آمريکا به خاطر اشغال ايران درجنگ جهاني دوم غرامتي به ايران نپرداخته است
ايران اکنون مي گويد در زماني که رضاشاه از شما اطاعت مي کرد، شما حمله کرديد و ايران را اشغال کرديد. آن هم به مدت ۵ سال و اين هزينه سنگيني به ملت ايران تحميل کرد
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۳۹
نويسنده : خسرو معتضد
خسرو معتضد در گفت وگو با خراسان با اشاره به برنامه صداي آمريکا درباره پرداخت غرامت از سوي آمريکا به ايران بابت اشغال نظامي ايران در بعد از جنگ جهاني دوم گفت: چندي پيش در تلويزيون صداي آمريکا، برنامه اي بود درباره غرامت هاي ايران در جنگ جهاني دوم. در اين برنامه به گفت وگوي من با خراسان اشاره شده بود، چون بنده در آن گفت وگو عنوان کرده بودم که آمريکا بابت اشغال ايران، به کشور ما غرامتي نداده است. در برنامه تلويزيون آمريکا، آقايان مجيد تفرشي و عباس ميلاني حضور داشتند و خلاف اين نظر را بيان کردند. البته پس از آن، آقاي مجيد تفرشي با من تماس گرفت و گفت که او درباره من و درباره غرامت ها حرفي نزده است، بلکه اشاره هايي کلي به موضوع داشته است. معتضد سپس در توضيح گفت وگوي پيشين خود با خراسان افزود: در هر صورت صحبت من اين بود که دولت آمريکا هيچ گونه غرامتي به ايران نداد، ولي انگلستان ۵ ميليون ليره نقد و 3.5 ميليون ليره به صورت فشنگ و مهمات در سال ۱۳۲۸ به ايران پرداخت کرد و تمام اسناد مربوط به اين موضوع در مجلس دوره پانزدهم، در مقطع نخست وزير هژير موجود است. نمايندگان اين مجلس به هژير ايراد مي گرفتند که اين مبلغ بسيار ناچيز است و دولت نبايد آن را مي پذيرفت.علاوه بر اين، من گفته بودم که شوروي در قبال همکاري هاي ايران براي در اختيار قرار دادن فرودگاه ها و بنادر و تجهيزات ارتش و کارخانه هاي اسلحه سازي خود و به خاطر تقبل بخشي از مخارج ارتش سرخ، 11.5 تن طلا به ايران پرداخت. البته اين کار ده سال بعد در سال ۱۳۳۴ صورت گرفت که چندان ثمري نداشت.
رد ادعاي ميلاني
نويسنده «ناکامان کاخ سعدآباد» افزود: ولي من در آن جا تاکيد کردم که برخلاف شوروي و انگليس، آمريکا، هيچ گونه غرامتي به ايران نپرداخت. عباس ميلاني در مصاحبه با صداي آمريکا گفته هاي من را بي اساس خواند و مدعي شد که من بدون مدرک در اين باره اظهارنظر کرده ام، ولي گفته آقاي ميلاني نشان مي دهد که خود او به اندازه کافي در اين باره اطلاعات ندارد. گمان من اين است که اگر وي قصد داشت از آمريکا دفاع کند، بايد به عين اظهارات خود آمريکايي ها در اين زمينه استناد مي کرد، چون آمريکايي ها مي گفتند: ما که ايران را اشغال نکرده ايم که غرامت بدهيم، ما به دعوت بريتانيا پس از واقعه دسامبر ۱۹۴۱ يعني پس از حمله نيروي دريايي و هوايي ژاپن به «پرهاربر» در هاوايي که آمريکا مجبور شد وارد جنگ شود، ما بنا به دعوت دولت ايران در آذر ۱۹۲۰م به ايران آمديم. بنابراين ما نقشي در اشغال ايران نداشتيم، نقش ما لجستيکي بود.
