چرا مسوولان ما دوست دارند اينقدر حرفهايي بزنند که تکراري باشد و راجع به هر موضوعي که صحبت مي کنند حتما خاطره اي از دفاع مقدس را به هر طريق به آن ربط بدهند تا ارزشهاي واقعي آن در کسالت و اعتراض شنوندگان گم شود!
به گزارش تيترآنلايندر حاشيه روز مراسم جهاني كودك، ايرن در خبري با عنوان هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد نوشت: ديروز(16 مهر) روز جهاني کودک بود و من نه به عنوان يک خبرنگار يا گزارشگر و نه به عنوان يک تحليلگر موضوع کودکان ، بلکه به عنوان مادر يک کودک 4 ساله ، همراه پسرم در مراسمي شرکت کردم که به همين مناسبت و البته با موضوع رونمايي از بسته کارآفريني کودکان ( پنج شنبه) در تالار حرکت برگزار شده بود. مخاطبان اين مراسم همگي کودکان 3 تا 6 ساله چند مهدکودک تهران بودند که همراه پدر يا مادر خود در اين مراسم حضور داشتند.
مراسم به عرف تمام مناسبت هاي ايراني با تاخيري حدود 40 دقيقه شروع شد وبعد يک سخنراني کوتاه جدي در خصوص کارآفريني و بسته کار آفريني و در حاليکه همه در انتظار برگزاري مراسمي براي شادکردن بچه ها بودند که احيانا تصور مي رفت با آموزشهاي کودکانه همراه باشد ، از وزير کار و امور اجتماعي خواسته شد که به روي سن بيايد و در خصوص کارآفريني صحبت کند. دکترشيخ الاسلامي بر روي سن آمد و دقيقا به اين موضوع اشاره کرد که امروز مخاطبان من کودکان هستند و روي صحبت من با آنهاست.( تاکيد مي کنم که اين کودکان 3 تا 6 سال بيشتر نداشتند و حداکثر در مقطع پيش دبستاني مشغول تحصيل بودند)
وزير کار در صحبت هاي خود خطاب به کودکان گفت: همه شما مي دانيد که دانستن علم و آگاهي
” اين چه رسمي است که در هر جلسه اي براي مهم جلوه دادن آن بايد از يک وزير يا وکيل يا.. بخواهيم که سخنراني جدي در آن خصوص، ارايه کند که وقتي از آن بالا به مخاطبان مي گويد: خسته شديد؟! همه با صداي بلند جواب دهند: بله ه ه ه ! و آن مقام محترم باز هم به صحبتهايش ادامه دهد! “
جزو اصول زندگيست اما از علم و دانايي بالاتر اين است که الان يک حرکتي در جامعه ما به وجود آمده است که براي تامين خواسته هاي انسان مهمتر عمل مي کند و... وي در ادامه سخنراني خود رو به بچه ها کرد و گفت: حالا شما به من بگوييد که کارآفريني چيه؟ کارآفريني يعني اينکه شما با ترکيب اطلاعات ، تجربه و توانايي خودتان را براي انجام کاري بالا ببريد. شما با علم و توانايي انجام کار بايد بتوانيد با خلاقيت و نوآوري و فکر کردن بيشتر راههايي بهتر و سريعتر براي رسيدن به خواسته هايتان پيدا کنيد. وزير محترم در ادامه صحبت هايش گفت: براي اينکه شما يک آدم کارآفرين بهتري باشيد بايد روي استعدادهايتان تمرکز بيشتري داشته باشيد. با پدر و مادر خود مشورت کنيد. با معلمهاي خود مشورت کنيد. سعي کنيد مهارتها و تواناييهاي خود را افزايش دهيد. روي کارهاي روزمره اکتفا نکنيد و.... وزير محترم حدود نيم ساعت بي وقفه از کار آفريني و اهميت کارآفريني صحبت کرد و همينطور که در همهمه صداي کودکان که بر سرو کله هم مي زدند از خاطرات جنگ مي گفت ، پسر کوچک من از صندلي خودش را به پايين انداخت و گفت: ماماني ؟