بزرگترين ضربه به اسلام را فرقه هايي زدهاند كه اسلام را در دايرهاي تنگ معنا ميكنند
بزرگترين ضربه به اسلام را نه دشمنان اسلام، بلكه فرقههايي زدهاند كه اسلام را در دايرهاي تنگ و ضيق معنا ميكنند.
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۵
نويسنده : سيد محي الدين ساجدي
تيترآنلاين - قرآن سوزي در آمريكا متوقف شد و كشيشي كه خودش ميگويد هيچگاه قرآن را نخوانده از تصميم خود برگشت، ولي تعدادي قرآن در برابر كاخ سفيد پاره شد تا مشخص شود كه سالگرد واقعه 11 سپتامبر در ذهن بخشي از مردم آمريكا با اسلام پيوند خورده است.
ميگويند كه اينها تمامي مردم آمريكا نيستند و خيليها هم در آمريكا اين گونه اقدامات را محكوم ميكنند، ولي ترديدي نيست كه جنگي در آمريكا جريان دارد كه اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است.
هر انسان عاقلي قرآن سوزي و پاره كردن آن را تقبيح ميكند، از پاپ واتيكان گرفته تا پاپ قبطيان مصر. دستكم موضع دولت آمريكا اين است كه اين اقدامات جان سربازان آمريكايي و غربي را در افغانستان و خاورميانه به خطر مياندازد.
اوباما هم ميگويد كه جنگ آمريكا با اسلام نيست، بلكه با سازمان القاعده است. اوباما سعي كرد جنگ و حمله به جهان اسلام را به جنگي هوشمند تبديل كند، يعني هدفها و دشمنان و دوستان بهدقت انتخاب ميشوند و به افكار عمومي مسلمانان نفوذ ميشود تا غرب را دشمن خود نپندارد.
اين سياست چندان موفق نبود. راستگرايان افراطي در آمريكا از طريق رسانههاي خود، كاري با افكار عمومي كردهاند و فرهنگ جديدي را پديد آوردهاند كه جاي جهان كمونيستي دوران جنگ سرد را با جهان اسلام در دوران بعد از 11 سپتامبر عوض كرده است. در اين بينش، اسلام و پيروانش، شر مطلق و بزرگترين تهديد براي اجتماع و اقتصاد و سياست و امنيت و رهبري جهاني آمريكا هستند. برخي از سياستمداران آمريكايي گاهي از الفاظي براي نشان دادن حقد و كينه خود به اسلام استفاده ميكنند كه سابقه ندارد.
انتخابات مياندورهاي كنگره آمريكا در راه است و سالگرد
” غربي ها شكست در عراق و ناكامي در افغانستان را به پاي اسلام مينويسند “
11 سپتامبر و قرآن سوزي، ابزاري براي كسب افكار عمومي در آمريكاست. برخي از هم اينك نتيجه را قطعي ميدانند، يعني شكست حزب دمكرات و از دست دادن اكثريت در مجالس نمايندگان و سنا، و ميافزايند كه اين انتخابات براي حزب دمكرات حتي از انتخابات رياست جمهوري قبلي هم مشكلتر شده و اوباما به معجزه نياز دارد تا بتواند در دوره بعدي (سال 1391) باز هم ببرد و حتي نامزد شود.
چندي قبل نظر سنجي جالبي در آمريكا منتشر شد كه نشان ميداد از هر پنج آمريكايي، يك نفر باور دارد كه اوباما مسلمان است. ترس از اسلام مثل آتش در بوته زار جامعه آمريكا گسترش مييابد. حتي زماني كه جرج بوش «جنگ صليبي» جديد را اعلام كرد اين همه نژاد پرستي وجود نداشت. شكست در عراق و ناكامي در افغانستان را به پاي اسلام مينويسند.
20 شهريور نه سال پيش، از 19 نفري كه خود را به برجهاي دوقلو كوبيدند تا تاريخ را عوض كنند، 15 نفرشان تبعه سعودي بودند؛ همه هم وهابي و همه هم در غرب تحصيل و زندگي كرده بودند و براي توجيه كارشان به مستندات ديني اشاره ميكردند. بزرگترين ضربه به اسلام را نه دشمنان اسلام، بلكه فرقههايي زدهاند كه اسلام را در دايرهاي تنگ و ضيق معنا ميكنند.
دولتهايي در خاورميانه هم اين افكار را ترويج ميكنند و علمايشان فتاوايي عجيب و غريب ميدهند كه اسلام را ديني عقب مانده و بسته و خالي از مهر و صلح معرفي ميكند، ولي نفت دارند و غرب هم نفت ميخواهد.ظرف 9 سال گذشته، كسان بسياري در جهان اسلام و غرب كوشيدهاند كه اسلام را از تروريستها جدا كنند و بگويند كه «تروريسم دين ندارد». نبرد متقابلي هم در آمريكا و غرب جريان دارد. آنچه افكار عمومي را ميسازد، كلمات بهدقت انتخاب شده سياستمداران نيست، بلكه فيلمها و نحوه پخش اخبار و شيوهاي از زندگي است كه نميخواهد به خود زحمت فكر كردن را بدهد.