خسرو معتضد در ادامه با بيان اين که اين ادعاي خود آمريکايي ها در اين باره است و مي توانست محمل خوبي براي آقاي ميلاني باشد، افزود: ناگفته نماند که گفته هاي فردوست هم در اين باره نادرست است، شهبازي هم حرف فردوست را درباره حمله به ايران نادرست مي داند. آمريکا ۳۰ هزار نفر از افراد لجستيکي، يعني مهندس و مکانيک و کارگر فني را به ايران فرستاد تا آن ها به شوروي کمک کنند، چون شوروي مورد حمله نازي ها قرار گرفته بود و طبق قانون «وام و اجاره» که آمريکا به انگلستان و متحدينش کمک مي کرد، براي کمک به شوروي اقدام کرد. بهترين راه کمک به شوروي هم از طريق ايران بود. انگلستان از استراليا يا نيوزيلند کمک هايي براي شوروي فرستاد. وسايل نظامي آمريکا مثل تانک ها و توپ ها به ايران ارسال مي شد تا به شوروي برسد، بنابراين مي بينيم که اساسا حرف آمريکايي ها چيز ديگري است و وقتي آن ها مدعي هستند که ايران را اشغال نکرده اند، چرا بايد غرامت بپردازند و اين را بايد از آقاي ميلاني پرسيد. تعجب من از اين است که او چه طور جرات مي کند و مي گويد اين ها اسناد کهنه است. نويسنده «قصه هاي قاجار» با رد ادعاي ميلاني درباره پرداخت غرامت از سوي آمريکا به ايران گفت: ميلاني معتقد است که چون آمريکا غرامت ايران را پرداخته ادعاي ايران مبني بر پرداخت غرامت عجيب است و به گفته او «ايران هميشه فيل هوا مي کند» اما برخلاف نظر آقاي ميلاني، ايران اکنون مي گويد در زماني که رضاشاه از شما اطاعت مي کرد، شما حمله کرديد و ايران را اشغال کرديد. آن هم به مدت ۵ سال و اين هزينه سنگيني به ملت ايران تحميل کرد.آقاي احمدي نژاد هم که اين موضوع را مطرح کرده هدفش اين نبوده که حالا غرامت دريافت کند، بلکه مي خواسته است جهانيان را با اين واقعيت آشنا کند، اين ۱۰۰۰ يا ۵۰۰ جلد کتابي که شامل ۵ جلد کتاب مربوط به غرامت است نيز به همين منظور در سازمان ملل توزيع شده تا حداقل نمايندگان دول بي طرف بدانند که بر ايران چه گذشته است و يا براي نمونه لهستاني ها بدانند که ايراني ها با چه صميميتي از آن ها در دوران جنگ پذيرايي کردند و چه طور از خود مايه گذاشتند و از نان و آسايش خود گذشتند تا آن ها وضع بهتري پيدا کنند.
نويسنده کتاب «خاطرات قائم مقام الملک رفيع» سپس به «طرح نظارت سه جانبه» اشاره کرد و در اين باره گفت: در سال ۱۳۲۴ش دولت آمريکا طرح نظارت کميسيون سه جانبه در ايران را به دولت حکيمي تقديم کرد. اين نکته جالب است که وزير خارجه آن ها پيشنهاد کرده بود ايران تحت سلطه سه دولت بيگانه يعني انگلستان، شوروي و آمريکا قرار بگيرد و در ايران دولت هاي فدراتيو تاسيس شوند، اما خوشبختانه نيروهاي ملي و مردمي متوجه اين طرح خطرناک و قلابي شدند و دست به افشاگري زدند، البته دولت شوروي مخالف اين طرح بود. آن هم نه از روي انصاف بلکه به اين خاطر که همه ايران را مي خواست.
آمريکا حتي لکوموتيو هاي مستعمل خود را به ايران فروخت
اين محقق تاريخ افزود: به گفته آقاي ميلاني آمريکا به ايران بيش از يک ميليارد دلار خسارت داده؛حالا مي پرسيم که بر طبق کدام سند اين ادعا مطرح شده است.اگر او سندي در دست دارد مي تواند ارائه کند. اما من بر خلاف نظر وي مي گويم که آمريکا نه تنها چيزي به ايران نداد بلکه وقتي داشت خاک ايران را ترک مي کرد چند واگن لکوموتيو مستعمل خود را به ايران فروخت. چنان که در آذر ۱۳۳۰ گزارشي از مهندس رجبي مديرکل راه آهن سراسري ايران در روزنامه اطلاعات منتشر شده که در آن مي گويد که ما لکوموتيوهاي آلماني را که از شدت استفاده از رده خارج شده بود به انبارهايمان در تهران، بندر شاه و بندر خرمشهر منتقل کرده ايم و تعدادي از لکوموتيوهاي آمريکايي را خريداري کرديم.