ملك فيصل را به خاطر داريد؟ پادشاه عربستان كه در اوايل فروردين ماه 1354 به دست يكي از اعضاي خاندان سعودي ترور شد؛ همان كسي كه وقتي وزير امور خارجه بود از پادشاه وقت و پدرش، ملك عبدالعزيز خواست كه با آمريكا به سبب تصويب طرح تقسيم فلسطين در سازمان ملل متحد قطع رابطه كند؛ همان كسي كه ترور او را بيارتباط با تحريم نفتي غرب بعد از جنگ رمضان بين چند دولت عربي و اسرائيل در سال 1352 نميدانند. وي دو سال بعد از اين جنگ ترور شد.
سه پسر وي از ترور پدر آموختند كه بايد قوانين حاكم بر خانواده را بپذيرند. يكي همان سعودالفيصل است كه بعد از مرگ پدرش وزير امور خارجه شد و تاكنون هم اين مسند را رها نكرده است. دومي تركي فيصل است كه از سال 1356 رئيس سازمان امنيت سعودي شد و بعد از افتضاح 11 سپتامبر او را برداشتند و سفير در لندن و سپس در واشنگتن شد. سومي نيز خالد فيصل امير منطقه مكه است و بخشي از ساماندهي حجاج به عهده اوست.
پادشاه سعودي سخت مريض است. براي سومين بار ظرف يك سال به زير تيغ جراحي رفته است. 87 سال دارد و منابع آمريكايي ـ طبق اسناد ويكيليكس ـ سن او را به 92 ميرسانند. وليعهد از او هم مريضتر است و بيشتر اوقات را در بيمارستانهاي آمريكا ميگذراند. آن سه برادر در غياب پادشاه و وليعهدش، زمام امور را در دست دارند.
بعد از اينكه اتهام آمريكا به ايران در مورد تلاش براي كشتن سفير سعودي و منفجر كردن سفارتخانه اسرائيل ـ هر دو در واشنگتن ـ مطرح شد، اين سه برادر از خود واكنش نشان دادند. وزير خارجه همان حرف آمريكاييها را تكرار كرد كه ايران بايد پاسخگو باشد. دومي ايران را تهديد كرد كه سزاي كار خود را خواهد ديد. سومي هم ناگهان گفت كه به هيچ وجه اجازه هرج و مرج در مراسم حج نخواهد داد.
تا لحظهاي كه اين مقاله نوشته شد، نه پادشاه سعودي و نه وليعهدش هيچ اظهارنظري درباره اتهام آمريكا به ايران نكردهاند. مهم اين است كه آن سه برادر خود را براي مرحله بعدي در رژيم سعودي آماده كردهاند. تحليلهاي زيادي درباره علل مطرح شدن اين اتهام هاليوودي داده ميشود. از انتخابات رياست جمهوري در آمريكا و اوضاع اقتصادي آن گرفته تا بهار عربي و حتي مبادله اسيران ميان اسرائيل و حماس. نتيجه هم گرفته ميشود كه تحريمهاي جديد ايران در راه است و شايد بانك مركزي ممنوعالمعامله شود و ديگر نفت ايران را نخرند. سنگي ميزنند تا به چندين گنجشك بخورد. حتي برخي بوي جنگ به مشامشان رسيده است؛ بويژه كه آمريكاييها ايران را به «كشتار جمعي» متهم كرده و گفتهاند كه اگر بمب در رستوران محل تردد سفير سعودي منفجر ميشد، احتمالاً يكصد تن از شهروندان آمريكايي كشته ميشدند.
با اين همه، اين سؤال مطرح است كه اگر ايران ميخواست به منافع سعودي لطمه بزند، جايي ديگري جز واشنگتن و كس ديگري جز سفير سعودي نبود كه هر لحظه ممكن است به اراده ملوكانه در رياض عوض شود؟ ايران چرا بايد در آستانه مراسم حج مرتكب اين اشتباه! شود تا مقدمه جنگ فرقهاي و مذهبي را فراهم آورد؟ ايران كم تحريم دارد كه بخواهد تحريمهاي جديدي را براي خود دست و پا كند؟ رابطه ايران و عربستان پيش از اين اتهام هم سرد بود، ايران چه نفعي از سردتر شدن آن ميبرد؟
شايد اين همه جنجال براي بازداشتن ايران در استفاده از شرايطي است كه كل منطقه خاورميانه به سمت آن حركت ميكند، يعني آنچه بهار عربي خوانده ميشود، يا آنچه بعد از خروج سربازان آمريكايي ممكن است در عراق رخ دهد، يا وضعيتي كه در عربستان پس از انتقال قدرت در آن پيش خواهد آمد.