی که حتا از واژه آمریکا فعل چهارحرفی باب تفعل، تأمرک را درست کردهاند، یعنی آمریکایی شدن. دکتر باطنی هم مثلا میگفت میتوان از واژه «یون»، «یونیدن»، «یوننده» (اسم فاعل) و «یونیده» (اسم مفعول) را درست کرد. اگر این امکان در زبان فراهم شود و بخشی هم به مردم سپرده شود، خود زبان به حرکت درمیآید.
او با اشاره به برخوردهای مردم با واژههای فرهنگستان، ادامه داد: کار فرهنگستان هم کوششی است که نمیتوان انکارش کرد. اما وقتی آنها در متن زبان کار نکنند، این اتفاقها میافتد و واژهها را نمیپذیرند. من به عنوان یک معلم با زبان مردم مأنوستر هستم. ؛نها هم باید ارتباطشان را با زبان مردم بیشتر کنند؛ زیرا این مردم واژههایی چون «چکش برق»، «میللنگ»، «چراغ خطر»، «سگدست» و «شغالدست» را ساختهاند.
تمیمداری همچنین تصریح کرد: گاه واژههایی که فرهنگستان میسازد، تلفظ سختی دارد، مثلا آنها به جای «آباژور» واژه «فروتاب» را قرار دادهاند، اما این واژه تلفظ سختی دارد. چون ف و ب حرفهای لب و دندانیاند و بعد ت و ب که کنار هم با فاصله کم، تلفظ سختی دارند. اما «آباژور» خوشساخت است و مشکل موسیقیایی ندارد. من هم اگر بخواهم این چراغ را بخرم، نمیگویم آقا «فروتاب» دارید؟ مردم واژههایی را استفاده میکنند که بر اساس دستور زبان یا موسیقی زبان ناخودآگاه که در ذهن آنهاست، جا افتاده باشد. «رایانه» را مردم به کار نمیبرند، چون هم با «یارانه» خیلی نزدیک است و هم تلفظ سختی دارد.
او در ادامه تأکید کرد: حسی در فرهنگستان وجود دارد که میخواهند استقلال زبان را حفظ کنند و در مردم عقده عقبماندگی و تحقیر بهوجود نیاید؛ چون ورود بیش از اندازه واژگان خارجی هم آفت است. در «فارسی شکر است»، در آن زندان هیچکس حرف دیگری را نمیفهمید.
تمیمداری تأکید کرد: گاه افراط در استفاده از واژگان بیگانه هم مسخره است، توی شبکههای ماهوارهیی شنیدهایم که میگویند «من امروز هپی نیستم» و این چقدر به نظر ما بیمزه میرسد.
او افزود: نکتهی دیگر این است که ما باید بین زبانهای بیگانه و همسایه تفاوت بگذاریم. پشتو، اردو، ترکی استانیولی و آذربایجانی و عربی زبانهای همسایه ما هستند و نباید تیغ بگیریم و همه واژههایی را که از زبانهای همسایه وارد شده، بِکَنیم. این سرهگرایی است و میخواهد به زبان خالص برسد، در حالی که هیچ زبانی خالص نیست.
تمیمداری همچنین گفت: مردم خودشان با درکی که از زبان و موسیقی آن دارند، بخشی از واژههای فرهنگستان را هم میپذیرند، اما گاه مخالفتها سیاسی است و چیزهایی را که جنبهی رسمی داشته باشد، مسخره میکنند. ما هرچه بتوانیم نهادهای مردمی را در این زمینه فعال کنیم، میتوانیم به نتیجه بهتری برسیم. مثلا با «ان جی او» ها میتوانیم به تعادل فرهنگی برسیم.