آیا میتوان با اعمال فشار، مردم را به رعایت یک مضمون دینی واداشت
اگر شیوههای قهری در پذیرش مضامین دینی جواب میداد، پیامبر اکرم(ص) نیز در هزار و چهارصد سال پیش با زور و تهدید مردم را به اسلام سفارش میکردند
تاريخ انتشار: دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۴۲
دیدن گشتهای ارشاد با مأمورانی که لباسهای سبز بر تن دارند و در ظاهر با دیگر مأموران انتظامی فرقی نمیکنند امروز بیش از هر مورد دیگری برایمان آشناست، سر هر چهارراه، دور تا دور هر میدان و زیر اکثر پلهای شهر جلوی مراکز خرید و حتی تازگیها جلوی مراکز آموزشی تعدادی مأمور گشت ارشاد ایستادهاند که یا در حال تذکر دادن یا مشغول صحبت با کسانی هستند که آنها را بدحجاب مینامند.
تعداد مأموران البته نه انگشتشمار بلکه تا اندازهای است که چهره آن منطقه را کاملاً پلیسی کرده است، آنقدرها که اگر به عنوان یک غریبه وارد آن منطقه شده باشید دلتان گواهی اتفاق تلخی میدهد، اما مسئله، تذکر به افراد بدحجابی است که پا را فراتر از حدود ارزشی و دینی گذاشتهاند، با این وجود دیدن این مناظر، بغرنج بودن معضلی را به تصویر میکشد که چهره زشت مسئله را برای مردم زشتتر میکند.
آنقدرها که برخی میگویند همان قدر که بدحجابی نگاهمان را آزار میدهد، دیدن چهره پلیسی شهر هم چشمهایمان را اذیت میکند. به نظر این موضوع بیش از آنکه معضلی را حل کرده باشد خوراکی برای سایتهای خبری زردی است که منتظرند تا عکسهایی از برخورد گشت ارشاد با دختران باحجاب نامناسب گرفته شود تا بلافاصله با انتشار آن تعداد بازدیدکنندگان خود را افزایش دهند. و جالب اینجاست که همین رسانههای مدعی! موافق گشت ارشادند.
شیوه برخورد کنونی با بدحجابی ستم در حق حجاب است
حجتالاسلام والمسلمین بهمن شریفزاده، پژوهشگر دینی، استاد عرفان و فلسفه اسلامی درباره این که آیا میتوان با اعمال فشار، مردم را به رعایت یک مضمون دینی واداشت، میگوید: برای مضامین دینی از جمله مقوله حجاب نیاز به علم و ایمان است، براین اساس باید در جامعه نسبت به همه مضامین دینی، علم و ایمان ایجاد شود و آنگاه که جامعه از علم و ایمان اشباع شد با عنودها و لجوجها به شکل قهری برخورد کرد، اما اگر از آغاز بدون آن که قدمی برای قانع کردن عقل جامعه با تعلیم و آموزش برداشته شود، قدم قهرآمیزی برداریم، نه فقط آن مضمون دینی در جامعه شکل نمیگیرد که عکسالعملهای منفی نیز در برابر آن ایجاد میشود.
وی ادامه میدهد: متأسفانه این برخوردهای قهرآمیز موجب میشود تا آن مضمون دینی حتی مورد تنفر بسیاری از افراد جامعه قرار گیرد، با این توصیف این رفتارهای الزامی و قهرآمیز ستم در حق آن مضمون دینی است.
این کارشناس دینی تأکید میکند که در زمینه حجاب نه فقط کار علمی و ایمانی مناسب انجام نشده است که حتی تلاشی قابل اشاره نیز برای قانع کردن عقلها و ایجاد احساس خوشایند نسبت به حجاب صورت نگرفته است.
وی با بیان اینکه در زمینه حجاب فقط به رفتارهای الزامی و قهرآمیز اندیشیدهایم، میگوید: به همین علت نیز اکنون با نتیجهای ناخوشایند روبهرو هستیم و متأسفانه برای آن که به نتیجه مطلوب برسیم فشار را بیشتر میکنیم، عدد نیروها را افزایش میدهیم، جامعه را پلیسیتر میکنیم و هنوز پی نبردهایم که شیوه ما در اشاعه حجاب، شیوه غلطی است.
این استاد حوزه تأکید میکند: مراکز فرهنگی کشور مثل صدا و سیما باید در اینباره به سمت تولید برنامههای عقلپسند و دلپسند بروند و در حقیقت بودجههای خود را صرف ساختن و تولید برنامههای عقلانی با مضامین دینی کنند تا جامعه از دلیل عقلی و احساس خوشایند نسبت به مضامین دینی اشباع شود.
