در چند ماه گذشته پوشیدن ساپورت (leggings) به جای شلوار به همراه مانتوهای کوتاه یا جلوباز که قسمت عمده پا را در معرض دید قرار میدهد، در فضاهای عمومی بین قشری از زنان تهران و برخی شهرهای بزرگ رواج پیدا کرده و اخیراً بحثهای مفصلی نیز در مذمت و دفاع از ساپورت، در فضای مجازی شکل گرفته است. مخالفان ساپورت غالباً افراد مذهبی هستند که به حق این نوع پوشش را مخالف شئونات اسلامی یا حتی انسانی زنان میدانند و معتقدند این پوشش کاملاً تحریککننده و از این منظر برای سلامت فضای عمومی جامعه مضر است.
موافقان ساپورت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته، ساپورت را دقیقاً به دلیل همین تحریککنندگی و کارکرد جنسی آن میپسندند. صفحه "عاشقان ساپورت" در فیسبوک که به وسیله یک پسر 25 ساله ثبت شده و بیش از 84 هزار دنبالکننده دارد، نمونهایی از جامعه حامیان ساپورت است. طبعاً از تشریح شفاف عکسهایی که در این صفحه منتشر میشود و جملاتی که ذیل عکس زنان ساپورتپوش از سوی مردان نوشته میشود، معذوریم؛ اما همانقدر میتوان گفت که در کمال تأسف این صفحه تفاوت چندانی با یک سایت تبلیغاتی برای روسپیگری ندارد و مشمئزکنندهترین نگاهها و ادبیات شیءانگارانه و جنسی از سوی مردان و دادن شماره تلفن و رفتارهای ملتمسانه برای جلب توجه از سوی زنانی که عکسهای خود را برای انتشار میفرسند، در این فضا دیده میشود.
در یک کلام، این زنان از قدرت ساپورت به عنوان یک نوع پوشش در جلب توجه مردان خرسندند و مردان نیز از اینکه ابزار لازم برای رفع حدی از تمایلات جنسی را به رایگان در اختیار دارند، خوشنودند. چنین فضاهایی نشان میدهد ساپورت نیز مانند بسیاری دیگر از لباسها به ویژه برای زنان، حاوی پیامهای خاص جنسی است و به جز معدودی از زنان ناآگاه، سایرین کاملاً از محتوای این پیام، آگاه و خرسند بوده و طالب آن هستند و منطقی نیست اگر مردان را به دلیل دریافت پیام و ارائه رفتار متناسب با آن، سرزنش کنند. البته این به هیچوجه به معنای تأیید رفتارهای قبیح مردان نیست و علاوه بر آموزههای دینی، آموزههای انسانی نیز مردان را از ارائه رفتار متناسب با پیام، بر حذر میدارد.
دسته دوم حامیان ساپورت، مردان و زنان روشنفکری هستند که حمایت از فمینیسم را نیز غالباً جزء رویکرد فکری خود میدانند. این گروه عمدتاً به صورت واکنشی در مقابل انتقادات مذهبیون وارد بحث میشوند و از یک سو بر آزادی پوشش تأکید میکنند و از سوی دیگر مذهبیون را به این اتهام که ظرفیت دیدن پوششهای اینچنینی را ندارند و به سادگی تحریک میشوند و چشمهای خودشان را درویش نمیکنند یا اساساً به دلیل محدودیتهای اسلام دچار عقده و حسادت هستند، مورد نقد یا استهزاء قرار میدهند.
اتهامات کینهورزانهایی از این دست نسبت به مذهبیون البته تازگی ندارد و اگر ارادهایی برای گفتگو و گشودگی برای پذیرش حق باشد، میتوان نشان داد این اتهامات چه نسبتی با حقیقت دارد؛ اما مسئله این یادداشت عجالتاً موضوع دیگری است. سؤال اصلی آن است که چرا فمینیستها و روشنفکران ایرانی چشم بر این شیءانگاری و نگاههای جنسی مشمئزکننده میبندند در حالیکه مبارزه با این نگاه و آگاه ساختن زنان از حقارت و ظلم مستتر در ابژه بودن، یکی از اهداف فمینیستهای دنیاست.
