نامه محمدزاده به اصحاب رسانه درباره عدم شايعه پراكني
«گفته ميشود...»ها رو به فزوني دارند «شنيده ميشود...»ها نيز؛ شايعه به نقل از يك منبع آگاه، فاجعه ميشود! منابع آگاه، شايعه را به مزايده ميگذارند و پيكر اعتماد در ستون «شنيدهها» چوب حراج ميخورد!
تاريخ انتشار: جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۴۰
معاون مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي طي نامهاي خطاب به اصحاب رسانه كشور از آنچه با عنوان «ژورناليسم كاذب، حادثه آفرينيهاي غيرواقعي و حاشيههاي زرد و جنجالي پيرامون چهرههاي سياسي» ناميده شده اظهار نگراني كرد.
محمدجعفر محمدزاده طي نامهاي خطاب به خانواده بزرگ اطلاعرساني كشور با بيان اينكه در فضاي فعلي رسانهاي كشور "بايد ناگزير نگران ژورناليسم كاذب، حادثه آفرينيهاي غيرواقعي و حاشيههاي زرد و جنجالي پيرامون چهرههاي سياسي بود " و با تذكر اين نكته كه در رسانهها "«گفته ميشود...»ها رو به فزوني دارند، «شنيده ميشود...»ها نيز؛ شايعه به نقل از يك منبع آگاه، فاجعه ميشود " در اين نامه آورده است:
«اصحاب رسانه، هواداران دانايي و روشنگرياند؛ همانان كه خداوند بر قلم ايشان سوگند خورده است؛ خداوندي كه جز به پديدههاي با عظمت سوگند نميخورد.
همانان كه حقيقت را بازتاب ميدهند و بذر خوبيها ميپراكنند و از اين حيث، رسالتي پيامبروار دارند. همانان كه در روزگاري نه چندان دور، بيرق بيداري و آگاهي بر دوش افكندند و در نگارش خبر از خون خويش مايه گذاشتند. روي سخن با همانان است.
در آغازين روز خدمت به اصحاب رسانه پيمان بستم كه جز در طريق ياري و هواداريشان گام نزده و اگر باري از شانههاي صبور ايشان برنگيرم، دست كم ايشان را بار خاطر نشوم. دستها را در دستان پرمهرشان نهادم تا جوهر قلمهايشان بر سرانگشتان من نيز رنگ رنج و مرارت زند. سكوتم را از صدايشان و چشمانم را از نگاهشان و سينهام را از تپشهاي بيقراريشان آكندم و شانهام را از بار خستگيهايشان سنگين كردم تا آينه تمامنماي لحظههايشان باشم.
تحريريهاي كوچك در دل خويش بنا نهادم تا با هر تپش، صداي دلنشين قلمها و آهنگ بيوقفه نمابر خبرها و طنين خوش حروفچيني لحظههايشان را به گوش جان بشنوم... اكنون اما نهيبي هولناك در دهليز ذهنم طنين ميافكند و آن را از رهگذر «آيا»ها و «چرا»ها به منزلگاه «نبايستها» و «مبادا»ها ميكشاند؛ چندي است كه گمان ميرود شماري اندك از رسانههاي آينهوار ما را غبار اغراض سياسي فروپوشيده و تار عنكبوت تفرقه و تخريب، معدودي از پنجرههاي روشن آگاهي را فرا گرفته است.
سايههاي اندك شمار و بيگانه با عرصه روشن رسانه، تيغ از نيام قلم بركشيدهاند تا سوگند خداوند را به زهر كينهجويي و پرخاش آب دهند. خارهايي كوتاه و كمشمار اما زهرآگين، گرداگرد درخت سايهگستر رسانه روييدهاند تا جاري زلال حقيقت را از ريشههاي آن بازدارند؛ اما اگر هواي تازه صداقت به روزن برگهايش نرسد، اگر زلال انصاف در آوندهايش جاري نشود، اگر همين اندك خاربنان، خنكاي نسيم فرهنگ را از نوازش برگ و بارش مانع شوند و هزاران هزار «اگر» ديگر.....
ديگر بار در سايهسار اين درخت سخنگو مينشينم و به نجواي برگهايش با بادهاي بيطرف رهگذر گوش ميسپارم؛ اين درخت از آفت شايعه رنجور است، اين درخت از تيشه بهتان، زخمي است، اين درخت از هجوم هيزمشكنان تفرقه با پيكري خسته و زخمي بر پاي ايستاده است، اين درخت در تندبادهاي سياست، بسياري از برگهايش را گريسته است، اين درخت كه همواره آشيان صلح و صداقت است، مباد كه لانه زاغان تهمت شود!
