در اين كه سالهاي اخير در طول تاريخ، ايران از نظر حجم درآمدهاي ارزي بيسابقه بوده است، كسي ترديد ندارد اما با چنين درآمدي، بيكارياي چنين وسيع قابل درك نيست.
تاريخ انتشار: يکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۲۰
نويسنده : عليرضا خاني
هنوز چند ماهي از وعده رئيسجمهوري در خصوص رساندن نرخ بيكاري به صفر نگذشته است كه يك نماينده مجلس به نقل از رئيس مركز آمار خبر داد كه نرخ بيكاري افزايش يافته و به 5/13 درصد رسيده است. جالب آنكه نرخ تورم نيز برخلاف منحني فيليپس (كه رابطه تورم و بيكاري را معكوس ميداند) افزايش يافته است.
افزايش نرخ بيكاري، در اثر عوامل متعددي رخ ميدهد كه يكي از آنها ركود و ديگري رشد واردات و محدوديت توليد داخل است. همينطور، تراكم و تزايد جمعيت در گروههاي سني جوان كه ناشي از هرم سني كشور است، بر اين قصه اثر دارد. اما از همه اينها كه بگذريم، سياستگذاري، برنامهريزي و توان و تحرك مديران اجرايي كشور نيز از جمله ديگر عواملي است كه بر نرخ بيكاري اثرگذار است. به عبارتي «برنامه» خوب حتي در شرايط تنگناي اقتصادي ميتواند كارساز باشد و يك سرزمين را از بحران برهاند و فقدان برنامه، يا برنامه بد، در شرايط فراخنا و اوج درآمدهاي ارزي و نفتي، ميتواند تنگناي اقتصادي و به تبع آن، بحران اجتماعي بيافريند.
كار، در نگاهي بنيادين و به ويژه از منظر اجتماعي، حائز دو صفت است: يكي معيشت و ديگري منزلت. رفتارها و نگاههاي مردم، در قبال آدمهاي بيكار گواه اين سخن است. وقتي انساني بيكار ميشود، غير از آنكه به معيشتش آسيب ميرسد، منزلت و كرامتش دچار خدشه ميشود و كاملاً طبيعي است كه اين خدشه، موجب نارضايتي از وضع موجود ميشود. اين نارضايتي بيگمان سياسي نيست و انديشه سياسي در پس خود ندارد، اما سرخوردگي اجتماعي را در پي ميآورد كه نهايتاً حوزه سياست را هم بيتأثير نميگذارد. ( براي همين هم هست كه اوباما اقرار ميكند كه با نرخ بيكاري 9 درصدي بعيد است كه دوباره رأي بياورد.)
طغيان و هرج و مرجطلبي محدود نوجوانان انگليسي، در پي برخي ناعدالتيهاي اجتماعي و برداشته شدن يارانههاي تحصيلي، ناشي از همين حس است. شورش اخير در انگليس نشان داد كه حتي ترس از بيكاري در آينده، ميتواند افكار را مغشوش و شهرها را مشوش كند و به روابط ملت و دولت خدشهها و خراشهاي عميق وارد كند.
در اين كه سالهاي اخير در طول تاريخ، ايران از نظر حجم درآمدهاي ارزي بيسابقه بوده است، كسي ترديد ندارد. طبق گزارش رئيس كل بانك مركزي امسال پيشبيني شده كه 120 ميليارد دلار درآمد ارزي داشته باشيم و سال گذشته نيز كم و بيش در همين حدود درآمد داشتيم. با چنين درآمدي، بيكارياي چنين وسيع قابل درك نيست.
در مورد اينكه بيكاري به چه نوع ناهنجاريها و خسارتهاي اجتماعي بزرگي منجر ميشود، ديگران بارها سخن گفتهاند و لازم نيست كه از نو قلم به تكرار آن بفرساييم. پرسش اين است كه اين ماراتن بيكاري كي پايان ميپذيرد و اين كشور ثروتمند بالاخره چه وقت ميتواند براي ساكنانش، كار با آبرو و زندگي باعزت تدارك ببيند و چه وقت مقامات كشور براي فرار از «اكنون» دست از آمار «آينده» دادن برميدارند و بالاخره چه موقع، زمان دستيابي به شرايطي مطلوب و بيتنش و برخورداري تودههاي مردم از مواهب زندگي و پايان فقر و فلاكت و ناهنجاري و خالي شدن خيابانها از بچههاي كار و فقر و بهرهمندي آحاد مردم از شغل مطلوب و درآمد مكفي و زندگي با عزت و اقتصاد توانمند و فرهنگ بالنده و معيشت آبرومند و اخلاق نيكو و تمكن و رفاه و تعالي و كرامت و آسايش و آرامش فرا ميرسد؟ بالاخره كي؟