محيطزيست يك كالاي لوكس يا فانتزي نيست و با حيات اجتماعي مردم منطقه سر و كار دارد
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۲
«براي حكومت در طبيعت بايد از قوانين آن پيروي كرد»، اين جمله معروف از «الكسيس كارل» كليد حل بسياري از مشكلات زيستي است كه اگر از آن پيروي كنيم ميتوان اميدوار بود در كنار توسعه، به پايداري اكولوژي يا بومشناسي نيز دست يابيم. اكنون اتفاقي در طبيعت رخ داده كه مانند بمب رسانهاي منفجر شده و آن مساله ريزگردها و قرار گرفتن هوا در شرايط هشدار است. در واقع ما قوانين طبيعت را رعايت نكرديم و شتابان به سمت توسعه حركت كرديم. در ايران، بينالنهرين، شرق سوريه، جنوب تركيه، عربستان و عراق، بيتوجه به ملاحظات بومشناسي، طرحهاي توسعهطلبانهاي به اجرا درآمد كه سبب شده امروز با پديده ريزگردها مواجه شويم و اينها همه، از عواقب ناميمون طراحي غلط است. ماجرا از آنجا شروع شد كه صدام حسين به بهانه اينكه ميخواهد اراضي كشاورزي را در شمال بصره گسترش دهد نهري را به نام «نهر پنجم» يا «نهر صدام» به وجود آورد و اين كار سبب شد تا تالاب «حورالعظيم» از بين برود. در واقع، اين تالاب بزرگترين تالاب غرب آسيا است و در «كنوانسيون رامسر» نيز اهميت فوقالعاده آن ذكر شده است. تالاب مرزي «حورالعظيم»، چشمهگير گرد و خاك بود و مانند يك جاروبرقي عمل ميكرد اما اكنون همان بلايي كه بر سر «آرال» در زمان شوروي سابق افتاده، در مورد اين تالاب هم در حال تكرار است و به همين سبب گرد و غبارها در هوا پراكنده ميشوند. از آن طرف خود ما نيز روي رودخانه «كرخه»، سد «كرخه» را تاسيس كرديم كه موجب شد تالاب مرزي «حورالعظيم»، تالابهاي اطراف «هويزه» و «حور بستان» خشك شود و «جزاير مجنون» و تالاب «شادگان» از بين بروند كه همه اينها تحتتاثير انتقال آب رودخانهها و زدن سدهاي «بهمنشير»، «كرخه» و «كارون» است؛ يعني در واقع به دست خودمان يكميليون هكتار چشمهگير گرد و خاك را از بين برديم.
علاوه بر اينها دولت تركيه نيز از ضعف دولت مركزي عراق استفاده كرد و پروژههاي معطلمانده سدسازي خود را به اجرا در آورد. مطابق تعهدات بينالمللي، تركيه اجازه نداشت تا تمامي حقآبه «دجله» و «فرات» را براي خود مصرف كند اما بيش از سهم خود استفاده كرد و اگر 5600 مترمكعب در ثانيه آب به عراق ميرسيد، اين رقم به دوهزار مترمكعب در ثانيه رسيده و هنگامي كه نوريالمالكي نسبت به اين مساله اعتراض كرد كه چرا حقآبه را درست پرداخت نميكنند، وزير كشور تركيه جملهاي مهم و تاريخي گفت، مبني بر اينكه مگر شما منابع نفتي خود را به اشتراك ميگذاريد كه ما آب را به اشتراك بگذاريم. اين جمله بسيار خطرناك است، چراكه اگر قرار باشد بالادست رودخانه با اين استراتژي رفتار كند با بحرانهاي جدي روبهرو خواهيم شد و در آن صورت، سودان نيز به عنوان بالادست «نيل» ميتواند اعلان كند كه حقآبهاي براي مصر قايل نيست و افغانهاي بالادست «هيرمند» نيز سهمي براي كشور ايران قايل نخواهند بود. از آن طرف نيز سوريه هم يك يا دو سد در مسير رود «فرات» زد كه سبب شد در عراق و در اطراف مسير اين رود يعني حدود 2500 كيلومتر، حدود 42 تالاب را از دست بدهيم و بسياري از اراضي كشاورزي يعني حدود چهارميليون هكتار عرصههاي برهنه مستعد براي چشمههاي توليد گرد و خاك به وجود آيد. در واقع براساس پژوهش صورت گرفته در سال 87 اين تعداد چشمههاي توليدكننده گرد و خاك در عراق به 206 عدد رسيد. اين عامل به همراه اتفاقي ديگر در عربستان به عمق اين فاجعه در منطقه افزود. در دهه 90 عربستان اعلام كرد كه ميخواهد از طريق آبهاي فسيلي توليد كشاورزي خود را گسترش دهد؛ طرح بلندپروازانهاي كه سبب ميشد تا اين كشور نام خود را به عنوان يكي از بزرگان توليد گندم ثبت كند. همان زمان بسياري از متخصصان محيطزيست اعتراض كردند و هشدارهاي لازم را نسبت به عواقب جبرانناپذير اين امر ابراز داشتند اما نهايتا سعوديها اين عمل را انجام دادند كه سبب شد تا چند سالي ركورددار توليد گندم باشند و جزو 10 كشور توليدكننده گندم، اما در نهايت، این امر با افت شديد آبهاي فسيلي كشاورزي در آنجا تعطيل شد و دوميليون هكتار چشمه گرد و خاك به وجود آمد. در نتيجه، اين مساله كه ادعا ميشود پديده ريزگردها طبيعي هستند كاملا غيرواقعي است و آزمايشهاي متعدد نشانداده كه در واقع، انسان باعث ازدياد اين پديده است. تعداد رخدادهاي ريزگردها افزايش يافته و اگر اين روند طبيعي بود نبايد آمارها اينقدر فاحش تغيير ميكرد، همين مساله نشان ميدهد كه پدیده ریزگردها ريشه انساني دارد. اما خبر خوب در اين ميان اين است كه ميتوانيم اميدوارم باشيم كه قادريم با اين پديده مقابله كنيم. اگر نوع نگاهمان را تغيير دهيم و خردمندانه با كشورهاي منطقه بر سر يك ميز بنشينم و سر موضوعي به نام محيطزيست به تفاهم برسيم، ميتوان با اين پديده مقابله كرد. در واقع بايد پذيرفت كه محيطزيست يك كالاي لوكس يا فانتزي نيست و با حيات اجتماعي مردم منطقه سر و كار دارد و در اصل 50 قانون اساسي نيز مورد اشاره قرار گرفته است. بايد متناسب با ويژگيهاي سرزميني با معضل ريزگردها، برخورد كرد، در حاليكه برعكس آن داريم عمل ميكنيم و همين سبب شده تا اغلب محيطهاي آبي ايران مركزي خشك و ناگوار شود و در حال حاضر درياچه «پريشان»، «ارژن»، «بختگان»، «طشك» و تالاب «گاو خوني» را نيز از دست دادهايم. در پي احداث چاههاي بيش از رقم هدفگذاری شده، يعني حفر 24هزار حلقه چاه غيرمجاز و 40 سد و نيز به علت سكوت ما بزرگترين درياچه داخلي كشور را از دست دادهايم. خلاصه بايد بپذيريم همه كشورهاي منطقه سبب تشديد ريزگردها شدهاند و بايد به جاي اتهام زني به يكديگر، ما و همسايگان بنشينيم و شجاعانه مسووليت كارهاي خود را برعهده بگيريم و اشتباهات را جبران كنيم.