انتظار میرفت فمینیستها و روشنفکران ایرانی از زن و مرد، پس از دیدن صفحه "عاشقان ساپورت"، یادداشتها و مقالات مختلفی در تقبیح این نوع نگاه بنویسند، اما برعکس، عمده واکنشها در حمایت از این پوشش است. البته چنانکه در مسائل سیاسی عمده تحلیلها را دشمنی و مخالفت با جمهوری اسلامیجهت میدهد، در این موضوع نیز بخشی از حمایت از ساپورت به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی و سیاستهایش در زمینه حجاب صورت میگیرد؛ اما بخش دیگری از آن نیز به تعارض لاینحل فمینیستم در زمینه آزادی پوشش و ابژهانگاری باز میگردد.
فمینیستها به ویژه در کشورهای غربی که سالها تجربه آزادی تقریباً کامل در پوشش و در کنار آن ابژهانگاری فزآینده زنان را داشتهاند، اگرچه همچنان اصرار دارند که آزادی پوشش حق زنان است و مردان باید طوری تربیت شوند که هیچ سیگنال خاصی از هیچ نوع پوشش و رفتار زنانه نگیرند و زنان را در هر پوششی، انسان و نه ابژه جنسی ببینند؛ اما امروز به دلایل مختلف از جمله تجربه زیسته این سالها و تحقیقات روانشناختی در مورد کارکرد مغز مردان، زنان را توصیه به پوششهای عفیفانهتر میکنند تا خودشان را در معرض ابژه شدن قرار ندهند و رسانهها و شرکتهای تولید مد و لباس را متهم میکنند که با رویکردهای خود در تشویق زنان به افزایش جذابیتهای جنسی، آنان را در معرض چنین مشکلاتی قرار میدهند.
این دغدغه جهانی فمینیسم، اما در کشور ما علیرغم رشد فزآینده ابژه شدن زنان، دیده نمیشود و به جای آن، تمام تلاشها بر آزادی پوشش به عنوان اولویت اول متمرکز است. به همین دلیل است که به عنوان نمونه سایت "تا قانون خانواده برابر"، ساپورت را به عنوان یکی از انواع پوشش و نشانه تنوع فرهنگی در یک جامعه میداند و در کل مطلب مرتبط با ساپورت، به نقد سیاست حجاب اجباری در جمهوری اسلامی میپردازد بدون آنکه نگران فرو افتادن دختران در این وضعیت تحقیرآمیز باشد یا به نگاههای وقیحانه مردان حامی ساپورت، اعتراض کند. شاید هم چنین تصوری بر فمینیستها و روشنفکران وطنی حاکم است که با آزادی پوشش، اساساً چنین مسئلههایی حل خواهد شد یا ایران ویژگی متفاوتی دارد که به مسیری که سایر کشورهای غربی رفتهاند، نخواهد رفت و با مسائلی که الان فمینیستهای آن کشورها با آن مواجهاند روبرو نخواهد شد.
پینوشت 1. این پوشش بسیار قدیمیاز قرنها پیش به دلیل شرایط زندگی و آب و هوا در برخی مناطق جهان بین زنان و مردان مرسوم بوده است. بعضی مناطق به دلیل محافظت از سرما یا گزند حشرات یا آسیبهای محمتل در حال شکار و امثال آن از چنین شلوارهایی استفاده میکردهاند، اما در دهه 60 به عنوان یک مد لباس زنانه در آمریکا مطرح شده و مدتی از دور خارج شده و اخیراً دوباره به عنوان بخشی از مد زنانه استفاده میشود. به طور خاص در سال گذشته بسیاری از دست اندرکاران و شرکتکنندگان برنامه آکادمی گوگوش نیز از ساپورت استفاده کردهاند که احتمالاً در اقبال مخاطبان این برنامه به این نوع پوشش، تأثیرگذار بوده است.
مرجع : مهرخانه
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۹۲-۰۸-۱۶ ۲۱:۴۷:۳۳
ساپورت با دین همخوانی ندارد و واقعا جای شرم است (15256)