روزنامه را كه ميگشايي، سطري چند از اخبار در هواي سربي تهمت نفس ميكشند. شماري اندك از واژگان در توهم معنا فرو رفتهاند؛ معدودي از متنها جز به حاشيه نميانديشند و اندكي از تيترها به پرسش ترديد پاسخ نميگويند.
* «گفته ميشود...»ها رو به فزوني دارند ---------------------------------------------
«گفته ميشود...»ها رو به فزوني دارند «شنيده ميشود...»ها نيز؛ شايعه به نقل از يك منبع آگاه، فاجعه ميشود! منابع آگاه، شايعه را به مزايده ميگذارند و پيكر اعتماد در ستون «شنيدهها» چوب حراج ميخورد!
اين درخت سخنگو ستمديده است؛ درختي كه حاشيهاش را از علفهاي هرز شايعه نپيراستهاند. درختي كه اگر همين خرده آفت بيمقدار در آن لانه گزيند، اگر همين موريانه خرد و كوچك و ناديدني در شاخساران بلند بالايش رخنه كند، اگر همين شته حقير غيبت و تهمت با پيكر سترگ و تنومندش در افتد؛ بيم آن ميرود كه روزگاري به جاي ميوه «نقد» و «نظر»، زقوم طعنه و جدل از آن سر بر كند. از پي اين بيمها و اميدها به امتداد مسير دشوار اطلاعرساني چشم ميدوزم؛ مطبوعات با بيش از 3 هزار عنوان كه تنها 100 عنوان آن روزنامهها هستند، به توسعهاي كمنظير از حيث تعداد دست يافتهاند. شمار خبرنگاران و روزنامهنگاران جوان و خلاق، روز به روز در مطبوعات كشور فزوني مييابد.
* سواد رسانهاي خوانندگان مطبوعات افزايش يافته است --------------------------------------------------------------
بسياري از مطبوعات در تحريريههاي خود به ترازي حرفهاي دست يافتهاند و با مخاطبشناسي دقيق و بازخورديابي مستمر، سطح گفتوگوي خود را با مخاطبان افزايش دادهاند. نشريات تخصصي قدم به ميدان نهادهاند تا با توليد روزافزون علم، جنبش نرمافزاري كشور را ارتقا بخشند؛ سواد رسانهاي خوانندگان مطبوعات افزايش يافته است و غالب شهروندان بيآنكه با جادوي تيتر به متن روي آورند؛ با نگاهي نقّادانه و كارشناسانه، سره را از ناسره باز ميجويند.
* اصحاب رسانه با آزموني دشوار و سرنوشتساز مواجهند ----------------------------------------------------------------
در چنين فضايي كه فرصتي مغتنم براي توسعه كيفي مطبوعات فراهم آمده است، اصحاب رسانه با آزموني دشوار و سرنوشتساز مواجهند؛ آزموني كه سرانجام جز به بوته قضاوت مردم سپرده نشده و نتيجه آن جز به محك اعتماد عمومي سنجيده نخواهد شد. آزموني كه امروز فراروي مطبوعات، خبرگزاريها و پايگاههاي اطلاعرساني كشور قرار دارد، آزمون اخلاقمداري، اعتمادسازي و اقناع مخاطبان به عنوان سرمايه اصلي رسانه است.
چه، احترام رسانهها به حقوق انسانها و حريم اشخاص نه فقط از لوازم اخلاق عمومي و حرفهاي، بلكه از شروط كيفيتگرايي رسانههاست؛ متأسفانه همهمه كينهورزي و منازعه رقبا با يكديگر چندي است كه در فضاي رسانهاي كشور فزوني يافته و دامان پاك و پرمهر برخي رسانهها را به تهمت، تخريب و تفرقهافكني آلوده است؛ حال آن كه ميدانيم اين گناه در وهله نخست نه متوجه رسانهها، بلكه ناشي از عملكرد برخي گروههاست كه براي تضعيف رقباي خود و قبضه كامل قدرت، از رسانه به عنوان ابزار تخريب و حذف رقيب سود ميجويند.
* بايد نگران ژورناليسم كاذب و جنجالي پيرامون چهرههاي سياسي بود ------------------------------------------------------------------------------
اي بسا كه در اين مسير حقوق و حرمت اشخاص نيز دستخوش تعرض و آسيب شود و كرامت انسان كه والاترين موهبت الهي است، قرباني منازعات بيحاصل شود؛ از اين رو در فضايي كه ميتوان با اتكاء به منابع انساني خلاق و با دانش و بسترهاي مهيا براي اطلاعرساني و مخاطبيابي، گامهايي بلند در جهت رشد رسانههاي كشور برداشت، ناگزير بايد نگران ژورناليسم كاذب، حادثه آفرينيهاي غيرواقعي و حاشيههاي زرد و جنجالي پيرامون چهرههاي سياسي بود.
بديهي است در چنين فضايي از روزنامهنگاران دوران انقلاب اسلامي كه قلمهاي بيدارگر خود را از جانهاي پاك و روانهاي روشني چون شهيدان شاهچراغيها، آوينيها و صارميها به ميراث يافتهاند، انتظارميرود كه در جهادي الهي به دفاع از حيثيت و كيان فرهنگي مطبوعات و خبرگزاريها برخيزند و مانع از جايگزيني قدرت محوري و جناحگرايي افراطي به جاي مسؤوليتپذيري و وجدان رسانهاي شوند.
* رسانهها از مسير اطلاعرساني و نقد روشمند خارج نشوند ------------------------------------------------------------------
بر عهده دلسوختگان عرصه آگاهيبخشي است كه به بازي جناحگرايانه برخي نادلسوزان در استفاده ابزاري از حريم رسانه براي قدرت طلبيها پايان دهند. بر ميراثداران قلم است كه رسانههاي اعتمادساز و معتبر كشور را كه ارزشمندترين سرمايههاي فرهنگي ايران اسلامياند از ريزش مخاطبان بازدارند. بر باورمندان عقلانيت و اخلاق رسانهاي است كه از محو استقلال و مسخ هويت حرفهاي رسانهها و خداي ناكرده تأسي بيچون و چراي آنها به مناسبات قدرت پيشگيري كنند.
بر دلسوزان حقيقي رسانه و خانواده بزرگ اطلاعرساني است كه با هر سليقه و گرايش كه دارند، نگذارند رسانهها از مسير اطلاعرساني و نقد روشمند خارج شوند و به مجراي نگاه تك بعدي و منفعتگرايي سياسي درافتند؛ به طوري كه رقابتهاي بين رسانهاي جاي خود را به تضادهاي جناحي دهد.
* حتي با قصد مصلحتجويي نيز نبايد قلم به "غيبت " و "تهمت " آلود --------------------------------------------------------------------------
براي يادآوري اهميت اين مجاهدت و درك ضرورت آن، بار ديگر، رسالت رسانهها را در پرتو كلام مقام معظم رهبري باز ميخوانيم كه در سخنان چند ماه پيش خود، رسانهها را به تهذيب و تقواي خبري فراخواندند و احكام را در مطبوعات و رسانههاي مجازي جاري دانستند آنچنان كه فرمودند حتي با قصد مصلحتجويي و اصلاح نيز نميبايست قلم به اين 2 معصيت آلود.
از اين رو اميد ميرود رسانههاي كشور با نظر به چشمانداز شكوفايي و بالندگي خويش و با رعايت حريم و حقوق همه اشخاص حقيقي و حقوقي نقش واقعي خود را در تعالي كشور بر مبناي الگوي اسلامي و ايراني پيشرفت ايفا كنند.
* ميان نقد و نظر اصلاحي با جدل و پرخاشگري فرق قايل شويم ----------------------------------------------------------------------
بيشك رعايت تهذيب رسانهاي و تقويت اعتماد عمومي نهتنها از كيفيت انتقادي رسانهها نخواهد كاست بلكه نقش و كاركرد نظارتي آنها را افزايش داده و دولت و مردم را بيش از پيش از بركات نقد منصفانه بهرهمند خواهد كرد. حصول اين دستاورد البته منوط به آن است كه ميان نقد و نظر اصلاحي با جدل و پرخاشگري فرق قايل شويم و نقد را كه غالباً به راه حل مشترك و تفاهمآميز ميانجامد، بر جدل كه حاصلي جز شكاف و واگرايي 2 طرف ندارد، ترجيح دهيم همچنان كه تحقق اين مهم در گرو التزام به اخلاق و ادبيات نقد است كه با رعايت آن ميتوان مطالبات جامعه را از كاركرد نظارتي و ديدهبانانه رسانهها افزايش دهيم و درخت سايهگستر مطبوعات را در آستانه رشد و بالندگي از آفت خزان مصون داريم.» امروز كه بازارت پرجوش خريدار است / درياب و بنه گنجي از مايه نيكويي