معتضد سپس به همکاري نکردن آمريکا با ايران پس از فروش هواپيما به کشورمان اشاره کرد و افزود: در زمان رضاشاه، آمريکا چند هواپيما به ايران فروخته بود. اين هواپيماها به نسبت مدرن بودند ولي هنوز در صندوق در بندر آبادان نگهداري مي شدند. وقتي که جنگ شروع مي شود؛ مهندسين آمريکايي که قرار بوده اين ها را مونتاژ کنند، از ايران مي روند. انگليسي ها پس از آن مي آيند و اينها را مي گيرند؛ همچنان که خيلي از مناطق ايران را اشغال مي کنند. نويسنده «هويدا سياستمدار پيپ، عصا، گل ارکيده» کمک هاي آمريکا را بعد از جنگ جهاني به ايران ناچيز دانست و در اين باره گفت: در مورد کمک هاي نظامي آمريکا به ايران بعضي ها مثل همين جناب ميلاني خيلي حرف مي زنند. اما بايد به ياد داشته باشيم که در جنگ کره يعني ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ آمريکا به طور متوسط سالانه ۳۰هزار تانک و ۴هزار هواپيما توليد مي کرد. به همين دليل آن ها سلاح هاي زيادي داشتند مثل تانک هاي ام ۴، ام ۱۶، ام ۲۴، تانک شرمن و ... که ديگر از رده خارج شده بودند و به دردش نمي خوردند. آمريکا اين ها را به ايران، ترکيه، مصر، تايوان، فيليپين و ديگر جاها مي داد؛ اين ها اقلام کم ارزشي بودند که آمريکا مي خواست خود را از شر آن ها خلاص کند؛ بنابراين نمي تواند به خاطر آنها منتي بر سر ايران داشته باشد. معتضد در ادامه به اقدامات شوارتسکف اشاره کرد و يادآور شد: در سال ۱۳۲۵ ژنرال نورمن شوارتسکف پدر فرمانده کل ژاندارمري کل کشور بود، سفري به آمريکا رفت و پس از خواهش و التماس فراوان، هموطن هاي خود را متقاعد کرد که ۱۰ميليون دلار اسلحه به ايران بفروشند (شوارتسکف پدر همين نورمن شوارتسکف است که در جنگ اول خليج فارس با صدام جنگيد. اين فرد در ايران تربيت شده بود و به مدرسه رازي مي رفت) شوارتسکف توانست ارتش ايران را تجهيز کند؛ ولي ايران پول اين ها را پرداخت کرد. پس بابت اين هم آمريکايي ها نمي توانند بر ايران منت بگذارند.خسرو معتضد سپس با بيان اين که ايران از اصل ۴ ترومن بهره اي نبرد، افزود: شاه در ۱۳۲۸ به آمريکا مي رود و با سناتورها و خبرنگارهاي آمريکا گفت وگوهاي زيادي انجام مي دهد. حتي با خود ترومن هم گفت وگو مي کند و آمريکايي ها قول مي دهند که ايران را در فهرست کمک هاي اصل ۴ ترومن قرار دهند. اصل ۴ ترومن سازماني بود که براي کمک به کشورهايي که در معرض خطر کمونيست بودند تاسيس شده بود. اين اصل ادامه طرح مارشال بود. طرح مارشال اروپا را دربرمي گرفت و اصل ۴ شامل کشورهاي جهان سوم در آسيا و آفريقا و آمريکاي جنوبي مي شد.در سال ۱۳۲۹ سفير جديد آمريکا «دکتر گريدي» و «جرارد دوئر» وابسته عشايري به دولت رزم آرا قول کمک ۱۰۰ميليون دلاري مي دهند رزم آرا که سخت به اين پول نياز داشت خوشحال مي شود. ولي آن ها تنها ۵۰۰هزار دلار وسايل کشاورزي به ايران مي دهند. اين ها همه کمک آمريکا به ايران بود. البته صداي آمريکا فراموش کرد بگويد و آن اين که دولت آمريکا براي اصلاح نژاد خرهاي ايران ۱۰۵راس خر با هواپيما به ايران آورد؛ آن هم در شرايطي که مردم ايران منتظر دارو و اقلام حياتي ديگر بودند و مي خواستند به کشاورزي و صنعت خود رونقي بدهند. معتضد در ادامه به اشتباهات صداي آمريکا اشاره کرد و گفت: آن ها مي خواستند از طريق اين برنامه بگويند که آمريکا به ايران خيلي کمک کرده است ولي وقتي هر دوره را بررسي مي کنيم مي بينيم که آ مريکايي ها هميشه وسايل اضافي و مستعمل خود را به ايران مي داده اند.چنان که سرهنگ امير رحيمي که بعد فرمانده دژبان شد؛ وقتي لباس هاي آمريکايي را ديد گفت که او اين لباس هايي را که متعلق به مرده هاي آمريکايي است به تن نمي کند و حتي استعفا کرد که البته با آن موافقت نشد.خسرو معتضد در پايان خاطرنشان کرد: همه آن مواردي را که صداي آمريکا سعي داشت به کمک مجري و مهمان خود بيان کند و به نوعي منتي بر سر مردم ما بگذارد، اگر يکي يکي بررسي کنيم مي بينيم که کمک هايي بوده از قماش همين يونيفرم و پوتين و فانسقه مستعمل يا تانک هاي از رده خارج شده که خودش نمي دانست با آن ها چه کار کند. بنابراين در مجموع بايد گفت آمريکا کمکي به ايران نکرد و به طور مستقيم هم غرامتي پرداخت نکرد.