سرم ديوونه شد.خسته شدم از دست اين آقاهه ! چقدر حرف مي زنه. و من هم که از نق زدنهاي بچه ام و البته بچه هاي دور و بر خسته شده بودم ، براي اينکه ساکتش کنم مدام مي گفتم : عيب نداره مامان . تو پسر خوبي باش ، من الان خودم مي رم دعواش مي کنم. اين فقط مشكل من نبود ، بقيه پدرو مادرهاي حاضر در اين مراسم ، هم با بچه هاشون، همين مشگل رو داشتند. اما آقاي وزير ولکن ماجرا نبود... اون روز گذشت. اما بدون شک، موضوعات بسياري در ذهن بسياري از پدر ها و مادر ها نقش بسته که چندان خوشايند نيست. اين را از بسياري اعتراضات آنها در حين سخنراني مي شد ، درک کرد. مثل سوالاتي که در ذهن من به عنوان يک مادر، نه به عنوان يک روزنامه نگار نقش بست و البته به پاسخهايي هم براي آن رسيدم که ... بگذريم
موضوعاتي اينچنين: - چطور ممکنه که
” چرا ما حاضر نيستيم ، درک کنيم که اهميت کارها به چگونه انجام دادن آن ، چگونگي برنامه ريزي براي آن، و چگونه پي گيري کردن آن است و لزوما مثل کلنگ زدنهاي گاه و بي گاه ما براي افتتاح پروژه هاي متعدد و ناموفق ، نيازي نيست “
ما متوجه نباشيم که اين همه حرف زدن براي يک بچه 4 – 5 ساله تا چه حد مي تونه خسته کننده باشه؟ - تصور کنيد بچه اي که نمي تونه حتي يک جمله ساده رو درست ادا کنه ، چه چيزي از کار آفريني درک مي کنه يا بچه اي که چند دقيقه حاضر نيست پاي صحبت پدر و مادر بنشيند ، چطور مي تواند به خاطرات جنگ آقاي وزير گوش بدهد! - چرا مسوولان ما دوست دارند اينقدر حرفهايي بزنند که تکراري باشد و راجع به هر موضوعي که صحبت مي کنند حتما خاطره اي از دفاع مقدس را به هر طريق به آن ربط بدهند تا ارزشهاي واقعي آن در کسالت و اعتراض شنوندگان گم شود! آيا نابجا حرف زدن از يک موضوع ، ضربه به آن نمي زند حتي اگر اين موضوع از مقدسات عرفي ما باشد. - اين چه رسمي است که در هر جلسه اي براي مهم جلوه دادن آن بايد از يک وزير يا وکيل يا.. بخواهيم که سخنراني جدي در آن خصوص، ارايه کند که وقتي از آن بالا به مخاطبان مي گويد: خسته شديد؟! همه با صداي بلند جواب دهند: بله ه ه ه ! و آن مقام محترم باز هم به صحبتهايش ادامه دهد! - چرا ما حاضر نيستيم ، درک کنيم که اهميت کارها به چگونه انجام دادن آن ، چگونگي برنامه ريزي براي آن، و چگونه پي گيري کردن آن است و لزوما مثل کلنگ زدنهاي گاه و بي گاه ما براي افتتاح پروژه هاي متعدد و ناموفق ، نيازي نيست تا حتما بخواهيم افتتاح آن با حضور يک مقام دولتي و رسمي باشد تا براي اعتبار بخشيدن به کار خودمان و پوشش خبري مناسب ، خداي ناکرده اعتبار مسوولي را در جلسه اي خدشه دار کنيم! .... خوشبختانه در ادامه اين مراسم نمايشي عروسکي و اجراي موسيقي عروسکي براي کودکان برگزار شد و بچه هايي که با داشتن يک بادکنک احساس خوشبختي مي کنند، با چنين برنامه هايي خستگي سخنراني را فراموش و البته در شادي دريافت يک بسته خوراکي د ر مقابل درخروجي سالن هم، همان يک ذره کارآفريني هم به خاطرات جشن پيوست ، تا ببينيم که مسولان کارآفريني کودکان در عمل چه خواهند کرد.
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار