دنيا محل قرار نيست كه اگر بود هنوز كسرا و جمشيد بر سرير حكومت نشسته بودند. قشنگي دنيا هم همين است كه همه رفتنياند،
تاريخ انتشار: يکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۵۲
نويسنده : سيد علي مير فتاح
تيترآنلاين - دنيا محل قرار نيست كه اگر بود هنوز كسرا و جمشيد بر سرير حكومت نشسته بودند. قشنگي دنيا هم همين است كه همه رفتنياند، عليالخصوص كه مسووليتي، مقامي و منصبي داشته باشند كه در اين صورت علاوه رفتنياند. يادم هست كه اوايل انقلاب، روي ميز يكي از مسوولان خواندم «اگر مسووليت پايدار بود، به تو نميرسيد.» آن بنده خدا كه بعد چندي شهيد فيسبيلالله شد، براي تنبه خودش و براي اينكه دچار غفلت دنيا نشود و اصطلاحاً جوگير ميز و مديريتش نشود، اين جمله ساده و بديهي را طوري نوشته بود كه در هر حالي جلوي چشمش باشد و ناپايداري دنيا و رياست فراموشش نشود. الغرض اينكه كسي نمانده و من بعد هم نخواهد ماند. آنچه ميماند نكويي اهل كرم است و به تعبير قرآن مجيد «وجهالله». اتفاقاً ما هم در عمر نهچندان دراز خود، كم رفتني و گذشتني نديدهايم، رفتن آقاي متكي و بذرپاش و رامين و... كه جاي خود دارد. اتفاقاً اخبار مربوط به اين رفتنها و بازآمدنها را كه مرور كردم، ديدم كه در هيچ كجا دعوا بر سر اصل رفتن و ماندن نبوده، بلكه اگر كسي هم انتقاد و اعتراض داشته، از جمله خود صاحب عله اصلي، اعتراضش متوجه چگونه رفتن و چگونه معزول شدن بوده... كه ظاهراً هنوز هم اين اره بده، تيشهبگيرهاي موافقان و مخالفان ادامه دارد. يعني اين ميگويد و آن تكذيب ميكند، آن ميگويد اين تكذيب ميكند. اجازه بدهيد كه ما بيخودي خودمان را نخود اين آش نكنيم و در دعواي بزرگان وارد نشويم كه از قديم گفتهاند برادران جنگ كنند و – دور از جان- سادهلوحان باور. اما چيزي كه مرا واداشت تا با اجازه دستي بلند كنم و مطلبي را به عرض برسانم، پاسخ رئيسجمهور محترم بود به خبرنگاري كه در اين باره كنجكاوي از خود نشان داده بود. ايشان درباره تكذيبهاي مكرر جناب متكي فرمودند: «ايران كشوري آزاد است و همه حق صحبت دارند.» اين جواب، شايد به لحاظ سياسي و در يك نشست خبري گواهي بر تيزهوشي و ذكاوت گويندهاش باشد، اما حقيقت اين است كه هر جوري حساب كنيم و از هر زاويهاي كه نگاه كنيم و طرفدار هر كسي و پيرو هر مسلك و مرامي كه باشيم، اين تكذيبيهها و تاييديهها ربطي به آزادي بيان ندارند. بديهي است كه در سنجش ميزان آزادي بيان، تعداد تكذيبيهها و تاييديهها را در نظر نميگيرند كه اگر ميگرفتند، در تمام تاريخ، چه قبل و چه بعد، هيچكجا به گرد آزادي ايران نميرسيد. توجه فرماييد كه من اصلاً بحثم اين نيست كه آزادي داريم يا نداريم، يا ميزان اين آزادي چقدر است، بلكه عرضم، در كمال تواضع، اين است كه معيار آزادي بيان، هرچه باشد، به هيچ عنوان تكذيبيه وزير معزول نيست. توضيح واضحات دارم ميدهم كه ما بايد بنشينيم و يك بار ديگر درباره معيارها و مكيالهايمان با مقامات عاليرتبه صحبت كنيم و به فصول مشترك دست پيدا كنيم. چه بسا با اين بحثهاي مقدماتي بسياري از اختلاف نظرها و اختلاف سليقهها از ميان برداشته شود. يعني شايد اگر بنشينيم و سر فرصت معيارهايمان را با هم جفت و جور كنيم، آنگاه تعريفها و تعبيرهايمان هم درباره اقتصاد و فرهنگ و سياست و قسعليهذا بر هم منطبق شود. در واقع دليل اصلي اينكه الان ما انگور ميگوييم و ديگران عنب و باقي استافيل و بعضي ازم، همه براي اين است كه صاحب سري، حكيمي صد زبان نبوده كه بيايد و بگويد «اول بنشينيد و دل سير درباره مباني و مفاهيم بحث كنيد تا بعداً به مصاديق برسيد». شايد اگر شاخصها را برايمان توضيح بدهند، ما هم قوياً از رشد منفي تورم و رشد بالاي توسعه و... دفاع كنيم و مخالفان را سر جايشان بنشانيم. گرفتيد عرضم چيست؟ عرضم اين است كه كاش قبلش يكي بيايد و برايمان در رسانه ملي، يا يك جاي خوشآب و هواي ديگر توضيح دهد كه چه خبر است و موهوماتي را كه در مدرسه و دانشگاهها و بعضي كتب توي كلهمان كردهاند، بيرون بريزد. به خدا پيشنهاد بدي نيست. دربارهاش فكر كنيد