تنش هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در هر کشوري باعث ايجاد فشار و استرس رواني بر جامعه مي گردد. افزايش نگراني ها درمورد هريک از اين مولفه ها تبعات منفي براي سلامت رواني جامعه دارد که بعضا جبران ناپذيزمي باشد.
اين سه گزينه سرمنشا اکثر نارسايي هاي اجتماعي است اما تمام آن نيست و ما به سبب محدوديت هاي اين نوشتار به صورت کلي به بخشي از اين معضلات اشاره مي کنيم. قابل توجه است که هدف از قرار دادن اين سه مولفه درکنار هم، سياه نمايي نسبت به اوضاع کلي جامعه نمي باشد وهدف از مطرح کردن اين معضلات، چشم پوشي از نقاط قدرت و محسنات جامعه نيست. بلکه هدف از طرح اين بحث گوشزدي به مسولان در راستاي برطرف ساختن اين دست مشکلات مي باشد.
درمورد تبعات اجتماعي اين فشارهاي رواني بايد به زندگي روزمره مردم در کوچه و خيابان نگاه کرد تا همه چيز دستگيرتان شود. هرچند تلخ است اما بايد آن را پذيرفت. بايد پذيرفت که با گسترش علم و تکنولوژي، گسترش رسانه هاي ارتباطي و ماهواره ها ديگر نمي توان انتظار داشت که رفتار فرد بر اساس و اسلوب سنتي خانواده ها شکل بگيرد و از الگوي مشخص پيروي کند. کاملا مشخص است که کنش هاي افراد با توجه به شرايط و جوي که براي زندگي آنها فراهم شده تاثير مي پذيرند. حال برخي از معضلات اجتماعي را که در جامعه ما افراد به آن دچار هستند و موجب افزايش فشارهاي رواني برآنها مي گردد را برمي شماريم:
- تغيير نوع رفتار و کنش خانواده ها؛ سبب شده تا ديگر فرد نتواند مشکلات خود را در خانواده مطرح و برطرف نمايد. درحال حاضر با تغيير نوع ارتباط اعضاي خانواده نقش پدر و مادر به عنوان سامان دهنده رفتار افراد خانواده، نقش بي بديل خود را از دست داده است. البته نمي توان به تغييرات و تحولات در عرصه جهاني چشم پوشيد.امروز افزايش شبکه هاي ماهواره اي و وسايل ارتباط جمعي، فرد را به سمت انزوا و تنهايي رهنمون مي کند و عالمي را براي او تداعي مي سازد که درآن بايد به تنهايي مشکلات خود را حل کند و کاري به ديگران نداشته باشد. لذا شخص با موجي از فشارها و استرس هاي رواني روبه رو مي شود که بايد به تنهايي با آن مقابله کند.
- افزايش خشونت؛ اين مولفه را درميان رفتار روزمره مردم درقالب نزاع هاي خياباني مي توان به وفور مشاهده کرد. بي حوصلگي به سبب تحمل فشارهاي رواني باعث شده تا روزانه بسياري از مردم درسطح شهر برسر مسائل بي ارزش با هم نزاع کنند.
- آلودگي هوا؛ شايد در مورد افزايش فشارهاي رواني بي ربط جلوه کند. اما براساس نظر کارشناسان پزشکي افزايش آلودگي هوا و استنشاق گازهاي سمي، سيستم عصبي بدن را دچار اختلال مي کند و اولين واکنش آن بي حوصلگي و خستگي مفرط مي باشد.
- کمبود تفريحات سالم در بين جوانان؛ جوان خسته جامعه ما که دچار فشار رواني شده، احتياج به آرام بخش و مسکن دارد، بايد فضايي براي وي فراهم شود تا انرژي از دست رفته خود را بازيابي کند. يکي از دلايل کشيده شدن جوانان به سمت مصرف سيگار، قليان و متاسفانه مواد مخدر به سبب همين کمبود تفريحات سالم درجامعه مي باشد. اما در شهرستان ها اين معضل واقعا چشمگير است.
- افزايش سرقت، کيف قاپي و فروش مواد مخدر در بين جوانان به سبب نبود فضاي مناسب اشتغال که اين امر خود باعث افزايش مصرف مواد مخدر در جامعه گرديده و خانواده ها را در مواجهه با اين معضلات دچار نگراني کرده است.