وی معتقد است که هر زمان جامعه از نظر عقلی و قلبی اشباع شد، آن وقت میتوان گفت هرگونه مخالفت با مضامین دینی نوعی مبارزه، عناد و سرکشی است، اما در حال حاضر مخالفت با حجاب از روی عناد و لجاجت نیست.
حجتالاسلام شریفزاده ادامه میدهد: رفتارهای قهرآمیز برای دشمنی با لجاجت و سرکشی افراد است، بنابراین ما باید اول فضای جامعه را از نظر عقلی و قلبی اقناع کرده و سپس لجاجتها را سرکوب کنیم. در حالی که ما متأسفانه از برخورد آغاز کردهایم که این ستمی در حق حجاب است.
وی با اشاره به آیهای از قرآن درباره اخلاق نیکو و حسن خلق در رفتار با مردم میگوید: خداوند در قرآن به پیامبر(ص) میفرماید: «اگر این خلق نیکوی تو نبود، عرب از دور تو پراکنده میشد» این یعنی پیامبر(ص) با خلق نیکو مردم را دور خود جمع کرده است، در واقع پیامبر (ص) نه با الزام که با اخلاق نیکو، اعراب را به اسلام نزدیک کردند، چرا که وقتی مردم قلبشان از احساس و عقلشان از استدلال سرشار شود خود به خود به سمت اسلام گرایش پیدا میکنند.
به گفته این کارشناس دینی، رسول اکرم(ص) ابتدا عقل و قلب مردم را فتح و سپس به آنها تکلیف کرد، اما متأسفانه شیوه برخورد با مردم در حال حاضر از همان ابتدا با زور و فشار است.
سیاست غلط را باید تغییر داد
دکتر سید حسن حسینی، جامعهشناس نیز معتقد است که شیوه برخورد کنونی با بدحجابی در حقیقت یک سیاست غلط است که ادامهدار شده و متأسفانه با موفقیت همراه نبوده است. درحالی که اگر کسی ثابت کند این سیاست موفقیتآمیز بوده ما هم میپذیریم که در سالهای آتی با جدیت بیشتری تداوم یابد.
وی با تأکید بر اینکه اگر این سیاست جواب نمیدهد باید تغییر کند، میگوید: برخورد قهرآمیز با پدیده بدحجابی در شرایطی صورت میگیرد که شواهد درباره پوشش بانوان چیز دیگری را نشان میدهد.
این جامعهشناس ادامه میدهد: انسان دارای عقل است و مطمئناً هر موضوع مسئلهدار و مضری را نمیپذیرد، اما به شرط آن که از نظر عقلی و نه با تهدید و فشار قانع شود، در این صورت خود را مکلف به اجرای هر نوع قوانین و مقرراتی خواهد کرد.
دکتر حسینی معتقد است که اگر شیوههای قهری در پذیرش مضامین دینی جواب میداد، پیامبر اکرم(ص) نیز در هزار و چهارصد سال پیش با زور و تهدید مردم را به اسلام سفارش میکردند.
چهره پلیسی شهر را پاک کنید
دکتر لهساییزاده، جامعهشناس نیز با تأکید بر اینکه از نظر جامعهشناختی نباید با پدیدهای فرهنگی به شیوه اجباری برخورد کرد، میگوید: وقتی میتوان یک پدیده فرهنگی را با شیوههای فرهنگی اصلاح کرد چرا باید به سمت اجبارهای فیزیکی و شیوههای سلبی مثل پلیس و مأمور انتظامی رفت.
وی میافزاید: برخورد فیزیکی با پدیدههای فرهنگی واکنشهایی را به وجود میآورد که به جای تأثیر مثبت، تأثیر منفی به دنبال دارد و در حقیقت نه تنها آن معضل را برطرف نمیکند که حتی یک معضل جدید و بزرگتر را به وجود میآورد.
لهساییزاده تأکید میکند: این شیوه برخورد موجب ایجاد مقاومتهای منفی در برابر مأموران میشود و مردم را واکنشی میکند. در حالی که مأموران از احترام بالایی برخوردارند و نباید به آنها توهین و بیاحترامی شود.
این جامعهشناس اضافه میکند: با این توصیف اگر مأموری در حین اعمال وظیفه برخورد تند و دور از ادبی به شهروندان داشته باشد باعث میشود تا در اذهان مردم دید بدی نسبت به مأموران انتظامی ایجاد شود و مردم ناخودآگاه از این افراد زده میشوند.