- تجاوز به حريم خصوصي افراد و رخ دادن حوادثي همچون کاشمر و خميني شهر اصفهان که باعث رعب و وحشت در جامعه و افزايش فشارهاي رواني مي گردد.
- افزايش تمايل جوانان براي خروج غيرقانوني از کشور و کارکردن در کشورهاي خارجي و رخ دادن حوادثي همچون غرق شدن لنج مسافربري در اندونزي که 40 ايراني در آن حضور داشتند، نشان از افزايش فشارها بر جوانان مي باشد که حاضرند چنين خطرهايي را به جان بخرند.
شايد عامل اقتصادي را به طور مستقيم نتوان در بحث معضلات اجتماعي وارد کرد اما غير مستقيم عامل بسياري از استرس هاي رواني جامعه مي باشد. نبود ثبات و مشخص نبودن آينده اقتصادي باعث سرخوردگي و افزايش استرس درمردم مي گردد.
- عدم اطمينان از آينده شغلي با کاهش نيرو از سوي نهادهاي مختلف اداري، کارخانجات صنعتي و واحدهاي توليدي باعث نااميدي شاغلين گرديده است.
- افزايش بيکاري در بين تحصيل کردگان کنوني باعث سرخوردگي دانشجوياني شده است که درحال تحصيل هستند و اکثرا نسبت به آينده شغلي نااميد هستند.
- تامين هزينه هاي زندگي به سبب رشد بي رويه تورم قشرکثيري از جامعه را دچار مشکل کرده است و استرس فراواني را برسرپرست هاي خانوار وارد آورده است.
- بي برنامگي در نظام اقتصادي عامل ديگري در افزايش اين فشارهاي رواني است. به عنوان مثال همين وضعيت نابسامان بازار ارز و طلا نشان از استرس و دستپاچگي مردم براي بهبود وضعيت اقتصاديشان مي باشد.
- افزايش آمار فسادهاي مالي اين تفکر را در مردم ايجاد کرده که نظام اقتصادي کشور نمي تواند قابل اطمينان باشد و دچار باند بازي و سوء مديريت گرديده است.
آنچه گفته شد تنها گوشه اي از فشارهاي رواني در زمينه اقتصادي بود که مردم با آن رو به رو هستند. اما اين فشارها در بعد سياسي نيز به سبب تحولاتي که درعرصه بين الملل براي کشورمان ايجاد شده افزايش يافته است.
- افزايش تنش هاي سياسي بين ايران و غرب در چند وقت گذشته نگراني هايي را براي مردم به وجود آورده و باورهاي جامعه رابه اين سمت سوق داده که، اکثر کشورهاي دنيا بر عليه کشورمان هستند.
- امري طبيعي است که اگر کشوري از سوي کشور يا کشورهاي ديگري به حمله نظامي تهديد شود، موجي از نگراني براي مردم آن جامعه پديد آيد. جامعه ما هم از اين قاعده مستثني نيست. اين تهديدها هرچند تبليغاتي باشد، تاثير فراواني بر جامعه و فعاليت هاي اقتصادي مردم دارد.
- اين تنش هاي سياسي باعث شده تا اکثر کشورهاي دنيا برعليه کشورمان موضع بگيرند ويا حداقل جزء حاميان ما نباشند. تاثيرات اين هجمه هاي سياسي را مي توان در برخورد آنها با شهروندان و مسافران ايراني مشاهده کرد. اينکه يک ايراني را به چشم يک انسان خشن نگاه کنند براي مردم ما غيرقابل تحمل است.
آنچه در بالا آمد شايد نتواند بيانگر تمام زواياي اين فشارهاي رواني برجامعه باشد، اما تلنگري بود تا بارديگر نسبت وضعيت سلامت رواني مردم توجه بيشتري گردد. نمي توان انتظار داشت با وجود اين حجم از مشکلات جامعه اي سالم و با طراوت داشته باشيم.
مرجع : آفرينش
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۲۰:۲۳:۲۱
همه اينها ناشي ازفقر و بدبختي . يكي شاخص فلاكت اندازه گيري كنه (4746)