وی با بیان اینکه معضلات اجتماعی را باید ریشهیابی کرد، میافزاید: اگر موضوعی نابهنجار است، باید دید که ریشه آن کجاست نه اینکه شاخ و برگهای آن را چید. متأسفانه در مسائل اجتماعی به جای علتیابی به راههای سادهتر مثل پاک کردن صورت مسئله میپردازیم در حالی که عوامل باید در کنار هم بررسی شوند. از طرفی مسائل اجتماعی بسیار پیچیده است و نمیتوان با یک مسکن مقطعی درد را از ریشه درمان کرد. اگر ما به این نتیجه رسیدهایم که بدحجابی یک نابهنجاری است باید یک منبع قانونمند نیز برای حل آن در نظر بگیریم.
وی با انتقاد از نبود یک مرجع مشخص در برابر رفتارهای عمومی و اجتماعی در کشور میگوید: متأسفانه در جامعه ما یک منبع تعیینکننده برای رفتارهای عمومی وجود ندارد و در مقابل ناهنجاریها، گروههای مختلف اظهارنظر میکنند، همین مسئله باعث شده تا اصل ناهنجاری تحتالشعاع سلیقههای مختلف قرار بگیرد و در واقع آن نگرش واحد درباره مسائل اجتماعی را از بین ببرد. در این صورت جامعه دچار سردرگمی شده و بالاخره نمیداند که چه تکلیفی در برابر این نابهنجاری دارد!
این جامعهشناس تأکید میکند: ما باید بپذیریم اگر مرجعی درخصوص مسئلهای مثل بدحجابی در دولت، مجلس، قوه قضائیه یا هر ارگان مسئول دیگری تصمیمگیرنده بود واکنشهای احساسی و هیجانی نداشته و هر حرف خلاقی نزنیم و از دستور آن سازمان تبعیت کنیم.
وی با ابراز نارضایتی از چهره پلیسی شهر و حضور مأموران ارشاد در نقاط مختلف میگوید: ما هم قبول داریم که بدحجابی یک ناهنجاری است اما آیا ناهنجاریهای زشتتر در سطح جامعه وجود ندارد، آیا گشت ارشاد نباید کارهای اساسیتر انجام دهد. شما فکر میکنید با یک تذکر و تعهد ساده، کار فرهنگی پیچیده انجام میشود؟ نه، فرد خاطی صرفاً یک ترس کوتاهمدت پیدا کرده و در انجام عمل خود جریتر میشود چرا که غرور او هم خدشهدار شده است.
برخورد با پدیده فرهنگی با ابزار فرهنگی امکانپذیر است
یک آسیبشناس اجتماعی نیز در اینباره میگوید: گسترش پدیده بدحجابی محدود به یک دوره زمانی خاص نیست، متأسفانه کمکاری 22 سازمان و نهاد فرهنگی در 30 سال گذشته منجر به بروز این ناهنجاری اجتماعی شده است.
مجید ابهری ادامه میدهد: هر زمان که انتقادها از افزایش بدحجابی اوج میگیرد نیروی انتظامی به مقابله با آن همت میگمارد. در حالی که این نیرو به لحاظ محدودیتهای سختافزاری و کمبود نیرو در برخورد موضعی قرار گرفته و بعضی از حرکتهای آنها توسط رسانههای بیگانه و حتی داخلی به چالش کشیده میشود.
وی تأکید میکند: برخورد با یک پدیده فرهنگی نیاز به ابزار مشابه دارد، همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند در جنگ نرم باید با اندیشه و ابزار مشابه دشمن وارد شد. بنابراین برخوردهای سلبی، مقطعی و فصلی با پدیدههایی مثل بدحجابی نه تنها مفید نمیباشد که حتی نتایج منفی آن در 30 سال گذشته باعث آزار احساسات عمومی شده است. بسیاری از زنان و دختران جوان با برخوردهای سلبی و هجمه شخصیتی در موضع انفعالی قرار میگیرند و از این به بعد حتی اگر تمایل اندکی نیز برای حجاب در آنها وجود داشته باشد در موضع رفتاری لجاجت واقع میشوند.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی تصریح میکند: دستگیری بعضی از بانوان با ظواهر مختلف چه از سوی مأمور زن و چه از طریق مأمور مرد باعث اضطراب و نگرانی خانوادهها شده و شخصیتشان جریحهدار میشود. در حالی که نیروی انتظامی باید پناهگاه و مورد اعتماد مردم باشد.